اگر به خود ایمان داری بر نام تازه خود تکیه کن. نامی که زمانه بر تو می دهد. نامی برازنده کاری که خواهی کرد. ترا سیمای جدیدی است. سیمائی که به آن شناخته می شوی و زمان ترا به آن سیما می شناسد. نام خود را فرا گیر! سیمای تازه خود را بشناس! روی سیمای هفتاد سالگیت کار کن. تجربه خود را به کار گیر، بی آن که بر سال ها مبارزه خود غره شوی! به بزرگترین وظیفه ات که نقد خود در گذر زمان است عمل کن! با زمانه ات هماهنگ شو! به نسل های جدید! آن ها که بعد تو آمده اند اعتماد کن. تجربه ات را مانند درسی از تاریخ در اختیارشان بگذار، بی آن که فکر کنی تمامی حقیقت در پیش توست.
دیدگاههای تحول
هیچ راهی جز تغیر نیست تنها و تنها تغیر در حکومت این روح سرکش را آرام خواهد کرد و امکان زندگی شایسته و آزاد را فراهم خواهد ساخت. صبر اجتماعی و صبر توام با امید سرانجام زمانی که تمامی راه ها را بسته دید به سیلی خروشان بدل می گردد. سیلی که تاک وتاک نشان را از بن جای کن خواهد ساخت.
سران حکومت اسلامی بخوبی می دانند که دیگر مسئله مردم نه چانه زنی و گدائی آزادی، بلکه براندازی رژیم اسلامی است. حکومت اسلامی ظرفیت تحمل آزادی مدافعان نظام را هم ندارد، چه رسد به نیروئی که از دیماه 1396 روی ریل برچیدن استبداد، دیکتاتوری و بربریت قرار گرفته است.
این یک بیانیه چالشی است و صادرکنندگان آن خوب میدانند حکومتی که فعالیت یک فعال محیط زیستی را تحمل نمیکند و مزه قدرت و پول تا بن دندان فاسدشان کرده تن به این رفراندوم نمیدهد. اما این شعار میتواند به یک شعار فراگیر و جمع کننده بدل شود. نگاه ذهنی نگاهی است که فکر میکند اگر حکومت اجازه چنین همهپرسی را بدهد و خواستاران رفراندوم رأی نیاورند، تکلیف چه میشود؟
آن ها از طریق تجربه زیستی و گفتگو تبادل تجربه، نقش آفرینی شبکه ها و تعامل بیشمار کنشگران با همدیگر و از طریق شکل گیری گفتمان ها و رسانه ای بازتاب دهنده آن ها عمل می کنند، هماهنگ می شوند و به پیش می روند. با مشارکت فعال در کنشگری و تعامل و گفتگو و گفتمان سازی بر متن تجربه زیسته می توان مداخله سازنده داشت.
قیام مردمی دی ماه بیانگر یک بحران ژرف وهمه جانبه وگسل های بزرگ در جمهوری اسلامیست ونشان میدهد که ایران در آستانه یک بحران همه سویه ی انقلابی است و موج های احتمالی بعدی خیزش دی ماه می تواند به شرایط انقلابی به مفهوم کلاسیک آن فرا بروید.
نمی دانیم که آیا دست اندر کاران اصلی قدرت در جمهوری اسلامی پیام قیام دی ماه را دریافته اند یا نه، چنانچه این پیام روشن برای دگرگونی های اساسی را درنیافته باشند وبه موقع عقب ننشینند _ که البته بعیدست که دریافته باشند و ...
رابطه میان دموکراسی و سوسیالیسم یکی از محوریترین و پیچیدهترین مباحث نظری و از معضلات کل گرایشهای چپ، خواه در ایران و خواه در سایر نقاط جهان است. طرح این موضوع در پارهای جدلهای فکری و نظری اخیر برخی ایرانیان خارج از کشور، توضیح پارهای سوءبرداشت ها را ضروری میسازد. به نظر میرسد که دعوا بر سر «نوع» دموکراسی است که در نوشتهها به دو نوعِ پارلمانی/ نمایندگی/ لیبرالی/ بورژوایی، و دیگری شورایی/ مستقیم / کارگری / مردمی/ سوسیالیستی تقسیم شده است. ...
این واقعیت که دین در ایران نقش بسزایی را ایفا میکند، امری واضح و آشکار است و به تنهایی نگرانکننده نیست، اما موضوع نگرانکننده، حمایت از اعمال قوانین شرع در حوزه حقوقی و سیاسی میباشد.
ما به عنوان جمعی از هوادارن سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت در داخل کشور و بعنوان بخشی از نیروی سوم میهنمان اعلام می¬داریم فارغ از هیاهوی طرفداران تغییر رژیم که با اتکاء به نیروهای خارجی خصوصاً امپریالیسم آمریکا و رژیم جنایتکار اسرائیل و مرتجعین منطقه¬ای خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند و بدون ترس از اتهام همراهی با سلطنت¬طلبان و وابستگان امپریالیسم در راستای اهداف انسانی خود و خواست برحق مردم ایران با جنبش اعتراضی حاضر همراه می شویم و معتقدیم خیزش مردمی این روزهای میهن استبدادزده خود را خیزشی مردمی، واقعی و برآمده از بطن جامعه میدانیم؛ از آن حمایت میکنیم؛ در آن شرکت میکنیم و با گرامیداشت یاد هموطنان جانباخته در اعتراضات شهرهای مختلف کشور، نیروهای دمکراتیک، مردم دوست، آزادیخواه و اعضا و هواداران سازمانهای سیاسی چپ را به شرکت فعال در این خیزش مردم بر علیه استبداد مذهبی و تمام مظاهر نظام ولایت فقیهی در کلیت آن، فرا میخوانیم
کنعان برکات، برگزاری انتخابات در میانه جنگ و درگیریها و انفجارهای سوریه را یک پیروزی بزرگ دانست و گفت مردم شمال سوریه به نیروهای دفاعی خود اعتماد دارند.
وی اوضاع را برای حضور شهروندان پای صندوقهای رایگیری آرام توصیف کرد و گفت جوانان و زنان و سالمندان همە اجتماعات شمال سوریه برای تثبیت نظام فدرالی خود در انتخابات شرکت کردهاند.
استناد به دفاع صریح دولت متجاوز و زورگوی اسرائیل بهعنوان تنها کشور منطقه از این رفراندوم و نتیجهاش، صرفاً یک برخورد سیاسی است به موضوعی مقدمتاً حقوقی. آویزان شدن به اسرائیل ستیزی برای مخالفت با اقدام "اقلیم"، اگر غرضورزی نباشد دستکم سادهنگری است اما در هر دو حالت و با نتیجه یکسان بستن چشم بر حق دمکراتیک یک ملت در تعیین سرنوشت خود.
آیا چپ ایران توسط نیروهایی به گروگان گرفته نشدهاند که آخرین اولویتی که در این مورد برای آنها ممکن است مطرح باشد شکلگیری یک جریان سوم آلترناتیو چپ است؟ چه نیروهایی و به چه شیوه هائی در مقابل شکلگیری آلترناتیو قدرتمند سیاسی، برنامهای و ساختاری مستقل نیروی چپ در جامعه ما محسوب میشوند؟
همه ی مردم حق دارند در شرایط متعادل از منابع مادی اجتماعی برخوردارشوند و هیچ کس حق ندارد آزادی مردم را درتأمین عادلانه ی حقوق خویش سلب کند. منابع اجتماعی لازم است تحت نظارت شدید برگزیدکان مردم قرارگیرد و هیچ کس در هیچ مقام و موقعیت نباید به حقوق مادی مردم تعرض کند یا در مقابل تعرض به ان به دست هر فرد دیگر بی اعتنا بماند. برگزیدگان باید بر تآمین حقوق و آزادیهای اجتماعی نظارت کنند واگر چنین نکنند سزاوار پیگرد و خلع ید ازمقام انتخابی خویش اند که مردم به آنان تفویض کرده اند.
داشتن روحیه تحول، توان و نیروی رزمندگی سیاسی برای تاثیر تحول انگیز اجتماعی، احتیاج به شور و انرژی نسل های جوان دارد. نیروهایی که بیش از چهل سال توان و زندگی خود را در این راه گذاشته اند، در مورد خیلی مسائل نه شور و شوق رزمندگی سی چهل سال قبل را دارا می باشند، نه رزمندگی سیاسی لازم جهت ایجاد تحول، بلکه نقشی فیلسوف گرانه و نصیحت گویانه و غیر تحول گرانه ای را یافته اند که تاکتیک محوری سیاسی آنها از حد نصیحت به جناح های حکومتی فراتر نمی رود.
خوب است خامنەای هم همانند مردم در پای تلویزیون بنشیند و بە مناظرات انتخاباتی گوش فرادهد و از آنان فراگیرد. درست آنجاست کە بخشی از معضلات کشور بر زبان آوردە می شود و می شود از آن یاد گرفت. خوب است او برای احتراز از یک جنبش سبز دیگر در فکر حل مشکلات کشور باشد، و نە در فکر تهدید و ارعاب
با توجە بە این دغدغە اصلی خامنەای می توان گفت کە برنامە حذف و شکست روحانی در دست نیست و آنچە ما شاهدش خواهیم بود چراغ سبز جریان حاکم در کل برای ماندگاری او، اما با یک موقعیت ضعیفتر است. خامنەای خوب می داند کە راەانداختن چرخهای اقتصادی کشور تنها با حضور یک جریان اعتدالگرا ـ اصلاح طلب اساسا ممکن است. زیرا کە چنین جریانی است کە می تواند در سیاست معتدلتر باشد و نظر مساعد غرب را بە شیوە نسبی جلب کند.
در شرایط کنونی، یکی از خواستههای اصلی مردم ایران حق حیات است. شاید، این موضوع بهقدری آشکار است که بحث کمتری در مورد آن صورت میگیرد و وقتی که مطرح میشود از نظر بسیاری با مسئله امنیت و جنگ گره میخورد. اما کدام جنگ؟ اگر در گذشته حق حیات، در نتیجه بروز جنگ، در دورانی که مردم بیش از پیش خواهان زندگی در صلح و آرامش اند، اهمیت پیدا میکرد، اکنون به یک خواسته عاجل- نه فقط برای امروز بلکه فردای ایران نیز -بدل گشته است. اما چرا؟
بە نظر می رسد منفی شدن نرخ رشد جمعیت - حداقل برای یک دورە دە سالە - برای کشور، مردم و طبیعت نە تنها نگران کنندە نیست بلکە بە خیر و صلاح همە است و لابد مردم نیز این را خوب تشخیص دادەاند کە بە حرفهای مسئولان گوش نکردەاند. جمعیت ایران هنوز جوان است و با وجود این همە جوانان تحصیلکردە جویای کار کشور ما حداقل در یک دورە دە سالە برای تامین نیروی کار کافی مشکلی نخواهد داشت.
وقتی یک خواست مرکزی می شود آنچه در توان جنبش است صرف تحقق آن می گردد و خواست های دیگر از مرکز توجه بیرون می روند. وقتی قطار جنبش به راه افتاد تمام نیروی خود را صرف رسیدن به مقصد می کند. می رود تا به هدف برسد و وقتی به هدف رسید می ایستد. وقتی مقصد و مسیر این قطار مشخص شد و قطار به راه افتاد، دیگر تصحیح و تکمیل مقصد و مسیر دشوار است. نتیجه آن که تعیین هدف دقیق برای هر جنبش اهمیت اساسی دارد
قطعی است که امریکایی ها به زودی تا حد زیادی اشتراک بیشتری با ایرانی ها، روس ها و دیگر ملت هایی خواهند داشت که عادت دارند در رژیم های استبدادی زندگی کنند. برای اولین بار، منافع مشترک بین امریکا و بقیه جهان تنها بر پایۀ آن چه که ما با دیگران کرده ایم، یا همکاری جاری ما در حفظ دولت های سرکوبگر آن ها بنا نخواهد شد، بلکه بر آن چه ما با خودمان کرده ایم بنا خواهد گشت