اگر سخنان مهم نماینده ویژه سازمان ملل در مورد سوربه را بپذیریم، خبر خوشی درراه است و بارقه هائی از امید به پایان یافتن این جنگ بهغایت ویرانگر و ضد انسانی دیده میشود و این در حالی است که اسد و جبهه حامی او احساس پیروزی میکنند و جبهه مقابل احساس شکست. اپوزیسیونی که کشورهای بزرگ غربی و ترکیه از آنها حمایت میکردند دلیل ناکامی خود را تغییر سیاستهای این دولتها، از برکناری یا سرنگونی اسد به سمت مقابله با داعش و لاجرم تغییر اولویتهای خود و بهتبع آن اولویت حامیان منطقهای خود میدانند. عمده حامیان آنها شامل ترکیه و فرانسه و آمریکا بودند که با تغییر اولویتهایشان، اپوزیسیون تحتالحمایه آنها عملاً و بهتدریج به محاق رفت. البته عامل دیگر و بهمان اندازه مهم، افزایش مداخله و حمایت قاطع حامیان اسد از وی یعنی روسیه و ایران از دمشق بوده است که موازنه قوا را به سود اسد رقم زدند و به ارتش از رمق افتاده او اعتمادبهنفس تازهای بخشیدند. درحالیکه مخالفان از مناطق مختلف به استان دومیلیوننفری ادلب جابجا یا بهتراست بگوییم رانده شدند، بشار اسد نقاط استراتژیک دمشق و حلب، حمص و … و مراکز ساحلی طرطوش و لاذقیه و… و مناطق دارای منابع انرژی را بهعنوان سوریه “مفید” تحت کنترل خود قرار داده است. گرچه هنوز هم اوضاع خیلی تثبیتشده نیست اما در جهت برتری وی پیش میرود. البته از یاد نبریم که گزارش نماینده سازمان ملل نهایتاً با یک اگر بزرگ همراه است، اگر که اسد سرمست پیروزیهای خود نشود و حاضر به مصالحه سیاسی باشد…. و اگر که خود را پیروز جنگ اعلام نکند و آماده پذیرش اعلام آتشبس سراسری ( بهجز نقاطی که درگیر داعش و … است) و یک راهحل سیاسی پایدار باشد و اگر که نهایتاً تن به انتخابات آزاد و عادلانه بدهد… . وگرنه همانطور که او هم گفته است ممکن است سرآغاز جنگهای جدید البته ابتدائأ چریکی باشد و به مدت یک دهه ادامه داشته باشد. فعلوانفعال مهم دیگر در این عرصه همچنین شکست عنقریب داعش در رقه (سقوط دومین پایتخت داعش پس از موصل ) و دیرالزور است که بهنوعی بیانگر پایان یافتن حضورداعش در قد و قامت یک “دولت- خلافت” و صاحب خاک در سوریه و همچنین در عراق است.
البته هردوی این خبرها خوشحالکننده است و طبیعی است که پیدا شدن امیدهایی به پایان یافتن یک جنگ خونین و ویرانگر داخلی (و با ماهیتی نیابتی) رخدادی نیست که کسی از آن خوشحال نشود و استقبال نکند، و شایسته است که از همین بارقههای امید به صلح هم حمایت شود. بااینهمه روشن است که تا ریشههای بحران و انفجار خشک نشود، ازجمله، هم یکهتازی و استبداد بیامان داخلی و هم توافق کارگردانان اصلی یک جنگ نیابتی، یعنی توافقی در سطح قدرتهای منطقهای و جهانی صورت نگیرد، امکان به باد رفتن امیدهای به وجود آمده نسبت به برقراری صلح همواره وجود خواهد داشت. نباید تصور کرد که عمده کردن مقابله با داعش توسط دولتهای غربی به معنی کنار گذاشتن اهداف دیگر منطقهای و ژئوپلیتیکی آنهاست. برعکس تهدید آن منافع به دلیل قدرتیابی داعش بهعنوان یک خطر بالفعل موجب شد که رقبای منطقهای و جهانی، برای نجات آن منافع هم شده موقتاً در برابر دشمن مشترکشان همسو شوند، گرچه چنین سیاستی با توجه به معادلات منطقهای و توازن قوا بهطور اجتنابناپذیر و ناخواسته، موجب تقویت جبهه حامیان اسد میگردید. ازآنجاکه چنین توافقی از پشتوانه یک توافق بلندمدت و پایدار بین رقبا در سطوح منطقهای و جهانی برخوردار نیست، چهبسا خارج شدن داعش بهعنوان خطر عمده و بالفعل از معادلات منطقه، چنین توافقی را شکننده کند. وجود دلایلی چون اولویتها و اهداف دولت ترکیه در منطقه کردستان سوریه و منازعات و رقابتهای هژمونی طلبانه دیگر قدرتهای منطقهای و یا جهانی که جنگ نیابتی بازتابی از آن بوده است، بر دامنه نگرانیهای فوق میافزاید. گرچه جنبههای فرا منطقهای بحران انفجاری سوریه مثل انفجار پدیده مهاجرت و پناهندگی و تراژدیهای برآمده از آن و نیز فشار سرریزشدن این بحران به اروپا و نگرانی از قدرت گیری فاشیستها و… و بالاخره فشار افکار عمومی جهان بهنوبه خود انگیزههای مهم و مکملی برای پایان دادن به این فاجعه دستساخت قدرتها به وجود آورده است؛ بااینهمه اگر این واقعیت دارد که یک طرف احساس پیروزی میکند و طرف دیگر احساس نه اگر شکست که نوعی ناکامی، همین میتواند پاشنه آشیل مذاکرات جدید باشد.
اگر جنگ ادامه سیاست است به شیوهای دیگر، بسته به آنکه چگونه پایان یابد، میتواند آغازگر جنگهای سیاسی ی باشد که خود مقدمه جنگهای گرم آتی گردد. بنابراین تحقق آتشبس و توافق محتمل طرفهای منازعه در سوریه باوجود پیدا شدن نشانههای تازه و چشمانداز امیدوارکنندهتری در قیاس با تلاشهای مشابه گذشته، و علیرغم ضرورت هائی که حکم به پایان دادن آن میکند، اما در ذات خود به دلیل فقدان پشتوانه توافق لااقل ضمنی بین قدرتهای بزرگ رقیب، شکنده است. درواقع اگر بستری مشترک هم وجود داشته باشد بستری است با رؤیاهای متفاوت و چهبسا متضاد. یکی از چالشهای برآمده از این رؤیاهای متفاوت همانا اهداف منطقهای حکومت اسلامی ایران است که بههیچوجه مقبول آمریکا و متحدان منطقهای آن نیست. و ازقضا یکی از دلایل رغبت ترامپ به عمده کردن داعش، فراهم کردن شرایطی است که بتواند با نفوذ و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی به نحو قاطعتری مقابله کند. هم چنانکه همین رقابت در سطح جهانی بین آمریکا و روسیه نیز در حال شعلهورتر شدن است.
دستیابی به مصالحهای پایدار نیازمند آن است که اولاً در داخل سوریه شرایط گفتگو و حضور و مشارکت سیاسی برای همه طرفها گشوده شود و در سطح جهانی هم بهنوعی گفتگو و مصالحه بین قطبهای رقیب فراهم گردد. به همین دلیل در غیاب چنین شرایطی پایان جنگ گرم اگر هم مسجل شود که خود شانسی برای صلح و گامی به جلو است، اما تا فراهم شدن توافقهای نسبتاً پایدار، چهبسا برای مدتها با وضعی شکننده و نوعی حالت نه جنگ نه صلح همراه باشد. بدیهی است که طرفین با روی میز گذاشتن مطالبات حداکثری خود شروع کنند. چنانکه وزیر خارجه فرانسه مجدداً ساز کنار رفتن بشار اسد را کوک میکند و یا شاهد فعال کردن پرونده حملات شیمیائی بشار اسد هستیم. البته مطرح کردن جنایتهای جنگی و هرگونه نقض حقوق بشر از هر سو، توسط مجامع حقوق بشر ضرورتی انکارناپذیراست و مغایرتی هم با مذاکرات و برقراری صلح ندارد، اما طرح آن از سوی قدرتهای درگیر در جنگ بهعنوان سنگاندازی به پایان دادن جنگ و برقراری صلح و یا وسیلهای برای چانهزنی حول منافع خود امر دیگری است.
در پایان، به طنز میتوان گفت که همه باید مدیون داعش باشیم! اگر هم امکان صلحی ولو شکننده در سوریه فراهمشده باشد، از ترس داعش بوده است! و امیدوار باشیم که نگرانی از کابوس عروج مجدد آن، اولویتیرا که دولتها و قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای را بهطور نسبی باهم همسو کردهم چنان پابرجا بماند! … همچنین به اهرم فشار آفکارعمومیعلیه جنگ و نیز انگیزه اروپائیها برای کنترل بحران میتوان امید بست!
—————————
*- جهان به کدام سو می ورد(۱): نگاهی به چالشها و صورتبندی آنها
http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2017/08/blog-post_24.html…
نماینده سازمان ملل: اپوزیسیون سوریه بپذیرد که در جنگ پیروز نشدهاند:
https://www.radiofarda.com/a/f4_un_di_mistura_syria_opposition_accept_no…
ازقضا یکی از دلایل رغبت ترامپ به عمده کردن داعش، فراهم کردن شرایطی است که بتواند بانفوذ و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی به نحو قاطعتری مقابله کند.