اگر سخنان ‘جو بایدن’ معاون اول رئیس جمهور آمریکا را با شبکە بلومبرگ مبنا قرار بدهیم، بار دیگر خیلی آسان، و البتە این بار با تائید یک ابرقدرت جهانی، بە این نتیجە می رسیم کە جنگ در خاورمیانە توان اقتصادی کشورهای درگیر را بشدت تحلیل بردە و دارد مدام می برد.
جو بایدن، در اشارە بە سە مورد، بصراحت از مشکلات اقتصادی آمریکا می گوید، اینکە بازماندن این کشور در اقدام در این سە زمینە، بشدت بە محدودیتهای وضعیت اقتصادی و مالی ایالات متحدە گرە خوردە است: درخواست ترکیە از این کشور برای ایجاد منطقە پرواز ممنوعە در شمال سوریە، برخورد نظامی با روسیە در سوریە، و سرانجام مداخلە نظامی در این کشور بمنظور اتمام بحران چندین سالە این کشور. معاون رئیس جمهور آمریکا، حتی در مورد روسیە هم بە همین تحلیل دست می زند. وی بصراحت معتقد است کە جنگ سوریە و اوکرائین، اقتصاد روسیە را با سقوط آزاد مواجە کردەاست.
هرچند تحلیل گران سالهاست کە واقعیت ضعف اقتصادی آمریکا را دریافتەاند و از آن بعنوان یکی از شاخصهای مهم افول قدرت آمریکا در جهان و در همین راستا ضعف مانور آن نگاە می کنند، اما اعترافات جو بایدن جالب توجەاند، زیرا کە مستقیما و علنا واقعیتی از زبان حاملان آن در پیشگاە افکار عمومی بصراحت اذعان می شود، واقعیتی کە تنها بە کاهش توان اقتصادی این کشور در جنگ خاورمیانە مربوط نمی شود، بلکە بە اصل بحران مزمن جهانی اقتصاد سرمایەداری هم برمی گردد.
اما این وضعیت دشوار، تنها آمریکا و روسیە را در بر نمی گیرد، بلکە تمامی کشورهای درگیر، از جملە ایران را نیز کە در همین باتلاق گیرکردە و بشدت در آن دست و پا می زند را هم شامل می شود. اگرچە تا حالا نە آماری واقعی از پولهائی کە رژیم در سوریە خرج می کند بە بیرون درز کردە، و نە سران اصلی آن، بمانند ‘جو بایدن’ در یک مصاحبە رسانەای از دشواریهای اقتصادی و مالی ماجرا گفتەاند.
چنانکە می دانیم آمریکا تلاش مضاعفی را برای تضعیف داعش در منطقە آغاز کردە است، و بنابراین اگر بە تصویر بالا، عدم تمایل کشورهای عربی سنی طرفدار داعش را بە پیوستن بە آمریکا برای از بین بردن داعش هم اضافە کنیم (امری کە بایدن از آن گلایە می کند)، کل تصویر باز غامضتر می شود، زیرا کە این امر کار آمریکا را بسیار دشوارتر می کند، و از سوی دیگر این وضعیت در کل ما را بە این حقیقت رهنمون می شود کە سوریە بە باتلاقی تبدیل شدە کە کشورهای بسیاری دارند باهم در آن غرق می شوند.
اما این باهم غرق شدن، هیچ کدام از این کشورها را تا حالا بە این نتیجە نرساندە کە یا بە یک تفاهم همە جانبە برسند و یا اینکە طرفی برگ برندە را بە دیگری واگذار کند، و همە شاید بنوعی بە این نتیجە رسیدەباشند (در خفا!)۱ کە سرانجام یک طرف بدون اعلام علنی شکست، عقب خواهد نشست و راە را باز خواهد کرد. بنابراین شاید هم اکنون ما در مرحلە ‘انتظار برای مرگ کفتار’ قرار گرفتەایم.
ولی امکان پیروزی کدام کشور در سوریە محتمل تر بە نظر می رسد؟ در جواب این سئوال می توان بە جرات گفت کە آن کشورهائی احتمالا بە پیروزی می رسند کە تنها با پول نمی جنگند، بلکە از توان بسیج نیرو و اعزام آن بە سوریە برخوردارند، و این کشورها عمدتا عبارتند از ایران، ترکیە و عربستان، و البتە در میان این سە کشور نیز یک نظر می تواند این باشد کە ایران از موقعیت بهتری برخوردار است، زیرا کە اپوزیسیون مسلح غیر داعشی سوریە نشان دادە کە از توان لازم برخوردار نیست، دولت اسد از موقعیت بهتری نسبت بە قبل برخوردار شدە، داعش بعنوان نیروی اصلی مخالف از اعتبار بین المللی برخوردار نیست، و سرانجام اینکە ترس دولت ترکیە از کردها، امکان مانور ایران در سوریە را بالا می برد.۲
اما یکی از جوانب این واقعیت کە تنها سە کشور ایران، ترکیە و عربستان از توان بسیج و اعزام نیرو لااقل تا میان مدت بە سوریە بهرەمندند، بدین معنی ست کە عملا با گذشت زمان آنان نسبت بە کشورهائی مثل آمریکا از موقعیت مناسبتری در سوریە برخوردار خواهند بود، و این باعث خواهد شد کە آمریکا در آیندە بنوعی بە دنبالەرو سیاست عربستان در مورد سوریە تبدیل شود، زیرا کە بهرحال طبق گفتەهای جو بایدن آمریکا سیاست مهار نفوذ ایران در منطقە را تعقیب می کند.
ولی سئوال این است کە آیا مهار ایران در منطقە از آنچنان ابعادی برخوردار خواهد بود کە آمریکا همە تخم مرغهایش را در سبد عربستان قرار دهد، و یا این مهار، محدود خواهد بود و تنها در زمینەهائی چند عمل خواهد کرد؟ تجربە عراق نشان دادە است کە آمریکا در این مورد تا حدودی پراگماتیستی عمل کردە است. یعنی بر مبنای توان و امکانات خود.
ولو این نظر تماماً درست هم که باشد، در نهایت باید گفت کە سیاست “در انتظار مرگ کفتار”، بدین معنی نخواهد بود کە بعنوان مثال در صورت پیروزی جبهە مقابل غرب، وضعیت دوبارە در این کشور بە دوران قبل از جنگ داخلی برخواهد گشت، بلکە در بهترین حالت ما شاهد وضعیتی از قبیل عراق خواهیم بود. پس، جنگ آن هویت اصلی ست، اما هر بار با جلوەای دگر از خود. پس بهترین راە برای پایان دادن بە دور باطل جنگ و خشونت در منطقە این است کە طرفهای درگیر، و بویژە ایران در فکر چنان طرحی باشند کە بتوانند نە فقط بە جنگ کنونی، بلکە بە ادامە احتمالی آن در آیندە خاتمە دهند. مخرج مشترک منافع همە طرفهای درگیر امکان پذیر است، زیرا کە در صورت عملی نشدن آن، آنچە باقی می ماند ادامە جنگ است تا بی نهایت تحلیل رفتن توانها.
زیرنویس:
۱ـ همانگونە کە آمریکا، عراق را بی سر وصدا بە ایران تحویل داد، شاید اصلی ترین کشور درگیر در سوریە، ایران باشد کە بشدت در مورد سوریە این سیاست را دبنال می کند.
۲ـ باید آشتی ترکیە با روسیە را نیز بعنوان فاکتوری دیگر کە بە نفع جبهە ایران و روسیە عمل می کند، افزود. توجە شود بە معذرت خواهی ترکیە از روسیە بخاطر سرنگونی هواپیمای نظامی این کشور در چند ماە پیش.