چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۳

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۳

به یاد رفیق عباس جمشیدی رودباری

هنوز بعد از حدود پنجاه سال وقتی او یادم می افتد بغضی گلویم را می فشارد ومن غرق این پندارم که چرا من و او نتوانستیم با هم اشتراکات فکری مان را کشف و راجع به آنها صحبت کنیم. او نمی دانست که سالها بعد من هم در همان راهی قدم خواهم گذاشت که او پیش کسوتش بود و او نمی دانست که عدالت خواهی او، شجاعت و اعتقاد او من کم سن و سال تر از او را هم شیفته او و آرمانش خواهد کرد.

به بهانه سالگشت حادثه سیاهکل

امسال پنجاە سال از تولد جنبشی در تاریخ مدرن سیاسی ایران می گذرد کە ارکان دیکتاتوری پهلوی را بەلرزەدرآورد و مبشر دوران نوینی از مبارزە علیە استبداد و سرکوب برای رهائی مردم میهن ما، بویژە کارگران و زحمتکشان، از قید بی عدالتی بود.

بە همین مناسبت گروە بزرگداشت پنجاه سال جنبش فدائیان خلق ایران سلسلە مصاحبەهائی را با فعالین طیفهای مختلف سیاسی و مدنی ترتیب دادەاست کە بتدریج در اختیار خوانندگان کارآنلاین قرار خواهندگرفت. متن پیش رو مصاحبەای دیگر از سلسلە مصاحبات نامبردە می باشد کە در آن با رفیق مناف عماری بە گفتگو نشستەایم.

***

سئوال: شما از نزدیک رفیق عباس جمشیدی رودباری را دیدە بودی، میشە از نخستین خاطرە خود با او بگوئید؟

 

مناف عماری:

مهر ماه سال ١٣۴٩ خورشیدی به سربازی رفتم. ابتدا پادگان قوشچی ارومیه که مرکز آموزش سپاه دانش بود، و بعد از مدت کوتاه به پادگان فرح آباد تهران که مرکز آموزش افسران و درجه داران وظیفه اعزام شدم. پس از گذراندن دوره آموزشی  با درجه گروهبان سوم وظیفه همراه چند نفر دیگر به مرکز آموزش  نیروی هوایی  در تهران بعد از میدان فوزیه (امام حسین) منتقل و در بخش اداره تحقیقات پرسنلی و دانش نظامی مشغول خدمت شدم.

قبل از ما که همگی درجه دار وظیفه بودیم چند افسر وظیفه نیز در آن مرکز خدمت می کردند. اولین کسی که بصورت غیر رسمی و خودمانی به ما خوش آمد گفت، افسروظیفه ای بود با لباس نظامی نیروی زمینی. خوش سیما و خوش تیپ و خندان که با دوخانم کارمند جوان در یک اطاق همکار بود. خود را عباس جمشیدی معرفی کرد. بعد ها متوجه شدم که یکی از خانم ها عضو تیم ملی بسکتبال کشور و دیگری دختر وابسته نظامی ایران در انگلیس بود.

وظیفه آن اداره تکثیر جزوات و مقالات دانش نظامی کادر نیروی هوایی کشور، امتحان (تست) توانایی  ومهارت فنی کادرها در تمامی زمینەها و تمامی رده های تخصصی بود و دلیل استفاده از افسران و درجه داران وظیفه عدم توانایی و اطلاع آنان از امور فنی و دانش نظامی بود. این افراد امتحانات را برگذار کرده و پس از دریافت کلید سئوالات از مسئولین اقدام به تصحیح اوراق  می کردند.

من مسئولیت یک دستگاه فوتو استنسیل را داشتم که تست ها را با کمک آن از کتاب یا پلی کپی به اوراق استنسیل برای تکثیر انبوه منتقل نموده و سپس تکثیر می کردم. عباس ظاهرا برای کمک به من به اطاق تکثیر می امد و برای این کار، نحوه کار دستگاه را با ریزەکاری یاد می گرفت و کمکم می کرد. معمولا هر روز آخرهای وقت می آمد و بعد از کمک، با برداشتن یک بسته یا کمتر کاغذ سفید پادگان را ترک می کرد.

کارکنان اداره هر ۶ ماه جهت امتحان دانش نظامی افسران و  امتحان “لول” درجه داران به پایکاه های هوایی کشور سفر می کردند. تقریبا یک هفته قبل از اینکه عباس ترک خدمت کند (مخفی شود) اوایل سال ۵۱ بود، سرهنگ ملک محمد استاد ( بعد از انقلاب با درجه سرتیپی فوت نمود) فرمانده اداره، من و عباس را به اطاقش خواست و ابلاغ نمود که  شما دوتا به اتفاق یک درجدار کادر جهت امتحان دانش نظامی ظرف چند روز آینده باید به پایگاه هوایی بندرعباس سفر کنید (عباس مسئول گروه بود)، و اطلاعاتی فنی راجع به سفر. عباس با احترام نظامی جواب داد که جناب سرهنگ من معذورم و او دلیل معذوریت را پرسید. جواب این بود که نمی توانم دلیل آنرا بگویم، خصوصی است. از او اصرار از عباس انکار و در آخر تهدید عباس که می فرستم دادگاه نظامی و زندانی می کنم و جواب عباس همان بود که از اول گفته بود. با همین وضعیت از اطاق آمدیم بیرون و از روز بعد عباس خدمت را ترک کرد. طبق قوانین نظامی برایش دو هفته مرخصی رد کردند، و هفته سوم در جلسه عمومی از زبان فرمانده شنیدیم که عباس  فراری بوده و هریک از ما وظیفه داریم هر اطلاعی از اورا در اختیار ایشان قرار دهیم.

به اتفاق یکی از دوستان همشهری اطاقی در خیابان هاشمی اجاره کرده بودیم. او که قبلا پاسبان بود پس از اخذ دیپلم با عنوان پلیس دیپلمه در بیمارستان شهربانی در خیابان بهار تهران مشغول بود با امید ورود به دانشکده افسری شهربانی و همان سال وارد دانشکده شده  و با درجه سرهنگ شهربانی بازنشسته شده است.

سال ۵١ فکر می کنم تیر ماه وقتی آمدم خانه، دوستم را غیر عادی دیده و علت را جویا شدم. با هیجانی زیاد شروع به صحبت کرد “رهبر خرابکاران را زنده دستگیر کردند. آمبولانسی باسرعت وارد حیاط بیمارستان شد، مردی با موهای سفید از آن پیاده و دستور داد تا درهای بیمارستان را ییندند. به کارکنان گفته شد که ورود و خروج ممنوع است. از اطاقم که مشرف به در ورودی بود بیرون آمدم و بطرف آمبولانس که در ورودی ساختمان اصلی ایستاده بود، حرکت نمودم. مرد سفید مو برای انتقال برانکارد که خرابکار روی آن بود از من کمک خواست. کمک کرده و برانکارد را گرفتم. خرابکار یک پایش کفش داشت و از پاشنه بدون کفش خون چکه میکرد و استخوان دستش از آرنج به بالا در اثر اصابت گلوله شکسته و بیرون زده بود. وقتی برانکارد را برداشتم، سرش را کمی بلند کرده و با رنگ پریده اش لبخندی بمن زد و سرش را گذاشت پایین. در مکالماتی که هم مستقیم و هم از بی سیم های مامورین می آمد نام عباس جمشیدی را بارها شیندم. بعد از اندک زمانی صدای فریاد های وحشتناک خرابکار در اثر شکنجه، محوطه بیمارستان را پر کرده بود. “

با توجه به اظهارات این منبع موثق  هیچگونه اثری از اصابت گلوله ویا شکستگی  سر عباس مشاهده نشده. شاهد توضیح داد: “سرش را کمی بلند کرده و با رنگ پریده اش لبخندی بمن زد و سرش را گذاشت پایین.” و خبر مندرج در نبرد خلق با توضیح این سرهنگ بازنشسته شهربانی که در قید حیات است دقیق نیست.

در طبقه دوم بیمارستان شهربانی اطاقی بود که بیرون پنجره هایش نرده آهی نصب شده بود و تنها اطاقی بود در بیمارستان با نرده. این همان اطاقی بود که رفیق علیرضا نابدل در آنجا بوده و پس از اقدام به خودکشی رفیق نابدل پنجره ها را نرده آهنی کشیده بودند. در این اطاق هم عباس جمشیدی و هم علیرضا نابدل زندانی، معالجه و شکنجه شده اند.

هنوز بعد از حدود پنجاه سال وقتی او یادم می افتد بغضی گلویم را می فشارد ومن غرق این پندارم که چرا من و او نتوانستیم با هم اشتراکات فکری مان را کشف و راجع به آنها صحبت کنیم. او نمی دانست که سالها بعد من هم در همان راهی قدم خواهم گذاشت که او پیش کسوتش بود و او نمی دانست که عدالت خواهی او، شجاعت و اعتقاد او من کم سن و سال تر از او را هم شیفته او و آرمانش خواهد کرد.

یادش همیشه برایم عزیز خواهد بود

 

 

تاریخ انتشار : ۹ بهمن, ۱۳۹۹ ۹:۳۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

خشونت مضاعف علیه زنان و کودکان در جنگ غزه

براساس تخمین صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در سوم نوامبر، ۵۰ هزار زن باردار در غزه در پناهگاه‌ها زندگی می‌کنند و پیش بینی میشود روزانه بیش از ۱۶۰ نفر از آن‌ها زایمان کنند. این پناهگاه‌ها در برابر بمباران‌ها مقاوم نبوده و فضای کافی برای جا دادن به ۵۰ هزار آواره را  ندارند.

وداع با اسلحه

آفتاب کم رمق پاییزی غروب کرده… از میانِ سوی کم‌ چراغ‌برق کوچه، سایه‌ای خودش را می‌خیزاند… صدای موسیقی‌اش، مرا به گذشته‌های دور می‌برد و ‌آهنگی حزین، فضای تاریک را فرا می‌گیرد.

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

مقولاتی مانند اشتغال، دستمزد، بیمه بیکاری، بیمه‌های اجتماعی، بیمه بازنشستگی، کیفیت زندگی، امکانات پزشکی، تورم، حقوق کودکان، حقوق زنان، آزادی و حق شهروندی، در نزد مقامات و مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی، کوچک‌ترین جایی ندارند. به همه این دلایل، جمهوری اسلامی ایران یکی از هارترین و وحشی‌ترین حکومت‌های سرمایه‌داری جهان است…..

به بهانه شانزده روز نارنجی

بگذار با هم به جنگ ستم و نابرابری و نا عدالتی برویم. دستت را به من بده! بگذار برای فردا و آینده دنیای بهتری بسازیم. بگذار همصدا خشممان را فریاد کنیم. با من و در کنار من باش!

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خشونت مضاعف علیه زنان و کودکان در جنگ غزه

وداع با اسلحه

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

تاریخ ماتریالیسم،- از الحاد وعلم و انقلاب، تا انسان روشنگر

به بهانه شانزده روز نارنجی