سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۰

سه شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۰

وحدت جمهوریخواهان و ناترازی تشکل‌های جمهوریخواه
همایش اخیر« اجا » همه جمهوریخواهان چه باشندگان یا ماندگان درآن و چه تعداد رفتگان از این تشکل به دیگر تشکل‌ها نشانه هایی از شکنندگی تجمیع جمهوریخواهان تلقی می‌شود. تکیه...
۲۴ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
۱۵ اکتبر روز جهانی زنان روستایی: تلاش‌گران توان‌مند و شاهدان نابرابری‌های جنسیتی!
نابرابری جنسیتی در جوامع روستایی بسیار چشم‌گیر است؛ این زنان از محرومترین گروه‌های اجتماعی بوده و در تبعیض چند لایه زندگی کرده‌اند و با مشکلات زیادی مانند فقر، تبعیض و...
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نقد رادیکال چپ به نیچه و آثارش
گروهی از مورخین سوسیالیست فلسفۀ نیچه را پدر فلسفۀ امپریالیستی و سوسیال داروینیسم و جریان خرد گریز و محافظه‌کار پیشافاشیستی در "فلسفۀ زندگی" متفکرانی مانند: زیمل، شلر، اشپنگلر، یونگر، و...
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
انتهایِ شب را می‌شمارم!
هنوز دوست داشتن را فراموش نکردم و بوته‌های گل سرخ را؛ شگفتا در این درازنایِ  تاریکی ما ماندیم و هنوز سایه سنگینِ شب بر سرِ ما برفِ پیری می‌نشاند!
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان -ا
نویسنده: رحمان -ا
حزب ‌الله برای وادار کردن ارتش اسرائیل به عقب ‌نشینی از مرزهای لبنان ایجاد شد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تهدید کرد که اگر لبنان خود را از دست حزب الله "رها" نکند، این کشور را به غزه دوم تبدیل خواهد کرد. درگیری میان جنبش...
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: ف. دوردانی
نویسنده: ف. دوردانی
ترامپ یا هاریس: قرعۀ اوکرایین و فال انتخابات امریکا
امیدوارم چنین برداشت نشود که گویا، ترامپ و کاملا هریس را دولت پنهان برای چنین روزی آماده ساخته است؛ این دو شخصیت زادۀ شرایط امروزی قدرت یکه‌تاز امریکایی‌اند که درهمین...
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: اسد کشتمند
نویسنده: اسد کشتمند
آیا کشوری را می‌توان دوست داشت، که نتوان کشورش نامید؟
شعر از مونا شوله
۲۳ مهر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان از مرمر کبیر
نویسنده: برگردان از مرمر کبیر

به یاد هما ناطق

پس از این آشنایی غیر منتظره، دیگر نیازی به کتاب های کتابخانه دبیرستان نبود و او برایم کتاب هایی را که خودش انتخاب کرده بود، از کتابخانه پدرش می آورد، و هم او بود که مرا با خواهرش که همکلاس من بود آشنا کرد! با او هم دوست شدم، اما رابطه من با هما دیگر بود. بی آن که بداند و شاید بخواهد، پیر مغان من در آن دوران می بود و سرمشق من. ناخودآگاه از او تقلید می کردم و گفته هایش برایم وحی منزل بود...

مردم در تب و تاب بودند و تو نگران دوستی بودی که در دانشگاه تدریس می‌کرد و شماری از اعلامیه های معترضان را امضاء کرده بود.

 

بیهوده می‌کوشیدی که خطر را به او بنمایی. باایمان و صدیق و خوش‌باور بود و آسیب‌پذیر، و به راحتی به دام می‌افتاد . شنیده بودی پیش از این که مرکب امضای افراد به زیر اعلامیه‌ها خشک شود، ساواک خبر از محتوی و نام امضاکنندگان دارد…

صبح روزی او به تو زنگ زد و گفت: طوماری را برای حمایت از موضوعی یا اعتراض به رویدادی امضاء کرده است. تو که از تلفن اداره مطمئن نبودی، فوراً کلامش را بریدی و نگذاشتی که به شرح جزییات بپردازد. کار را بهانه کردی و قرار ناهار گذاشتید ــ بعدها دانستی که تلفن منزل او تحت کنترل بود. هنگام ناهار داستان طومار را برایت شرح داد و تو بیش از پیش نگران کارش در دانشگاه شدی. جسته گریخته به او حمله‌هایی می‌شد و شایعاتی در اطرافش پخش می‌کردند. چون همیشه کوشیدی او را به احتیاط بخوانی، چون آن طور که باید و شاید، مراقب اوضاع و احوال پیرامونش نبود. و بی‌گدار به آب می زد.

سعی تو بیهوده بود و او هم‌چنان خوشبین وامیدوار، در انتظار رویدادهای خوش نشسته بود و می‌پنداشت ــ به یاری هم فکرانش ــ خواهد توانست تغییراتی در کشور به وجود آورد و هراسی از پی آمد کرده هایش نداشت. بامداد روزی، یک تن ازکارمندان در اتاقت را کوفت، به درون آمد و در دو کلام برایت شرح داد که دوستت را شکنجه داده اند اما به ‌طور اعجاب‌آمیزی جان به در برده و سلامت است.

عصر همان روز شتابان به سراغش رفتی و او را آش و لاش در اتاق پذیرایی خانه شان، بر زمین خفته یافتی. مات و مبهوت به تماشایش ایستادی و توان حرف زدن نداشتی. همسرش به بهانه‌ی ضعف زنش خواست تو را از کنار بسترش دور کند، اما دوستت اصرار داشت که نزدش بمانی و تو هم در کنارش نشستی، دستش را در دست گرفتی و هم‌چنان بهت زده تماشایش کردی.

در این میان دوست دیگری هم از راه رسید، مدت کوتاهی ماند و کوشید مگر با طنزش اندکی از سنگینی فضای اتاق بکاهد.

از همه دردناک‌تر آمدن سرآسیمه‌ی مادرش بود که سعی بر نهان داشتن اضطرابش می کرد.‌ تا رسید، دست بر سر دخترش کشید و گفت: “سرش آسیب ندیده است، عمده سر است، مطمئناً به زودی به راه خواهد افتاد، جای نگرانی نیست”.

بیچاره مادر، از دیدن دخترش به آن حال زار خودش به خودش دلداری می‌داد.

آن ها رفتند، شما دو نفر تنها ماندید و دوستت خود به خود به شرح مصیبت پرداخت، بدون آن‌که تو پرسشی در این باب کنی. می‌دانستی که داستان، داستانی است بس هولناک و فجیع، و نمی‌خواستی که از جزییاتش باخبر شوی. خوشحال بودی که او زنده است و نفس می‌کشد و همین برای تو در آن لحظه کافی بود.

این دوست هما ناطق بود و این ماجرا در دوران پادشاهی شاهنشاهی رخ داد که کشور و ملتش را به سوی “تمدن بزرگ” رهبری می کرد که من شرحش را در کتابی بدون ذکر نام هم آورده ام.

همان پادشاهی که چندین سال بعد او در باره اش به من گفت: “بدان که اگر در کتابت از شاه بد بگویی، از آخوندها دفاع کرده ای!” هما شکنجه گرانش را بخشوده بود و نادم از گفتار و کردارش در برهه ای از زمان می بود و از گفتنش هم ابایی نداشت.

در دوران انقلاب من در ایران نبودم، اما از او و سخنانش می شنیدم و اندکی شگفت زده بودم. روزی به من خبر رسید او را هم کشته اند، و من از لوزان تا پاریس درون قطار به خاطر مرگش اشک ریختم. در پاریس شنیدم که خوشبختانه زنده است و در خفا زندگی می کند، و اندکی بعد دانستم که به پاریس آمده است. اما برای شنیدن سخنرانی و دیدنش به همراه دوستان به جمع فدائیان خلق نرفتم.

در پاریس نخست سراغی از هم نگرفتیم. او به سوی من نیامد و من هم که در سوگ او گریسته بودم، گویی از دست دادنش را پذیرفته بودم. اما روزی که تصادفآ همدیگر را در خانه دوستی دیدیم، به سوی هم کشیده شدیم، و دیدارها از سر گرفته شد.

دوستی ما سال ها پیش با کتاب آغاز شده بود و نخستین بار او را در کتابخانه دبیرستان انوشیروان دادگر دیده بودم. آغاز سال تحصیلی بود و من سال اول دبیرستان بودم و درون اتاق تنگ و تاریک کتابخانه مدرسه. هما هم بر حسب اتفاق آن جا بود و بدون این که مرا بشناسد، به سوی من آمد و در باره کتابی که در دست داشتم باب سخن گشود، گفتگوی مان به درازا کشید و سخن گویان از کتابخانه بیرون آمدیم و از آن پس دوست شدیم و دوست باقی ماندیم.

پس از این آشنایی غیر منتظره، دیگر نیازی به کتاب های کتابخانه دبیرستان نبود و او برایم کتاب هایی را که خودش انتخاب کرده بود، از کتابخانه پدرش می آورد، و هم او بود که مرا با خواهرش که همکلاس من بود آشنا کرد! با او هم دوست شدم، اما رابطه من با هما دیگر بود. بی آن که بداند و شاید بخواهد، پیر مغان من در آن دوران می بود و سرمشق من. ناخودآگاه از او تقلید می کردم و گفته هایش برایم وحی منزل بود. تشنه شنیدن داستان هایی بودم که از خودش و دیگران تعریف می کرد و عاشق خواندن کتاب هایی که برای من می آورد.

نثر و خط زیبایی داشت و صدای قشنگی، هنگامی که در باغ دبیرستان روی تل خاکی که تپه اش می نامیدیم، می نشستیم، گاه زمزمه ای می کرد. هنوز هم هر زمان که «تریستس« شوپن را می شنوم، صدای او در گوشم می پیچد و یاد او و حیاط و فضای آن دبیرستان در من بیدار می شود و مرا به آن دوران خوش بازمی گرداند.

روزی با عینکی بر چشم به مدرسه آمد و گفت عینکی شده است و ناچار باید عینک بزند. من هم به تقلید از او به دنبال عینک شتافتم! به هر دری زدم و در آن زمان هیچ چشم پزشکی به من دستورعینک زدن نداد!

سپس برای مدت کوتاهی به انگلستان رفت، برایم مرتب نامه می نوشت و من هم در صدد رفتن به انگلستان برآمدم، هنوز اقدامات من به نتیجه نرسیده بود که او بازگشت و این بار به دبیرستان نوربخش رفت، و من او را بیرون از مدرسه می دیدم، به خانه اش می رفتم و با هم به سینما می رفتیم.

در آن دوران نه اهل سیاست بود و نه وابسته به هیچ دارودسته ای.

اما همواره از دوستش شهرآشوب برایم تعریف می کرد و بدون این که هم مرام او باشد هوش و دانایی و استعداد استثنایی او را می ستود و از او همچو نابغه ای یاد می کرد، و متآسف بود از این که در پاریس او را نمی بیند.

من هم که در دوران بیماری هما اجازه دیدار و صحبت با او را نداشتم و چهره بیمارش را ندیدم، همچنان چهره شاد و خندانش را به یاد دارم و خاطره هایی فراموش ناشدنی از او. روانش شاد.

تاریخ انتشار : ۱۰ دی, ۱۳۹۵ ۶:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت

سفر آقای پزشکیان، نفر دوم حکومت اسلامی در ایران؛ به عراق، از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته است. عراق با ایران و امریکا روابط گرم و دوستانه‌ای دارد. ایران و امریکا هردو؛ در صحنه سیاسی عراق صاحب نفوذ هستند. عراق میدان مبارزه‌ی نیروهای شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران و نیروهای ارتش امریکا مستقر در عراق هم هست.

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

اسراییل با حمایت آمریکا عفریت جنگ را به لبنان کشانده است!

ما بار دیگر حملۀ اسراییل به لبنان، همچنین اِعمال ترور و زیر پا گذاشتن همۀ اصول پذیرفته شدۀ جهانی در زمینۀ جنگ از سوی اسراییل را شدیدا محکوم می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) امیدوار است سازمان ملل و شورای امنیت آن گام‌های عملی و موثر برای آتش‌بس و پایان جنگ در غزه و لبنان بردارند. ما امیدواریم حکومت‌های منطقه مخالفت خود با جنگ و نسل‌کشی و ترور را با اقدامات قاطع همراه کنند.

مطالعه »
پيام ها

یاد فریبرز بهادری را گرامی می‌داریم!

روحیه پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان های مردمی موجب محبوبیت شاخص فریبرز بهادری در روحیهٔ پرشور در دفاع از زحمت‌کشان و آرمان‌های مردمی موجب محبوبیّت شاخص فریبرز بهادری در میان اهالی مسجدسلیمان و یاران او بود. وی که دوران سخت زندان در جمهوری اسلامی را هم با ایستادگی پشت سر گذاشت، در تمام سال‌های مهاجرت و دوری از وطن نیز هم‌چنان بر آرمان‌های مردمی و عدالت‌خواهانه پایدار ماند …

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

وحدت جمهوریخواهان و ناترازی تشکل‌های جمهوریخواه

۱۵ اکتبر روز جهانی زنان روستایی: تلاش‌گران توان‌مند و شاهدان نابرابری‌های جنسیتی!

نقد رادیکال چپ به نیچه و آثارش

انتهایِ شب را می‌شمارم!

حزب ‌الله برای وادار کردن ارتش اسرائیل به عقب ‌نشینی از مرزهای لبنان ایجاد شد.

ترامپ یا هاریس: قرعۀ اوکرایین و فال انتخابات امریکا