یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۹

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۹

بِگم، … بِگم!

صاحب مغازە کم کم علیرغم تلاش بسیار برای حفظ خونسردی، دهری شد. اما باز جلو خودش را تاحدودی گرفت و این بار با صدای کمی بلندتر گفت: "برادر! آخە چی چی رو بگم؟ آخە چی چی رو؟" آقا محمود برای اطمینان بیشتر، از همان فاصلە بسیار نزدیک نگاهی دیگر بە سیب زمینی گندیدە انداخت، موجود مفلوک بیچارە محاصرە شدە در میان انگشتانش را کە نصفش رو بە آسمان بود بە رقص ناخواستە کمر سرآورد و دوبارە صورت پر رمز و رازش را برگرداند و گفت: "بگم دیگە،... بگم؟"

احمدی نژاد با آن تە ریش قمپزی، موهای جوگندمی، چشمان ریز و لبخند خنثی در حالیکە پاکت میوەای دستش بود و داشت سیب زمینی های سرە را از ناسرە جدا می کرد و یکی یکی در پاکت رنگ قهوەای می انداختشان، سرش را بلند کردە و رو بە صاحب مغازە با صدای دورگە و لحنی پر از متلک گفت: “بگم؟… بگـم؟” صاحب مغازە کە داشت با چند مشتری دیگر ور می رفت، متوجە منظور آقا محمود نشد، و در حالیکە با چشمان متعجب و نگاه ورم کردە بە احمدی نژاد نگاە می کرد، گفت: “ببخشید، چی فرمودید؟” احمدی نژاد کە دولا با یک سیب زمینی گندیدە در دستانش همانطوری ماندە بود، سیب زمینی مفلوک بیچارە را تا راستای چانەاش بلند کرد و دوبارە تکرار کرد: “بگم؟… بگم؟” صاحب مغازە کە ماندە بود جواب چادربسری چاقالو را بدهد، کە مدام سر قیمت چانە می زد، و یا آقا محمود را، تقریبا همزمان رو بە هر دو گفت: “نمیشە خانوم نمیشە،… بِگم! چی چی رو بِگم؟”

احمدی نژاد کە در همان حالت دولا ماندە بود و چنین بە نظر می رسید کە می تواند تا ابد در آن حالت بماند، این بار باز با لبخندی زهرآگین تکرار کرد: “بِِگم،… بِِگم؟” چین و چروک روی گونەها، پیشانی و گوشە چشمان آقا محمود چنان فشردە شدەبودند کە واقعا آدم ماندە بود سنش چقدر می تواند باشد. صاحب مغازە کم کم علیرغم تلاش بسیار برای حفظ خونسردی، دهری شد. اما باز جلو خودش را تاحدودی گرفت و این بار با صدای کمی بلندتر گفت: “برادر! آخە چی چی رو بگم؟ آخە چی چی رو؟” آقا محمود برای اطمینان بیشتر، از همان فاصلە بسیار نزدیک نگاهی دیگر بە سیب زمینی گندیدە انداخت، موجود مفلوک بیچارە محاصرە شدە در میان انگشتانش را کە نصفش رو بە آسمان بود بە رقص ناخواستە کمر سرآورد و دوبارە صورت پر رمز و رازش را برگرداند و گفت: “بگم دیگە،… بگم؟” صاحب مغازە کە سرانجام از دست خانوم لجوج نجات پیداکردە بود، این بار با صدائی کاملا کلفت و جاهل وار ندا سر داد کە: “چی چی رو بِگم؟… بگو دیگە بگو، لب وا کُن!” آقا محمود باز از همان فاصلە نزدیک، بە سیب زمینی نگاهی دوبارە انداخت، آنرا بشدت در میان پنجەهای دستش بە حرکت نیم دایرەوار درآورد و گفت: “بِِگم،… بِِگم دیگە؟”

صاحب مغازە کە یک جفت دمپایی پاهاش بود و در آن عصر تابستانی، هیکل گندەاش اینجا و آنجا خیس عرق بود، دستمال مشهدی اش را از دور گردنش مثل مار بیرون کشید و با عجلە بە احمدی نژاد نزدیک شد. “خب بگو دیگە، بگو لاکردار،… بگو!” آقا محمود کە با آن قد دولا شدە تا نصف هیکل مرد مغازەدار می رسید، از آن زیر زیرها باز با همان حال و هوا، اما اینبار با دستان کمی کشیدەتر رو بە آسمان گفت: “بگم دیگە… بگم؟” صاحب دکان کە ماندە بود با این هیکل نحیف کوچولوی دولاشدە و آن صورت پرچین و چروک چکار کند، گفت: “استغفراللە،… استغفراللە،… آخە لامسب، ما کە عرقمون بیشتر در اومد، کنفت شدیم،… بگو دیگە!… آخە چە کپە مرگتە،…” و درست در این اثنا نگاهش بالاخرە روی سییب زمینی رقصان گیج و ویج رفت، حسابی وراندازش کرد و گفت: “آها،… منظورت این دونە سیب زمینیە لعنتیە؟ خب ورش ندار، بذارش همونجا باشە، فراونند اونجا، دونەهای دیگە رو می گم، اونارو وردار،… چرا بە این یکی چسپیدی؟”

لحن صاحب مغازە، با این حساب کە توانستە بود بالاخرە مشکل را پیدا کند و راە حلی برایش بیابد، کمی آرامتر شدە بود، اما در تە دلش بە خودش فوش می داد کە چرا از همان ابتدا متوجە موضوع نشدە بود. در حالیکە علت را بە قیافە، سر و صورت و حالت مشتری اش بر می گرداند، گفت: “داشم! اینو بذار اونجا، سر جای خودش، اون یکی بغلی رو وردار! تموم شد رفت پی کارش!… بە همین سادگی!” اما با کمال تعجب دید کە آقا محمود از همان پائین، باز با همان یک دونە سیب زمینی رقصان، تکرار می کرد: “بگم،… بگم؟ می گم ها،… می گم!” صاحب مغازە با یک حرکت سریع خواست دونە سیب زمینی را از مشتری عجیب غریبش گرفتە، آن را در گونی سیب زمینی ها انداختە و با یکی دیگە عوضش کند، اما آقا محمود بسیار از او ورزیدەتر و فرزتر بود! برای همین بجز هوا نتوانست چیزی را بقاپد. احمدی نژاد در عمق گلویش خندید. در این اثنا چند نفری متوجە ماجرا، کمی آن طرف تر جمع شدە، بە مشتری و صاحب مغازە خیرە شدەبودند. “لاالااللە،… لاحولاولاقوالابا اللە،… عجب گرفتاری شدیم ها!… برادر گرامی اصلن فروشی نیست،… اینارو اینجا گذاشتیم بپوسن،… همین!… بقول داش بزرگم فلسفەش اینە،… برو جانم، برو داشم! برو،… اذیت نکن کە خودارو خش نمیاد!” آقا محمود کە زیر چشمی بعلت حضور و تراکم سایەها متوجە جمع شدن مردم شدە بود، یکی دو سانتیمتر برافراشتەتر، باز با همان مختصات قبلی گفت: “بگم،… بگم؟… می گم ها،… ها! ما اون موقع نگفتیم، اما حالا می گیم ها!” مغازەدار کە چیزی از آن موقع یادش نمی آمد و ماندە بود با این مرد هنوز میانسال، اما بە ظاهر پیر چە کند، داد زد: “نمیخاد بگی تو،… نە نمیخاد! اصلاااا و ابدااا!” و در همان حال آستینهای خیس و چرک گرفتەاش را بطرف بالا بیشتر تا کردە، بعد از اینکە بە دوروبرش نگاهی سریع انداخت، یا علی گویان دو بازوان ستبر و سفیدش را دور کمر هنوز دولای مشتری موذی اش بشدت حلقە کرد،… با یک حرکت سریع و سادە پیکر نحیف و سبک آقا محمود را از زمین بلند کرد و چند متر آن طرف تر نزدیک جوی کنار خیابان روی زمین گذاشت. بعد غرولندکنان در حالیکە بە زمین و آسمان فوش می داد، در میان خندە مردم بە مغازەاش بازگشت.

محمود احمدی نژاد اما همان جا، با همان حالت دولا، اما این بار رو بە مغازە فروش لوازم آرایش زنانە، در حالیکە سیب زمینی محاصرە شدە میان پنجەهای برافراشتەاش را بشدت قر و نیمە قر می داد، با صدای دو رگە و پر از کنایەاش باز تکرار کرد:

ـ “بِگم!… بِگم! می گم ها،… این بار می گم‌ ها !!؟” 

تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد, ۱۳۹۶ ۰:۳۴ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
آخرین مطالب

قانون «ضد ترور» دولت سوئد را محکوم کنیم!

در ماه مه ۲۰۲۲، فنلاند و سوئد به بهانه جنگ اوکراین خواستار پیوستن به ناتو شدند، اما «رجب طیب اردوغان» رییس‌جمهور ترکیه در آن زمان تاکید کرد که نمی‌تواند از پیوستن این دو کشور به ناتو حمایت کند، زیرا این دو با «حزب کارگران کردستان»‌ (پ‌ک‌ک)  همکاری دارند. حال بر اساس قانون «ضد ترور» که از اول ماه ژوئن در سوئد قابل اجرا است «حمایت، سازمان‌دهی و تامین مالی سازمان‌های تروریستی» در این کشور  یک جرم محسوب می‌شود و قابل مجازات است

خصیصه جمهور مردم و گذری برکودتای ۳۰ خرداد ۶۰

رژیم آخوندی که نسل امروز را می ترساند متناسب با ذات اش فراتر از نوک بینی خود را نمی بینند، چشم انداز عصر جدیدی که جنبش های مردمی پدید آورده اند را نمی بینند. اگر استقامت و مبارزه مردم ما به نتیجه بیانجامد که می انجامد، نسل هنرمند امروز یکی از زیباترین اثرهای جاودانی را بنام خود می زند، اثری که در جریان روزمره حیات همه انسانیت بازتابی پایدار می یابد.

کیهان‌‌شناسی کوانتومی

توصیف کیهان به ‌عنوان یک سیستم فیزیکی خواهان توضیح علمیِ علت انفجار بزرگ و شرایط حاکم در آن مقطع است. به‌ نظر، علمی که توان این کار را دارد، علم کیهان‌شناسی کوانتومی است که کیهان را یک سیستم کوانتومی تلقی می‌کند.

نحوۀ حل مشکلات گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب!

ایدۀ گذرگاه بین‌المللی «شمال – جنوب» در سال ۱۹۹۹ زمانی متولد شد، که گروهی از شرکت‌های حمل‌ونقل هند، ایران و روسیه قرارداد کلی در مورد حمل‌ونقل صادرات و واردات کانتینر در مسیر راهرو حمل‌ونقل بین‌المللی سریلانکا- هند- ایران- دریای خزر- روسیه امضا کردند.

یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
بیانیه ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
پيام ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
بیانیه ها

حمله به مرزبانی سراوان و ترور مرزبانان را محکوم مى‌کنیم!

ما از مرزبانان جان‌باختهٔ میهن یاد می‌کنیم. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن هم‌دردى با خانواده‌هاى جان‌باختگان و مردم ایران این اقدام تروریستى را شدیداً محکوم مى‌کند.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

قانون «ضد ترور» دولت سوئد را محکوم کنیم!

خصیصه جمهور مردم و گذری برکودتای ۳۰ خرداد ۶۰

کیهان‌‌شناسی کوانتومی

نحوۀ حل مشکلات گذرگاه بین‌المللی شمال-جنوب!

دست‌کم ۱۴۲ تن در ماه گذشته اعدام شدند!

با ریزش عناصر و آیادی رژیم چه کنیم؟