سوال اول- در چه تاریخی با نشریهی “کار” شروع به همکاری کردید؟ در چه بخشی فعالیت داشتید؟ وضعیت و امکانات آن دورهی نشریه در بخشی که شما آنجا مسئولیت داشتید چگونه بود؟ فعالیتها و تصمیمات چگونه اتخاذ میشد؟
پروین همتی– دور اول همکاری من با نشریهی “کار” از سال ۱۹۸۶ میلادی در بخش تایپ شروع شد و تا سال ۹۰ میلادی ادامه یافت. بعد از مهاجرت به اروپا نیز یک بار بین سالهای ۹۴ تا ۹۶ و بار دوم، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ میلادی با نشریه همکاری میکردم. از آنجا که کار من در بخش فنی بود، چندان از شیوهی تصمیمگیریها، انتخاب مطالب و… آگاهی نداشتم. یعنی به عنوان کادر فنی، در هیچ جلسهی تحریریه و تصمیمگیریای شرکت داده نمیشدم. اما بیشتر مایل هستم در رابطه با امکانات فنی در دور اول همکاریام با نشریه، یعنی ۲۷ سال پیش توضیحاتی بدهم. با توجه به تحول کیفیای که طی ۲۰ سال گذشته در این زمینه رخ داده است، شاید خالی از لطف نباشد، سری به آن روزها بزنیم و ببینیم که کار چگونه تایپ و ادیت میشد.
در آن زمان وسایل کاری ما تا هنگام زیر چاپ بردن نشریه، عبارت بود از یک دستگاه تایپ آیبیام برقی، لاک سفید، چسب و قیچی. شاید امروز تصور این مسئله برای خیلیها دشوار باشد که تا حدود ۱۷-۱۸ سال پیش، مطالب نشریه به صورت دستنویس تحویل داده میشدند. این دستنویسها باید از زیرِ دست سردبیر نشریه میگذشتند، مورد تایید قرار میگرفتند و بعد تایپ میشدند. اما در اغلب موارد، سردبیر اصلاحاتی را از نظر نگارشی و یا سیاسی لازم میدید و یا تشخیص میداد که این یا آن نکته نیاز به تغییر و اصلاح دارد. برای وارد کردن این تغییرات، ایشان در لابهلای جملات نویسندهی مطلب، این یا آن واژه یا جمله را خط میزد و یا اضافه میکرد. گاهی این اصلاحات و خطخوردگیها طوری بود که جای فعل و فاعل گم میشد و یا آنقدر ریز بودند که خواندنشان مشکل میشد و گاهی هم در کنارهی صفحه به شکل عمودی میآمد و ورق کاغذ باید چندین بار به راست، چپ، بالا و یا پایین چرخانده میشد تا بتوان مطلب را خواند. اما این تازه اول کار بود.
بعد از اینکه مطلب بالاخره با یکی دوبار مراجعه به سردبیر و استفاده از ذهن خلاق خود و… تایپ میشد، اینبار یا نویسنده بود که از این اصلاح و یا آن حذف ناراضی بود و یا سردبیر و دیگر دستاندرکاران یادشان میافتاد که چیزی در مطلب ناقص و یا اضافه است. اینجا دیگر بسته به ابتکار تایپیست و صفحهبند، یا باید مطلب دوباره، بعد از لاکگیری به داخل تایپ میرفت، یا بخشهایی دوباره تایپ میشدند و روی بخش قبلی چسبانده میشدند. اما کار به همینجا ختم نمیشد. بعد از تمام این تایپ کردنها، لاکگیری و چسباندنها، ممکن بود یکی از همکاران، هنگام صفحهبندی و یا ادیت مطلب، اشتباهات نگارشی و یا تایپی (که البته کمتر اتفاق میافتاد، چون مطلب قبلاً ادیت شده بود) را در مطلب پیدا کند و یا تشخیص دهد که این نکته یا آن نکته نیاز به بازبینی دارد. اینجا بود که یک بار دیگر لاک، قیچی و تایپ این یا آن کلمه و یا جمله، چارهی کار بود.
از حدود سال ۸۸-۸۹ بود که یکی از رفقا از برلین با یک برنامهی فارسی که خود طراحی کرده بود و چند دستگاه کامپیوتر، به دفتر نشریه آمد. این برای ما مژدهای بزرگ بود. ابتدا باورش سخت بود، که میتوانیم مطلب را در همان صفحهی مونیتور و قبل از چاپ، ادیت کرده و تغییرات لازمه را وارد کنیم. بعد از یک دوره آموزشهای لازم، با شوق تمام کارمان را شروع کردیم. برنامهای هم که داشتیم، برنامهی خوب و سادهای بود و همهی مراحل کاری با کامپیوتر، بر خلاف امروز، به زبان فارسی ترجمه شده بود. مثلاً: “کپی کن”، “ضبط کن” و… تنها اشکالی که وجود داشت -که شاید خاص آن برنامه هم نبود- این بود که اگر در لحظهای از کار ما، برق قطع میشد، تمام کاری را که تا آن زمان تایپ و هنوز ضبط نکرده بودیم، از دست میدادیم. نه خود ما هنوز چندان وارد بودیم که چگونه کارمان را برگردانیم و نه برنامه این امکان را به ما داده بود. تنها استادی هم که داشتیم، مدت زمان محدودی میتوانست بماند و در یادگیری به ما کمک کند. حالا دیگر او هزاران کیلومتر دورتر از ما زندگی میکرد و دسترسی به او کار سادهای نبود. یادم هست که یک بار نیمی از نشریه را همراه یکی دیگر از رفقا تایپ کرده بودیم که برق قطع شد و ما مجبور شدیم که تمام آن مطالب را دوباره تایپ کنیم! البته قطعاً کمبود اطلاعات ما و نداشتن تجربهی کافی در کار با کامپیوتر در این “فاجعه” بیتاثیر نبود. خلاصه مشکلات اولیه، گاهی ما را دلتنگ همان دستگاه آیبیام میکرد!
سوال دوم-در آن دوران نشریهی کار به چه شکلی انتشار می یافت (بهصورت هفتگی، دوهفته یک بار، ماهانه، آنلاین)؟ خوانندگان نشریه چه کسانی بودند؟ آیا نشریه برای داخل و خارج از کشور انتشار مییافت؟ شما با چه مشکلاتی در آن دوران مواجه بودید؟ بخشهای مختلف نشریه کار چگونه با هم همکاری و مشورت می کردند؟
پروین همتی– از سال ۸۶ تا۹۰، یعنی در دور اول همکاری من با نشریهی کار، این نشریه به صورت ماهانه چاپ میشد و بعد از آن به صورت دو هفته یکبار منتشر میشد. تا جایی که اطلاع دارم، مخاطبین کار تا کنگرهی اول سازمان، بیشتر در داخل کشور بودند. به این شکل که کار در قطع کوچک چاپ و به داخل ایران فرستاده میشد و در آنجا توسط تشکیلات سازمان بازنشر و پخش میشد. بخشی از خوانندگان کار نیز در اروپا بودند. اما بعد از کنگرهی اول سازمان، کار برای خارج از کشور منتشر میشد.
سوال سوم- چه تعدادی نیرو برای انتشار هر شمارهی کار در اختیار شما بود؟ روابط میان رفقای همکار چگونه بود؟ تصمیمات چگونه اتخاذ و به اجرا درمیآمد؟ آمادگی اینرا دارید از آن دوران خاطرهای را برای خوانندگان کار تعریف کنید؟
پروین همتی– در دور اول همکاریام، یعنی از سال ۸۶ تا ۹۰، در بخش تایپ نشریه، اغلب دو نفر کار میکردند و در مقطعی هم من به تنهایی این کار را به عهده داشتم. اما در دور دوم همکاری من در اروپا، تعداد همکاران در بخش تایپ بیشتر بودند.
در ارتباط با بخش دوم سئوال هم میتوانم بگویم که در دورهی فعالیت من در نشریه، به خصوص در دور اول همکاری، روابط میان رفقای همکار، علیرغم اختلافاتی که آن زمان، سازمان را به دو بخش “چپ” و “راست” تقسیم کرده بود، بسیار صمیمانه و رفیقانه بود. ما همکاران نشریه در دو سه روز آخر هفته که اوج کارمان بود، ساعاتی طولانی را در کنار هم میگذراندیم و اگر فضای رفیقانه، اعتماد به همدیگر، روحیهی همکاری، شور جوانی و عشق و اعتقاد به آرمان و اهدافمان نبود، به سختی میشد فشردگی کار را تحمل کرد. در آن دوره مقالات با مسئولیت سردبیری و هیأت تحریریه انتشار مییافتند و امضای نویسنده پای مطلب درج نمیشد. نمیخواهم آن شیوه را تایید یا نقد کنم، اما شاید بر مبنای تجربهی شخصی، بتوانم بگویم که تاثیر آن در پروسهی کاری این بود که آنچه به سرانجام میرسید و به زیر چاپ میرفت، نتیجهی یک کار جمعی بود. همه حس میکردیم، در آنچه صفحهبندی و آمادهی به زیر چاپ رفتن شده، به سهم خود نقشی داریم و حاصلش هرچه باشد، خوب یا بد، نتیجهی کار ما هم هست. به یاد دارم که در آخرین ساعات کار و بعد از به اتمام رساندن تمام مراحل نوشتن، تایپ و صفحهبندی -که اغلب نیمهشب بود-همهی حاضرین در دفتر انتشار نشریه، بعد از ساعتها و گاهی روزها تلاش و با وجود خستگی و بیخوابی، لاکبهدست، هرکدام صفحهای یا بخشی را در دست میگرفتیم، میخواندیم و آخرین ادیتها را وارد میکردیم.
من، هنوز هم، به خصوص در دورهی ارتباطات مجازی، گاهی دلتنگ آن شیوهی کار جمعی و ارتباط رودرو با رفقایم میشوم؛ روزهایی که رفیقی با وجود محدودیتهای خاص زمان و مکان، در وقت استراحتش در تلاش تهیهی ناهار و یا شامی برای سایرین بود، دیگری در سر راه آمدن به دفتر نشریه، خرید کوچکی میکرد و دیگران را به میوهای، شیرینیای و… دعوت میکرد ، آن یکی هم وقتی هوس چایی میکرد، برای دیگران نیز چایی میریخت و سینی به دست به این اتاق و آن اتاق سرک میکشید و به آرامی استکان چایی را روی میز رفقا میگذاشت…
اما خاطره:
شیوهی ادیت مطالب در آن دوره به این شکل بود که دو نفر از همکاران نشریه، دستنویس مطلب و نسخهی تایپشده را از طریق روخوانی، با هم انطباق میدادند. از آنجا که بعضی وقتها دستنویسها ریز و یا با خطی نسبتاً ناخوانا نوشته میشد و اصلاحات وارده شدهی بعدی هم به مشکل کار میافزود، من این اجازه را در عمل یافته بودم که از نظر نگارشی، جملات را تا حدی ویرایش بکنم. البته همانطور که گفتم، این اجازه در جریان عمل و نانوشته به من داده شده بود و در مواردی، رفقایی را که ادیت میکردند، دچار مشکل میکرد. بعضی وقتها میشنیدم که رفقا در اتاق دیگر بر سر یک جمله با هم در حال بحث و تبادلنظر هستند و هرکدام دو سه بار جمله را از روی دستنویس و یا نسخهی تایپ شده میخوانند تا بالاخره متوجه شوند که چرا جمله تغییر کرده است. گاهی هم با توجه به شرایط آن زمان، ترجیح میدادند یا از من سئوال کنند که چرا این تغییر را دادهام و یا به مسئول مربوطه مراجعه کنند و تاییدیهای بگیرند. شنیدن این بحثها و پچپچها، گاهی لبخندی شیطنتآمیز بر لب من مینشاند و منتظر میماندم ببینم بالاخره رفقا بین خود به چه توافقی میرسند.
سوال چهارم-از آن زمانی که شما در نشریهی کار فعالیت داشتید تا امروز چه تحولاتی در نشریه ایجاد شده است؟ ارزیابی شما نسبت به این تغییرات چیست؟
پروین همتی– تحولاتی که در بیست سال اخیر، به خصوص در زمینهی فنی، در نشریه روی داده، آنقدر سریع و رادیکال هستند که شاید گاهی باورش مشکل باشد. ما از نشریهای که یک بار در ماه به چاپ میرسید و برای به زیر چاپ رفتن، باید از دیوار برلین میگذشت، بعد دوباره هزاران کیلومتر را میپیمود تا به صورت مخفی و با هراس از بازداشت و دستگیری، به دست مخاطب اصلی برسد، امروز به “کار آنلاین” رسیدهایم که فاصلهاش با مخاطب خود تنها یک کلیک و حداکثر یک فیلترشکن است. سردبیر وقت نشریه هم، هر وقت که لازم بداند، میتواند خبر، تحلیل، گزارش و… را وارد کند و یا حتی مطلب چاپ شده را به هر دلیلی از روی سایت بردارد. از سوی دیگر، همین دسترسی ساده به رسانه، کار را برای “کار” سخت کرده است. امروز “بازار رقابت” گرم است و برای جلب مخاطب باید تلاش بیشتری کرد و با دستی پُر به میدان رفت.
اما خوشبختانه کار با زمانه جلو آمده، باز شده و خود را به نوشتههای رفقای سازمان محدود نکرده است. امروز “کار” از ارسال و درج مطالب تحلیلگران سیاسی، فعالین مدنی، کارشناسان، محققین و… در زمینههای مختلف استقبال میکند و این تحول کمی برای یک نشریهی حزبی نیست.
سوال پنجم- در شرایط امروز، انتشار نشریهی حزبی تا چه حدی ضروری است؟ امروز در عصر ارتباطات، نشریات حزبی لازم است چه سیمایی داشته باشند؟
پروین همتی– به باور من، برای هر حزبی، داشتن رسانهای که بتواند خود را در آن “تبلیغ” کند، سیمای خود را به مردم بشناساند و جامعه را از برنامهها و اهدافش آگاه کند، لازم است. حتی در کشورهایی هم که آزادی بیان وجود دارد و رسانههای عمومی محل بحث و تبادلنظر احزاب و گروههای مختلف پوزیسیون و اوپوزیسیون هستند، هنوز برخی احزاب نشریات خاص خود را منتشر میکنند. گذشته از این، در کشوری مانند ایران که اپوزیسیون به طور کلی و احزاب چپ به طور خاص، در هیچ رسانهی عمومیای راه ندارند، داشتن نشریهی حزبی، ضرورت بیشتری پیدا میکند.
اما در دنیای امروز یک رسانهی حزبی باید بتواند خود را با سرعتی که بر جهان حاکم است، تطبیق دهد و در بازتاب اخبار و اتفاقات، از دیگر رسانهها عقب نماند. از سوی دیگر محدود شدن در یک سری پرنسیبهای خشک حزبی، مخاطبین و خوانندگان را هم محدود میکند. به باور من، یک رسانهی حزبی باید مانند سایر رسانهها به پرنسیبهای کلی روزنامهنگاری پایبند باشد؛ واقعیت را آنطور که اتفاق افتاده و نه آنگونه که میخواهد ببیند، بازتاب دهد؛ خود را محدود به فعالین حزبی نکند و در پرداختن به موضوعات مختلف، از انعکاس نظرات دیگران و حتی مخالفین نظری خود نهراسد؛ چهرهای صرفاً سیاسی نداشته باشد، بلکه به موضوعات روزمره و اجتماعی مردم نیز از طریق کارشناسان و متخصصین فن بپردازد.