تحریمها علاوه بر فشار اقتصادی، تاثیرات اجتماعی گستردهای نیز برجامعه گذاشتهاند. فقر اقتصادی بهتدریج به فقر اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. ،طبق آمارهای رسمی، امسال بیش از ۹۷۰ هزار از کودکان از تحصیل بازماندهاند
تحریمهای غیرقابل توجیه اقتصادی طی سالهای اخیر تأثیر عمیقی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران گذاشتهاند. این تأثیرات بهویژه در زندگی کارگران و زحمتکشان، که وابستگی مستقیم به درآمد ثابت و قدرت خرید دارند، بهوضوح دیده میشود. تحریمها نه تنها فعالیتهای تولیدی و صنعتی را محدود کردهاند، بلکه با کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم، فشار بیسابقهای بر معیشت قشر پایین جامعه وارد کردهاند.
برخلاف شعاری که تحریمها را «کاغذپاره» میخواند، تاثیر آنها بر اقتصاد ایران به ویژه از ابتدای دهه۱۳۹۰ و همزمان با تشدید تحریمها غیرقابل انکار است. این واقعیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت که ریشهی فقر، بیکاری، و پایین امدن سطح زندگی مردم در کنار تحریمها، در ناکارآمدی، فساد ساختاری و سیاستهای ضد مردمی نهفته است که طی بیش از چهار دهه، هیچگاه منافع کارگران و زحمتکشان را در نظر نگرفته و با خصوصیسازیها ، نابودی تشکل ها، سازمانهای صنفی مستقل و سرکوب اعتراضات صنفی، معیشت میلیونها کارگر را به مرز نابودی کشانده است. مسئول اصلی ورشکستگی صنایع، بیکاری کارگران و سقوط ارزش پول ملی، سیاستهای کلان اقتصادی حاکمیتی است که نه توانسته جلوی تحریمها را بگیرد و نه بر فساد ساختاری اقتصاد غلبه کند.
تحریمها، اقتصاد ایران را از دسترسی به منابع ارزی محروم کرده و همچنین محدویت در فروش نفت باعث کاهش درآمدهای ارزی کشور شده است. این مسئله موجب افت شدید ارزش ریال، رشد نرخ تورم، و افزایش هزینهی تولید و واردات کالاهای اساسی شده است. در نتیجه: قیمت مواد غذایی، مسکن، پوشاک و خدمات درمانی در سالهای اخیر بهطور مداوم افزایش یافته است. کارگران با دستمزدهای ثابت، هر روز توان کمتری برای تأمین نیازهای اولیه زندگی پیدا کردهاند. طبق آمارهای رسمی، بیش از ۵۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند.
هزینهی سبد معیشت خانوار کارگری طبق اخبار روزانه به میلیون ها تومان در ماه رسیده، در حالی که حداقل دستمزد ماهیانه کارگران ۱۰ میلیون و ۴۴۰ هزار تومان تعیین شده است. حتی خوراک و پوشاک حداقلی نیز برای بسیاری از خانوادهها دست نیافتنی شده است. افزایش نرخ اجاره خانه نیز باری سنگین بر دوش کارگران گذاشته است؛ بسیاری از خانوارهای کارگری اکنون بیش از نیمی از درآمد ماهیانه خود را فقط صرف اجاره میکنند. در نتیجه، فقر از یک پدیده اقتصادی موقت، به وضعیتی پایدار و ساختاری تبدیل شده است.
تأثیر تحریم ها بر بازار کار و تولید
تحریمها با ایجاد محدودیت در واردات مواد اولیه، قطعات صنعتی و فناوری، تولید داخلی را با مشکل مواجه کردهاند. بسیاری از واحدهای تولیدی کوچک و متوسط تعطیل یا نیمهفعال شدهاند. این روند، باعث افزایش بیکاری و گسترش شغلهای کاذب و غیررسمی شده است. میلیونها کارگر به مشاغل موقتی و فاقد امنیت شغلی رانده شدهاند، بدون بیمه، بدون حقوق ثابت، و بدون حمایت قانونی . افزایش تورم باعث شده تا مزد واقعی کارگران جهت قدرت خرید مایحتاج انها به شدت کاهش یابد. حتی زمانی که دستمزد افزایش مییابد، تورم چند برابری ارزش واقعی آن را از بین میبرد.
جنبۀ اجتماعی تحریمها
تحریمها علاوه بر فشار اقتصادی، تاثیرات اجتماعی گستردهای نیز برجامعه گذاشتهاند. فقر اقتصادی بهتدریج به فقر اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. ،طبق آمارهای رسمی، امسال بیش از ۹۷۰ هزار از کودکان از تحصیل بازماندهاند، اما آمار غیر رسمی نشان می دهد که میلیون ها کودک از خانوادههای کارگران و زحمتکشان از تحصیل باز ماندهاند. خانوادههای کارگری که در تأمین نان شب ماندهاند، دیگر توان پرداخت هزینههای آموزش، پوشاک یا رفتوآمد فرزندانشان را ندارند.
از سوی دیگر، گسترش فقر، احساس نابرابری و بیعدالتی را در جامعه تقویت کرده است. شکاف طبقاتی میان سرمایه داران و کارگران هر روز عمیقتر میشود. در چنین فضایی، امید به آینده در میان بخش بزرگی از جامعه کاهش یافته و احساس ناامنی اقتصادی افزایش یافته است.
تحریمها همچنین باعث کاهش کیفیت خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و بیمههای اجتماعی شدهاند. کمبود منابع مالی و گرانی تجهیزات، کیفیت زندگی را در سطح عمومی پایین آورده و آسیبهای اجتماعی چون اعتیاد، مهاجرت اجباری، کار کودکان و فروپاشی خانوادگی را تشدید کرده است.
در پایان تحریمها بر اقتصاد ایران اثرات مخرب و مستقیم گذاشتهاند، اما بیشترین فشار آن بر دوش کارگران و اقشار زحمتکش جامعه بوده است. کاهش ارزش پول ملی، تورم بیسابقه، رکود تولید، بیکاری گسترده و گسترش فقر، شرایط اقتصادی کشور را دگرگون کرده است.
از نظر اجتماعی نیز، شکاف طبقاتی، نابرابری آموزشی و محرومیت از خدمات عمومی، پیامدهای تلخ و ناگوار این شرایط هستند.
در نهایت، تحریمها نه تنها بنیان اقتصادی جامعه را متزلزل کردهاند، بلکه بر پیوندهای اجتماعی نیز آسیب زدهاند و احساس بیثباتی و ناامیدی را در میان اقشار کارگر و زحمتکش گسترش دادهاند.




