اخیرا در رسانەها و میان محافل ذی قدرت، دوبارە بحث بر سر تجزیە عراق اوج گرفتە است. مسئلە از آنجا شروع شد کە یک فرماندە بلندپایە نظامی آمریکا بە اسم “ژنرال ریموند اودیرنو” کە دوره ریاست او بر ستاد مشترک ارتش آمریکا پایان یافته است، گفت کە مشکلات در برقراری آشتی و حل و فصل اختلافات بین اهل سنت و شیعیان در عراق همواره روبه افزایش است، بنابراین تجزیه عراق تنها راه حل این مسئله است.
بدنبال این اظهارات رئیس جمهور کورد عراق “فواد معصوم” واکنش نشان دادە، ضمن رد چنین طرحها و سخنانی آن را از لحاظ عملی و اجرائی دشوار ارزیابی کردەاست. لازم است کە اشارە شود منظور از تجزیە عراق، تجزیە این کشور بە سە کشور شیعی، سنی و کوردنشین می باشد.
در مراجعە بە سخنان هر دو مقام نظامی و سیاسی خارجی و داخلی، متوجە می شویم هرکدام بنوبە خود بە بخش مهمی از واقعیت ارجاع می دهند. ژنرال آمریکائی از عدم امکان برقراری آشتی و حل و فصل اختلافات میان عناصر اصلی، و مقام سیاسی عراقی از دشواری پیادە کردن چنین طرحی.
عراق یکی از کانونهای اصلی جنگ و تشنج، و تهدید امنیت جهان محسوب می شود. ادامە جنگ و عدم ثبات سیاسی، همە کشورها، از جملە کشورهای همسایە را بشدت نگران کردەاست. در چنین شرایطی است کە طرفین ذی نفع چە در داخل و چە در خارج از کشور با پیشنهادهای خود درصدد پایان دادن بە بحران هستند.
آنچە تاکنون مسلم است این می باشد کە تجزیە عراق هنوز نە سیاست رسمی کشورهای منطقە و جهان است، و نە سیاست رسمی عمدە نیروهای داخل این کشور، اما این بدان معنا نیست کە در کشور، آنگونه ژنرال آمریکائی می گوید روند رویدادها در مسیر مطلوب است. عراق در واقع شرایط برزخی ای را تجربە می کند کە شرایط نە تجزیە ـ نە اتحاد خصوصیت عمدە و مسلط بر آن است.
نیروهای معقول سیاسی، آنگاە کە بحث بر سر برون رفت از بحرانها می باشد، فارغ از پیشداوریها و تعصبات سیاسی و فکری، معمولا بە هر راە حل محتملی کە می تواند برای برون رفت از شرایط بحرانی کمک کند، می اندیشند و آن را جدی می گیرند، و در مورد عراق هم بە همین منوال باید بە اصڵ تجزیە این کشور هم بە عنوان تابو نگاە نکرد. اما چنانکە فواد معصوم می گوید این مسئلە با دشواریهای زیادی همراە است. در بعد خارجی باید بە منافع کشورهای منطقە نگاە کرد کە آنرا بە عنوان تهدیدی علیە منافع و موقعیت خود می بینند و بنابراین بشدت مخالف ان هستند، و در بعد داخلی نیز بعلت درهم تنیدگی مناطق قومی ـ ملی و عدم موافقت ملی و داخلی بر سر مرز مشخص میان این مناطق، تجزیە کشور می تواند سرآغاز تشدید جنگ و یا شروع جنگهای دیگر در این کشور باشد.
البتە آنچە واضح است این می باشد کە نە بمانند سابق ادارە عراق ممکن است، و نە لااقل در شرایط فعلی تجزیە این کشور امکان پذیر. واقعیت این است کە علیرغم دستکرد بودن وجود این کشور، تاریخ کوتاە موجودیت آن بر موقعیت فعلی آن سنگینی می کند، و از ازهم پاشیدن قانونی و عملی آن عملا جلوگیری می کند.
اما بجز شرایط نە تجزیە و نە اتحاد، آیا شق سومی می تواند مطرح باشد؟
هراکلیت زمانی گفت کە جنگ پدر و سلطان همە چیز است. این گفتە فیلسوفانە در مصداق مدرن خودش بشدت ما را بە یاد عراق می اندازد. گفتەای در متن تطبیقی خود پیش از هر چیز در مورد این کشور محنت زدە.
و شاید شق سوم همین باشد: ادامە جنگها و اختلافات تا زمانی کە شق اول (تجزیە)، و یا دوم (اتحاد)، سرانجام مورد توافق جدی طرفین واقعی در درون این کشور قرار گیرد.