حسن هانی زادە سفیر پیشین ایران در وین، در مقالەای در روزنامە آرمان ملی نوشتە کە “برآیند گزارشها نشان میدهد که پس از سه ماه مذاکرات، نتایج مطلوب بوده است و امروز دیگر بحث درخصوص مسائل فنی و جزئی نیست و باید تصمیمات سخت و کلان گرفته شود.” با این حساب ما در آستانە تحول مهمی در تفاهم بر سر چگونگی احیای برجام قرارداریم. تحولی کە تاثیرات آن از برجام هم فراتر خواهند رفت.
واضح است کە تیم میانەروها با هدایت مستقیم خامنەای دارند مذاکرات را بە پیش می برند، درست مانند دورە قبل کە البتە با پاتک تندروها از طریق موشک پراکنی و حملە بە سفارت عربستان همراە شد، کە در نهایت با خروج ترامپ از برجام، این قرارداد را با بحران جدی وجودی مواجە کرد.
در این دورە هم بعد از راەیابی جو بایدن بە کاخ سفید، قرعە احیای برجام باز بە نام میانەروها رقم خورد و این در حالیست کە این دولت روزهای پایانی اش را می گذراند. کاملا واضح است کە از همین حالا رئیسی مرتب در جریان روند مذاکرات از جملە از طریق ظریف وزیر خارجە قرار می گیرد. در واقع نظام در آستانە هماهنگی میان دو نیرو بە اسم میانەروها و تندروها بر سر چگونگی تفاهم ایران و غرب قرار گرفتەاست. و ظاهرا کار باید طوری پیش برود کە نظر همگان را تامین کند.
از این منظر می توان بە این نتیجە رسید کە اگر سخنان حسن حسن هانی زادە را مبنا بگیریم، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، انتخاب و یا مهندسی کردن انتخابات در جهت گماردن رئیسی برای نظام الزامی بود، آن هم بە دو دلیل: ١ـ ایجاد حداکثر تفاهم میان سە قوە برای عدم تکرار رویدادهای زمان روحانی (یعنی عدم موشک پراکنی و بالارفتن از دیوار سفارتهای دیگر و غیرە)، و ٢ـ امکان اتخاذ تصامیم سخت و کلانی کە هانی زادە از آنها سخن می گوید.
اما سخن بر سر این است کە تندروها باز بهانە دیگری نتراشند. کە بهانە این بار هم، همانا بە سرانجام رسیدن احتمالی مذاکرات توسط میانەروها خواهد بود؛ اینکە بگویند چنین و چنان مفادش را قبول نداریم و غیرە.
و البتە معلوم نیست کە در این صورت خامنەای و اعوان و انصار چگونە مسائل احتمالی پیش آمدە را توجیە خواهند کرد.
از طرف دیگر باید گفت کە اگر تصامیم سخت و کلان توسط نظام گرفتەشود، با این حساب ما وارد دوران جدیدی در سیاست منطقەای نظام و نیز روابطش با ایالات متحدە می شویم. تصامیمی کە بر شرایط داخلی، در جهت تغییر نسبی گفتمان ضدغربی هم بشدت تاثیر خواهدگذاشت. اما آیا واقعا تندروهای نظام، بویژە دلواپسان و جبهە پایداری ها چنین تغییری را خواهند پذیرفت؟ جامعە ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن تا چە حد از امکان عقب راندن چنین نیروهائی بهرەمندند؟