یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند، گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد. حقوق زنان سالهاست توسط حکومت تمامیت خواه و مستبد جمهوری اسلامی پایمال شده است. زنان در ایران به مثابه شهروندانی برابر، مستقل و آزاد به رسمیت شناخته نمی شوند. ساختار والگوی قانونی خشونت علیه زنان درایران با سیستماتیک شدن تبعیض جنسیتی در حوزهٔ حقوق زنان به سرعت در حال تغییر بوده و زنان مدام از عرصههای مختلف حذف یا حضورشان محدود شده است (۱). شکاف جنسیتی در ایران بشدت بالا است، تازهترین گزارش شکاف جنسیتی در کشورهای جهان برای سال ۲۰۲۳ نشان میدهد که ایران با رتبه ۱۴۳ در میان پنج کشور انتهای جدول قرار دارد (۲). این نابرابری را در بسیاری از فرصت های اقتصادی،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میتوان دید.
یکی از ویژگی های این جنبش این است که جوانان ما نه فقط از انتخاب پوشش و نداشته های خود، بلکه از فاصله طبقاتی، فقر، فساد درون حاکمیت، تقسیم نابرابر ثروت و امکانات در کشور و محیط زیست سخن گفتند. نقش زنان در ایران همواره حاشیهای تبعی و در قالب حمایت از گروههای اجتماعی دیگر بوده است، از این رو، اعتراضات اخیر با شعار اصلی «زن، زندگی، آزادی» نخستین جنبش زنانه ایران در تاریخ کشور است، که برخلاف جنبشهای گذشته این بار زنان به عنوان عاملان تغییر وارد مبارزات سیاسی شدند و هسته اصلی این مبارزات هم باقی ماندهاند. بعلاوه جنبش مهسا “ژینا” نخستین جنبش و نقطه عطفی است در تاریخ صد ساله جنبش های ایران که به روحانیت وابسته نبوده و مذهب، چهره ها وشعارهای مذهبی در آن نقش نداشتند. جامعه برای اولین بار شروع به شناختن و طرح کردن برخی اهداف و آرمان های مشخص و روشن و انسانی و توسعه محور خود کرده و از این منظر بسیار با ارزش است.
مسئولان حکومتی به جای اینکه با نابرابری جنسیتی مقابله کنند، تمام قد در برابر مطالبات زنان، بعنوان نیمی از جمعیت ایران، ایستاده و به آنها دهان کجی میکنند. یکی از نمونه های آن وضعیت زنان در لایحه “برنامه هفتم توسعه” است (۳). در برنامه هفتم توسعه نه خبری از عدالت جنسیتی است، و نه گزارش دهی مستمر پیرامون اجرای آن، موضوعی که بعد از تلاش فراوان کارشناسان حوزه زنان در برنامه ششم توسعه گنجانده شده بود، هر چند مفهوم عدالت جنسیتی ناظر به حقوق برابر زن و مرد و برابری جنسیتی نیست. نمونه دیگر لایحه جدید “حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب” (۴) است. بررسی این لایحه بدون توجه به افکار عمومی و حتی قوه مقننه به صورت مخفیانه به اتاقهای کمیسیونها برده تا ۱۰ نماینده برای ۸۵ میلیون ایرانی قانون بنویسند و لایحهای تا این اندازه مهم را طی کمتر از یک هفته بررسی و تصویب کنند. که البته روش دور زدن افکار عمومی و استفاده از تصمیم گیری در “پستو” با استفاده از اصل ۸۵ قانون اساسی، تکرار تجربیات حاکمیت برای تصمیم گیری درحوزههای جمعیت و فرزندآوری، و اینترنت بوده و شیوه جدیدی نیست. در حالی که محروم کردن زنان از خدمات اجتماعی مغایر با قانون اساسی است. از طرف دیگر، به موجب اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری، هیچ کس را نمیتوان برای فعلی یا عملی که دیگری مرتکب شده است مسؤول دانست. آنچه که بطور مشخص در مورد این لایحه پیشنهادی می توان گفت این است که کلیت این طرح حتی در تناقص فاحش با قانون اساسی خود جمهوری اسلامی، مخصوصا فصل سوم آن است.
به نظر میرسد که اولویت حاکمیت به جای معیشت مردم “تار موی زنان” است. هدف نهایی این قوانین افزایش فشار بر زنان به منظور کنترل هر چه بیشتر بدن زن و تلاشی برای باز پس گرفتن کنترلی است که مدتهاست از دست حاکمیت خارج شده و زنان با پوشش اختیاری خود در برابر کل حاکمیت صف بستهاند. حکومت امروز با بحران فزاینده مشروعیت روبه رو است و در برابر عاملیت سیاسی مردم پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بیش از پیش احساس هراس میکند، چاره را در ایجاد رعب و وحشت و درهم شکستن عاملیت مردم ازحربه زندان و اعدام استفاده میکند. بازداشتهای اخیر دستکم ۲۲ فعال مدنی و حقوق بشر در ایران در کمتر از یک ماه، که اکثریت آنها زن بودند، نشاندهنده آغاز تشدید سرکوب دولتی در آستانه نزدیک شدن به سالگرد جنبش اعتراضی “زن زندگی آزادی” در این راستا است (۵). در واقع حاکمیت میخواهد این پیام ترس و بیم را در آستانه یکسالگی جنبش اعتراضی به مردم برسانند که اگر دوباره برخیزید، سرکوبتان خواهیم کرد. غافل از ینکه این جنبش به حدی ذهنیتها را در ایران تکان داده که اِعمال این نوع سیاست ها راه بجایی نمیبرد و برگشت به دوران قبل از جنبش مهسا ممکن نخواهد بود. ماهیت و پتانسیل جنبش “زن زندگی آزادی”، ضد سلطه و تبعیض و ضد اتوریته بودن آن است.
این جنبش با تمام فراز و نشیبهایش، تاثیری بازگشت ناپذیر بر وضعیت امروز مردم ایران گذاشته است و برگشت به گذشته خواب و خیالی بیش نیست. جامعه در واقع با مطرح کردن شعار زن، زندگی، آزادی دستور کار آیندهی خود را تعریف کرده است. این جنبش زمزمهی آیندهای روشن، آزاد، برابر حقوق و بیدغدغه در چشم انداز زندگی مردم بوجود آورد. گرچه این جنبش در ماههای اخیر فروکش کرده، ولی به نوعی به حیات خودش ادامه میدهد و ما درون این جنبش هستیم. انرژی درونی این جنبش، نه تنها پویایی خود را حفظ کرده بلکه بصورت فعالیت های مدنی در زمینه های مختلف تغییر شکل داده است. به بیان دیگر، جامعه برای خود مشخص کرده است که چه تکالیفی درپیش دارد، به چه مسائلی باید بپردازد یا چه مسائلی را باید حل کند و در چه مسیری باید گام بردارد.
منابع
- تبعیضهای جنسیتی و بحران حکومت (radiozamaneh.com)
- pdf (weforum.org)
- متن کامل لایحه برنامه هفتم توسعه (۱۴۰۶-۱۴۰۲) – پایگاه خبری اختبار (ekhtebar.ir)
- نگاهی بر تدوین لایحه عفاف و حجاب – kar-online – کار آنلاین | ارگان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
- “حمله به جامعه مدنی” در آستانه سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی – DW – ۱۴۰۲/۵/۳۱
1 Comment
حجاب اجباری یک پدیده استعماری و صهیونیستی است .
گره زدن این مشکل بزرگ که شامل سرنوشت نیمی از جامعه ایران است به هر مشکل و موضوع دیگر نه تنها یک اشتباه بسیار بزرگ است بلکه توهین دوباره به جایگاه و ارزش زنان است .
شوربختانه اکثریت قریب به اتفاق گروههای سیاسی ایران درین بی ادبی بزرگ تاریخی شراکت مستقیم داشته و دارند .
اینکه انان حتی در تاریکترین و غم انگیز لحظات خیزش زنان ایران به میان معرکه میپرند و مانند دیو رها گشته از چراغ جادو همه عقده ها و انتقام ها و هزار و یک مشکل و بیماری درون خود را بنام جنبش مهسا به سقف آسمان میپراکنند کار را به جایی میرساند که کنگره امریکا نیز در صف مبارزات ضد امپریالیستی و ازادیخواهانه زنان و مردم ایران قرار بگیرد و اعلامیه مهسا صادر کند.
تو گویی گوادلوپ را زنان ایران امضا نمودند و به اجرا گذاشتند !!!!!
هجوم جنون زدگان خارج نشین و رسانه های امپریالیستی در همان چند روز نخست جنبش چنان بلایی بر سر جنبش زنان ایران آورد که دیگر به هیچ شکل امکان بیان حقیقت و دادخواهی و نتیجه گیری وجود نداشت و تا به جایی پیش رفت که مسموم نمودن دختر بچگان دبستانی داستان روز گردید و میتوانست که به قتل عام نوزادان دختر در زایشگاهها بیانجامد .
به هر جای جهان درد دلی بود
به هم کردند و عشقش نام کردند
از حقوق عقب افتاده کارگران تا قتل عام های دهه شصت و قتل های زنجیره ای و دستگیری فعالان محیط زیست و خشک شدن رودخانه ها و گرانی و بیکاری و خودمختاری همه خلقهای ایران و جهان وهمه بدبختیها و ناکامی ها و آرزوهای بربادرفته پنجاه برابر بزرگتر از هالیوود گروههای خارج نشین و مترصد انتقام همگی جیغ زدند که ما نیز مهساییم 🥵😡
و به همین سادگی بنام دفاع از حقوق زنان همه آن چیزهایی را که خودشان دلشان میخواست به میانه ریختند و دوباره همان توهین همیشگی را به مقام و جایگاه و حقوق زنان تکرار نمودند و پس از شکست و خفت گریانند که چرا همای سعادت بر شانه انان نمی نشیند ؟💁
هیچ چیزی از چشم مادر زمین پنهان نمیماند 🫵
دنیا آیینه رفتارهای ماست .
زمانیکه گروههای سیاسی ایران شعور فهمیدن اولویت خواسته ها و نیازها را ندارند ، زمانیکه که با بی وجدانی و خودخواهی و خودپرستی سرنوشت زنان جامعه را به تسویه حساب های شخصی و سازمانی و ایدیولوژیک و نوستالژیک و عصبی خود پیوند میزنند از اخوندهای صهیونیست حامی حجاب چه انتظاری میتوان داشت ؟😡😡
گمان میکنم که هر سازمان و گروهی اگر معضل زنان و حجاب اجباری موضوع نخست آن نباشد در ایرانی بودن و انسان بودن ان گروه باید که شک کرد و انان را همردیف خوش خط و خال صهیونیستهای گشت ارشاد و تشکیلات حجاب دانست و من حقیقتا همه انان را هم ردیف میدانم و فریب عکسهای مارکس و لنین و چه گوارا و هالیوود را نمیخورم ، تنها رفتارهای انان در جنبش یک سال گذشته و سرتاسر حیات سیاسی همگی انان پس از سرنگونی پهلوی گواه این نکته است .
تنها و بزرگترین دستاورد برجسته جنبش سال گذشته درین بود که ضرورت تشکیل نهادها و سازمانهای مستقل زنان در سطوح مختلف جامعه ایران و به کنار گذاشتن کامل تمامی سازمانها و گروههای سنتی و بی کفایت سیاسی ایران ازین جنبش را به درستی به همگان نشان داد .
همه انان مانند خود اخوندها در گذشته مانده اند و به گذشته تعلق دارند باید به انان اجازه داد که به خزان طبیعی خود برسند .🙏