با توجە بە وضعیت میدان نبرد در اوکراین، بە نظر می رسد جنگ اوکراین قبل از آنکە تلاشی برای ایجاد جهانی چند قطبی باشد، تلاشی جهت ویران کردن جهان تک قطبی است کە فعلا با فراز و نشیب های خاص خود کماکان عمل می کند. بە بیانی دیگر، جنگ اوکراین بیشتر خصلت ویرانگری دارد تا اثبات گری. روسیە نە توان ایجاد یک نظم اقتصادی نوین را دارد، نە از توان بسیج در میان کشورهای جهان برخوردار است و نە روبل روسی دارای توان رقابتی با ارزهای معتبر جهانیست. روسیە آمدەاست تا با ظرفیت اتمی ـ نظامی خود، امکاناتش در حوزە انرژی و نیز تهدید جریان تولید و صدور غلات، نهایتا دست بە ایجاد بحران در جهان کنونی ما بزند و از این طریق بە نفع خود اخاذی کند. بە این ترتیب، توان تخریب می تواند بە همان اندازە توان اثبات چنان صفوف حریف را بە هم بزند کە از طریق هرج و مرج سازی در کل سیستم، قدرت بی بدیل خود را بە منصە ظهور برساند!
و جمهوری اسلامی کە در ابتدا روی توان دولت روسیە در حملە بە اوکراین جهت ایجاد یک سیستم نوین جهانی حساب ویژەای بازکردەبود، ظاهرا حالا متوجە شدەاست کە تنها در سطح همان توان تخریبی روسیە می توان روی جنگ اوکراین حساب ویژە باز کرد و نە بیشتر. دلیل هم همانا چرخش مواضع جمهوری اسلامی در قبال مسئلە برجام و تعدیل خواستەهای آنان در این مرحلە از مذاکرات است. البتە فشارهای اقتصادی و خالی بودن کیسە دولت، و رضایت ظاهری فعلی دولت روسیە از نتیجە مذاکرات برجامی در این مرحلە نیز، دلایل دیگری اند کە جمهوری اسلامی را ناچار بە اتخاذ مواضع دیگری کردەاست، اما آنچە بیشتر جلب توجە می کند تغییر در نگاە اعلام نشدە استراتژیک آنها نسبت بە جنگ اوکراین است. جنگی کە بدون نتیجە خاصی، و تنها بە بە نفع ویرانی جهان عمل کردەاست، و نە تنها بانی تغییرات خاص و ماهوی در نظم جهانی بشیوە اثباتی نشدەاست، بلکە تا این مرحلە نیز برای جمهوری اسلامی هیچ دستاورد خاص اقتصادی و مالی قابل توجە نداشتەاست.
حاکمان ایران نمی توانند تا بی نهایت منتظر نتایج تجاوز روسیە بە اوکراین بمانند. بنابراین ناچار بە نوعی تعامل بیشتر در رابطە با برجام هستند. نمی توان در دنیایی زندگی کرد کە هنوز غرب در آن حرف اول را در اقتصاد و امور مالی می زند. نمی توان تا سالها بە انتظار اقتصاد دست چندمی روسیە برای تغییرات انقلابی نشست.
حاکمان ایران، بوی شکست روسیە در ایجاد یک نظم نوین جهانی بە مشامشان رسیدەاست، و در تکاپوی تلاشی دیگر برای احیاء روابط خود با غرب هستند. تکاپوئی باز دیر کە معلوم نیست با توجە بە جناح بندی های درون جمهوری اسلامی تا کجا نتیجە مثبت خواهد داد.