در حالیکە سایت کیهان نوین در گزارشی از قطعیت وجود ابرتورم در اقتصاد ایران می گوید، و دلیل خود را نیز وجود تورم بالای دە درصدی در ماە در اقتصاد کشور اعلام می کند، و نیز حسین راغفر اقتصاددان نیز از درگیری اقتصاد ایران با ابرتورم خبر می دهد، اما وزیر اقتصاد و دارائی دولت سیزدهم، درست مانند رئیس جمهور دروغگویشان طی آماری از کاهش نرخ تورم سالانە منتهی بە تیرماە امسال نسبت بە سال قبل می گوید کە گویا از ۴۴،٢ بە ۴٠،۵ رسیدەاست. ناگفتە نماند کە در همین راستا سایت ‘رویداد ٢۴’ نیز طی مقالەای گفتە کە اگر امسال برجام احیاء نشود وضعیت اقتصادی به مراتب بدتر از سال ۱۴۰۰ خواهد شد، زیرا دولت با توجه به کسری شدید بودجهای که با آن روبرو است، اقدام به چاپ پول و استقراض از بانک مرکزی میکند که همین موضوع باعث رشد تورم خواهد شد که نتیجه آن نیز افزایش دستهجمعی قیمتها در تمامی بازارها است.
البتە اگر همان سخنان وزیر اقتصاد را هم درست فرض کنیم، باز با آماری بالا در سطح چهل درصدی روبرو هستیم کە بە معنای فشار شدید بر اقتصاد کشور و گذران مردم است. شرایط چنان بد است کە حتی دولت دروغگوی سیزدهم هم نمی تواند در سطح دلخواە آمارها را چنان جابجا کند کە وضعیت را گل و بلبل جلوە دهد.
واقعیت این است کە از همان ابتدای بە قدرت رسیدن رئیسی و هماهنگی در میان سە قوە، دولتیان جدید جهت تعدیل و کنترل وضعیت تورمی اسفبار موجود، شدیدا بە دروغ، بمثابە جنگ روانی، متوسل شدند تا از تبعات سیاستهای غلط خود بکاهند. از طرف دیگر آنان علیرغم مخالفت شدید خود با برجام، اما با توجە بە تاثیرات مشخص آن بر اقتصاد کشور، از زاویە تاثیرات روانی آن بر بازار ایران، مذاکرات را ادامەدادند تا بتوانند از ظهور فاجعە اعلاء کە فروپاشی اقتصاد کشور است جلوگیری کردەباشند. بە بیانی دیگر، نگاە آنان بە برجام نیز بیشتر یک نگاە روانی از منظر تاثیرگذاری های جانبی آن بر وضعیت کنونی اقتصاد در ایران بودەاست، تا جدیت در احیای آن.
اما حاکمان تا کی می توانند از ابزار روانی جهت تاثیرگذاری بر اقتصاد و بازار بهرە بجویند؟ آیا جنگ روانی می توانند جای واقعیتهای سخت اقتصادی را در حوزە تولید، فروش و گردش پول بگیرد و بە جای آنها عمل کند؟ جواب البتە کە منفی است. سران حاکمیت بە جای بازی با آمار و ارائە الفاظ دروغین، خوب است یکبار برای همیشە با واقعیت آنطور کە است روبرو شوند.
با آمار دروغین و وعدەهای سر خرمن نمی توان بە مصاف شرایط کنونی رفت. با جنگ روانی می توان بشیوە موقت بر وضعیت تاثیر گذاشت، اما حوزە اقتصاد واقعی تر از آن است کە بتوان با چنین وسیلەای منطق آن را تغییر داد. شاخصهای اقتصادی را نمی توان با ایدئولوژی فریب داد.