چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۵

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۵

حکایت چریک دعانویس، و خانه خارج از محدوده!

زمانی طولانی در آن جا بودیم، و باید می رفتیم. خانه را به نرخی ارزان فروختیم و از آن محل خارج شدیم. اما برای من توقف بولدوزر یک سوال بود. چطور شد؟ به شهرداری مراجعه کردم، و دلیل پرسیدم. جواب بسیار ساده بود. آن جا نهایت مرزی بود که نمی شد خانه سازی کرد و خانه ما دقیقا در خارج این محدوده بود. بعدها یکی از همان اهالی محل را دیدم. خود و پسرش از سردمداران کمیته شده بودند! شاید که امروز از سردمداران حکومت باشند.

حیات کوچکی بود با دیوارهای کاه گلی و دو اطاق. یک خانه تیمی. خانه در خارج از محدوده شهر بود. از آن خانه های ساخته شده در شب که صبح از دل زمین چهار دیواری آن بالا می آمد و در چشم به هم زدنی با حلبی و پلاستیک شکل می گرفت، و جمعیت روستائی کوچ کرده به شهر را در دل خود جای می داد. نمی دانم ساکنان این خانه تیمی چند نفر بودند. خانه جای امنی بود.

مدتی می شد که ساکنان این خانه تیمی در آن زندگی می کردند. محله به حضورشان عادت کرده بود. الخصوص که یکی از آن ها خود را سید معرفی کرده و برای خودش جایگاهی درست کرده بود. گاه همسایه های روستائی برای شب نشینی به آن خانه می آمدند. تا چائی سید را بخورند و از هر طرف سخن بگویند. اما همه چیز با حمله ماموران شهرداری برای خراب کردن خانه های آن حلبی آباد بهم ریخت. تمامی امید آن اهالی همین چهار دیواری کوچکی بود که ساخته بودند. آلونک های چسبیده به هم. کوچه تنگ و خاکی و بوی تند توالت های بدون فاضلاب که در گرمای ظهر تابستان نفس کشیدن را سخت می کرد، با چند دکه چوبی که بقالی محل را شکل می داد. آن ها اعتراضی به این شکل زندگی نداشتند. جوان هایشان  به شهر می رفتند، عملگی می کردند. در کارخانه های دور و بر  مزدورمی شدند. مسن ترها کنار در خانه ها می نشستند، و با روستائیان هم ولایتی که تازه می آمدند به گفت و شنود پایان ناپذیر می پرداختند و از راه ورسم شهر می گفتند، و آرام آرام چنبره خود را به دور شهرها حلقه می کردند. دستشان در شهر، فکرشان در اعماق روستا!

جوان ها شب به آلونک های خود باز می گشتند. از وقایع روز از شهر و مردمانش حکایت می کردند. از خانه هائی که می ساختند، از خیابان ها، از ماشین ها، و نهایت به کار زاد و ولد مشغول می شدند. حال ماموران شهرداری آمده بودند که این رویای تازه را از آن ها بگیرند. دیگر فلک هم نمی توانست آن ها را به ده  باز گرداند.

خانه تیمی مرکز مراجعه وچاره جوئی شده بود. سید مورد مشورت. خاطره این خانه تیمی وسید از جمله خاطرات جالب سال های مبارزه چریکی است. در نخستین قدم قرار شد دسته جمعی به شهرداری منطقه بروند و صحبت کنند. سید هم داخل جمعیت بود با کلت و نارنجک های بسته بر کمر. چندین بار رفت و آمد و مناقشه راهی به جائی نبرد.

شب در خانه تیمی اعضا در فکر اقدامی مسلحانه بودند. <بهتر است بمبی در شهرداری منطقه در حمایت از مردم بگذاریم !>، <نه نه بهتر است اهالی را به مقابله بکشانیم و در حین در گیری به عنوان چریک وارد عمل شویم، و بعد هم برای همیشه از این محل برویم.>

نهایت به این نتیجه می رسند که وسایل خانه را جمع کنند، و آماده برای رفتن و در روز آمدن ماموران شهر داری و برخورد مردم با آن ها با انداختن نارنجک و درگیری از مردم حمایت کنند، و بعد بلافاصله از منطقه خارج شوند.

کاظم (سید) از آن روز و شب پرالتهاب برایم می گوید. از سختی تصمیمی که گرفته بودند.

<صبح ماموران شهرداری با بولدزر های خود برای خراب کردن آمدند. مردم شروع به اعتراض کردند. اما قادر به متوقف کردن بولدوزرها نبودند، ردیف به ردیف خانه ها را خراب می کردند، و جلو می آمدند. ما دیگر مصمم به عملیات بودیم ومی خواستیم زمانی که به خانه ما می رسند، شروع کنیم. خانه قبل از ما خراب شد و بولدوزر درست به پشت دیوار ما رسیده بود. ما آماده می شدیم که یک باره بولدوزر خاموش شد . گوئی که موتور از کار افتاد. راننده پائین آمد، در میان بهت و حیرت مردم نگاهی به دور بر انداخت، و خطاب به ماموران شهرداری گفت، بر می گردیم. دوباره موتور روشن شد. بولدوزر آرام آرام چرخی زد وهمراه ماموران از راهی که آمده بودند، بر گشتند. هیچکس باور نمی کرد. غلغله بین مردم افتاد که موتور پشت خانه سید خاموش شد و مامور شهرداری ترسید، و برگشت. <دیدید که چه طور خانه سید را برانداز کرد، و پس کشید، این یک معجزه است!>

پس از آن سید و خانه تیمی نظر کرده شد. مردم می آمدند، گاه نذری می آوردند و گاه دعا می خواستند. طوری که زندگی خانه تیمی مختل شده بود.

<یک شب یکی از همسایه ها کودک خردسالش را که درون تب می سوخت به خانه مان آورد. <سید بچه ام از تب دارد می میرد کمکش کن! >، <می گویم بچه را باید هم اکنون به دکتر ببری، دوا بگیری، با دعا که کاری نمی شود، اما قبول نمی کند. از او اصرار و اصرار، و از من تاکید برای بردن به دکتر. نهایت قبول می کند که فردا به دکتر ببرد، اما به شرطی که من برایش دعائی بنویسم. کاغذی می آورم خرچنگ و قورباغه ای ترسیم می کنم وبه دستش می دهم. گوئی دنیائی را به او داده ام. یکی از اعضای گروه که پزشک است و مدتی است که با ما در این خانه است، بلند می شود چند قرص مسکن و تب بر که در خانه داریم را می آورد، و می گوید این دعا تنها به شرطی عمل می کند که این قرص ها را به بچه بدهی، پاشوره کنی، بعد چائی و شیر داغ بده، رویش را بپوشان تا عرق کند و اثر دعا ظاهر شود.>

فردا اول وقت مرد با کاسەای شیر بر در ایستاده بود، پسرش شب عرق کرده آرام خوابیده بود، و صبح حالش بهتر شد. معجزه سید که در اصل معجزه رفیق دکتر تیم بود باز خانه را امامزده کرد. طوری که دیگر کار و ماندن را مشکل ساخت. زمانی طولانی در آن جا بودیم، و باید می رفتیم. خانه را به نرخی ارزان فروختیم و از آن محل خارج شدیم. اما برای من توقف بولدوزر یک سوال بود. چطور شد؟ به شهرداری مراجعه  کردم، و دلیل پرسیدم. جواب بسیار ساده بود. آن جا نهایت مرزی بود که نمی شد خانه سازی کرد و خانه ما دقیقا در خارج این محدوده بود. بعدها یکی از همان اهالی محل را دیدم. خود و پسرش از سردمداران کمیته شده بودند! شاید که امروز از سردمداران حکومت باشند.

 

تاریخ انتشار : ۲۹ تیر, ۱۳۹۵ ۵:۳۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
آخرین مطالب

از شیوه‌های جدید سرکوب تا سنگ ‌اندازی در مسیر تشکیل شورای صنفی در دانشگاه علم و صنعت

دانشگاه حق داشتن نهاد شورای صنفی را از دانشجویان می‌گیرد و در مسیر تشکیل آن سنگ اندازی می‌کند. این سنگ اندازی‌ها از امروز شروع نشده. نزدیک به ۴ سال است که عدم همکاری و سنگ‌ اندازی مسئولین باعث تشکیل نشدنِ شورای صنفی در این دانشگاه شده است.

تکه ای پیتزا

دیشب مادرش به مناسبت تولدش برایش پیتزا درست کرده بود. یک تکه اش را با خود به مدرسه آورده بود و با هیجان به من نشان داد. همکلاسی هایش نیز دیدند. همه دورش جمع شده بودند و با لذت و هیجان، پیتزا خوردن دوست شان را تماشا می کردند.

دزدی مدارس انتفاعی معروف تهران از معلم ها و دانش‌آموزان

شهریه‌ای که امسال مدارس به خانواده‌ها اعلام کرده‌اند برای مقطع دبستان حدودا ۷۰ میلیون تومان و برای مقاطع متوسطه این مبلغ بالای صد میلیون تومان اعلام شده. درصد قبولی کنکور در این مدارس، ویترین آنها برای رقابت در جذب مشتری‌هایی است که نگران آینده فرزندان‌شان هستند؛ و چون آموزش و پرورش از زیر بار آموزش با کیفیت شانه خالی کرده، والدین به این مدارس پناه می‌برند و جذب نام و رزومه معلم‌های مدارس می‌شوند. 

درباره اظهارات سید حسین مرتضوی زنجانی

سخنان آقای سید حسین مرتضوی زنجانی رئیس زندان های اوین و گوهر دشت در برنامه “کلاب هاوس” درباره جنایت های رخ داده در دهه ۶۰ در زندان های جمهوری اسلامی ایران، موجی از اظهار نظرها را در بین خانواده های قربانیان دادگاه های مرگ، زندانیان سیاسی، احزاب، سازمان ها و فعالان سیاسی و همچنین طرفداران رژیم بدنبال داشته است.

یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
پيام ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

از شیوه‌های جدید سرکوب تا سنگ ‌اندازی در مسیر تشکیل شورای صنفی در دانشگاه علم و صنعت

علیه فراموشی، با یاد کنشگران صادق صنفی فرهنگیانِ ایران

تکه ای پیتزا

دزدی مدارس انتفاعی معروف تهران از معلم ها و دانش‌آموزان

درباره اظهارات سید حسین مرتضوی زنجانی

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!