جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲

حکومت آدم خوار و بازهم جنایتی دیگر!

هدف خاموش کردن سروصدا و گرفتن ابتکارعمل از دست نیروهای مخالف نظام است تا به خیال خود با افتادن آب ها از آسیاب، جنایت فوق را مشمول مرور زمان نمایند و در بهترین حالت آن را وقوع یک خطا که خود نظام هم به آن انتقاد دارد وانمود سازند و احیانا با وعده سرخرمن محاکمه یکی دونفرخطاکار(چنان که فرجام این نوع بررسی ها را درمورد حمله به کوی دانشگاه و داستان مضحک محاکمه یک سرباز به عنوان ذزدی یک ریش تراش و یا در مورد جنایت کهریزک بیاد داریم).

ارتکاب به خشونت و جنایت از بدو شکل گیری حکومت اسلامی بخش لاینفکی از ماهیت آن  را تشکیل می داده و حیات و مماتش به مصداق نیش عقرب نه از ره کین است بلکه اقتضای طبیعتش این است، در گرواعمال بی وقفه آن بوده است. حکومتی که مردم  را صغیرانی می پندارد که باید توسط افکارمالیخولیائی حاکمین قالب گیری شده و ساخته و پرداخته گردد، بدیهی است که برای انجام این مأموریت الهی هیچ حوزه ای اززندگی مردم اعم از خصوصی وعمومی نباید از مداخله آن ها در امان بماند: ازرنگ و فرم لباس وعروسی وآرایش تا کنترل عقاید سیاسی واجتماعی و فرهنگی وتا مطالب یک وبلاگ نویس ساده و گمنام. تشکیل گروه های عفاف وامربه معروف و یا ارتش سایبری و ده ها و صدها نهاد مشابه همه وهمه برای انجام این رسالت و ادغام جامعه درخود است. ادغام جامعه در دولتی بغایت منحط  گوهرهمه آن تلاشی است که جمهوری اسلامی با همه  تاب وتوان خود سالیان درازی است که بدان مشغول است. و چنین است که جنگی نامشهود بین رژیمی که در تلاش بلعیدن جامعه در خود و جامعه ای که از آن سربازمی زند جاری است. البته چنین سودائی بخصوص درجهان امروز و در جامعه جوان ما  امری نشدنی است و به حمل سنگ غول پیکر توسط سیزیف می ماند.

بی تردید وقوع جنایتی تکان دهنده از نوع آن چه که در مورد ستاربهشتی رخ داد حاکی از وجود مقاومتی است ولو بظاهرناپیدا ولی گسترده در اعماق جامعه و در برابر ادغام و بلعیده شدن توسط حکومت آدم خوار اسلامی و دفاع از آزادی وکرامت انسانی. وقتی ستاربهشتی درواپسین سخنان قبل از دستگیریش می گوید، ” زندگی نمی کنیم بلکه بردگی می کنیم ومرگ بهتراز این زندگی است، ” شاهد جرقه های این آتش نهفته در زیرخاکسترهستیم. براستی یک رژیم  تا چه حد باید مفلس و ورشکسته باشد تا این چنین از قلم یک وبلاگ نویس معمولی و گمنام  به ترسد و او را تهدید به سربه نیست کردن کند و سرانجام هم تهدید خود راعملی سازد. جز این است که رژیم سرتا پا مسلح ازمقاومت مردمی که خواهان قالب گیری و سترون ساختن کامل آن هاست، هم خشمگین است و هم  چون ریسمان سیاه و سفید از آن ها می ترسد؟ جز این است که تنها اهرم بقاء خود را در توسل به ایجاد رعب و هراس از طریق اعمال خشونت و تروریسم دولتی می داند؟

 

واکنش رژیم درپی انتشاروسیع این جنایت

واکنشهای اولیه سکوت سنگین بود. فکرمی کرد با تهدید خانواده قربانی به سکوت و کنترل خبر می تواند، جنایت شکنجه گران حرفه ای خود را لاپوشانی نماید. اما در پی بازتاب گسترده این جنایت ضدبشری، به ویژه افشاگری زنده و شجاعانه خانواده زنده یاد ستاربهشتی*۱ ونیز افشاگری زندانیانی که شاهدعلائم شکنجه بر بدن وی بودند تاکتیک سکوت و لاپوشانی شکست خورد. از این رو در گام بعدی سریعا بفکر مدیریت و رفع و رجوع آن با کمترین هزینه، یعنی همان شگرد شناخته شده موج سواری باهدف کنترل و جهت دادن به آن افتادند. و چنین بود که ارگان ها و مقامات گوناگونی قضائی و مقننه به روی صحنه آمدند. یکی از بی آبروشدن نظام سخن گفت، دیگری کمیسیون رسیدگی تشکیل داد و سومی، سخن گوی قوه قضائیه، اعتراف کرد که در چند جای  جسد قربانی برطبق گزارش پزشک قانونی نقاط کبود وجود دارد و حتی برخی گزارش ها و مطبوعات از دستگیری سه بازجو دراین رابطه خبردادند. هدف خاموش کردن سروصدا و گرفتن ابتکارعمل از دست نیروهای مخالف نظام است تا به خیال خود با افتادن آب ها از آسیاب، جنایت فوق را مشمول مرور زمان نمایند و در بهترین حالت آن را وقوع یک خطا  که خود نظام هم به آن انتقاد دارد وانمود سازند و احیانا با وعده سرخرمن محاکمه یکی دونفرخطاکار(چنان که فرجام این نوع بررسی ها را درمورد حمله به کوی دانشگاه و داستان مضحک محاکمه یک سرباز به عنوان ذزدی یک ریش تراش و یا در مورد جنایت کهریزک بیاد داریم).

بی تردید باید با گسترش اعتراضات جهانی و کمپین های اعتراضی این تاکتیک رژیم را نیز با شکست مواجه کرد و اجازه نداد که بتواند جنایت خود را لاپوشانی کند. بخصوص با اعتراف ضمنی رژیم به جنایت خود  و رفتار هراسانش، آن هم در شرایطی که با  بحران های شدید داخلی و جهانی دست به گریبان است، باید ارتکاب این جنایت را به فرصت تازه ای  برای گسترش اعتراضات علیه سرکوب و جنایت و شکنجه و اعدام و  توقف فشاربه زندانیان  و آزادی زندانیان سیاسی  تبدیل کرد. این فرصت هم چنین باید  درخدمت سوق دادن تمرکز جامعه جهانی و افکارعمومی پیرامون اولویت دادن به موازین جهان شمول حقوق انسانی و محکوم کردن همه جانبه  نقض آن ها  توسط حکومت اسلامی و البته هرحکومت سرکوبگر دیگر باشد.

                                                                              ****** 

 اوین  با ارتکاب جنایت تازه براشتهاردیرین و جهانی خود به عنوان یکی از مخوفترین زندان ها افزود. همان گونه که بار دیگر بر اشتهار دستگاه های امنیتی و بازجوئی رژیم کنونی به عنوان خشن ترین و سبع ترین شکنجه گران یک نظام صحه نهاد. کشتار سیاه تابستان ۶۷ تهران نیز در اوین صورت گرفت. حکومت تبه کارجمهوری اسلامی  خود به خوبی  برضخامت و حجم رسوائی این زندان و رسوائی جهانی آن آگاه است. براین اساس این روزها زمزمه هائی پیرامون آن  درمیان دولتمردان شایع است که برطبق آن شهرداری تهران آمادگی خود را برای  خرید این زندان  و تبدیل کردنش به پارک و تأسیسات مشابه اعلام داشته است. گرچه هنوز تکلیف نهائی این زمزمه ها و شایعات روشن نیست، اما می توان تصور کرد که رژیم جنایت پیشه بی میل نباشد سرفرصت بخواهد با باصطلاح کلنگی کردن و حذف صورت مسأله در تلاشی مذبوحانه بکوشد که سند زنده بیش از سه دهه جنایات ننگین خود را بفراموشی سپرده و لاپوشانی بکند و البته  زندان مخوف و گمنام دیگری را جایگزین آن نماید. اما زندان اوین، وبدیهی است با آزادشدن همه زندانیانش بدست جنبش مردمی، باید هم چون  سند زنده ای از جنایت های بی پایان حکومت اسلامی در کنار خاوران بماند و اسراربی پایان نهفته درسینه خود را در مقابل چشم همه گان بگشاید. بامید آن روز!

۲۰۱۲-۱۱-۱۳ ۲۳-۰۸-۱۳۹۱

 

*۱-  جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد:

http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=TiGy8E6O3mA

تاریخ انتشار : ۲۴ آبان, ۱۳۹۱ ۷:۴۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز
اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران

کارزار علیه انحلال قانونی نهاد وکالت در برنامه هفتم توسعه را امضا کنید!

طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، کانون وکلا باید صدور و ابطال پروانه وکالت را از طریق درگاه ملی مجوزهای وزارت اقتصاد انجام دهد. به گفته رئیس کانون وکلای گلستان “ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه، خسارت‌بارترین مقرره پس از انقلاب و به منزله انحلال قانونی نهاد وکالت است.”
امضا کنید: کارزار اعتراض به طرح‌ها و لوایح ضد استقلال کانون‌های وکلا و امنیت قضائی (karzar.net)

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سال‌روز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربه‌ای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمان‌های ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

عصای عیسی