جنبش ملی-دمکراتیک آذربایجان به رهبری فرقه دمکرات آذربایجان، بعد از ۷۱ سال همچنان بعنوان واقعه ایی در تاریخ سیاسی ایران دارای معنی معین سیاسی است. سلطنت طلبان همه ساله شکست آن را جشن می گیرند و سرکوب این جنبش را خدمت به ایران می نامند. چپ اما در عین تعلق خود به این واقعه تاریخی، بر سر تفسیر آن دچار تفرقه است. ما ۲۱ آذر را حرکتی مردمی می دانیم با کژی هایش و نارسایی هایی که داشت. ما با ۲۱ آذر هستیم با نگاهی منتقدانه به آن.
جنبش ملی-دمکراتیک اذربایجان در شرایط خاص داخلی و بین المللی شکل گرفت و قوام یافت. در داخل بعد از کنارگذاشته شدن رضاشاه که در پی کودتای ۱۲۹۹ با تعطیل شدن دستاوردهای دمکراتیک انقلاب مشروطیت به حکومت رسیده وبا اعمال تمرکز شدید و متکی بر دیکتاتوری فردی سیاست تجدد آمرانه را پیش برده بود، فضای سیاسی دچار تغییر شد. بر بستر این تغییر فضا فعالان دوره مشروطه، لیبرال ها و ملیون و کمونیستها و تمامی کسانی که تغییر را می خواستند بپاخواستند. این نیروها در اشکال متنوع تحقق خواسته ها و مطالبات انقلاب مشروطیت را در پیش گرفتند که کماکان در ذهن و جانشان شعله ور بود. شرایط بین الملی هم پس از سقوط فاشیسم و تغییرات ناشی از آثار جنگ جهانی دوم تغییر پیدا کرد. متفقین با وارد شدن به ایران و تقسیم ایران تحت نفوذ خود، بطور کلی فضای سیاسی، اجتماعی کشور را تغییر دادند.
بر بستر تلاقی این دو تحول داخلی و بین المللی حکومت ملی دمکراتیک آذربایجان به رهبری پیشه وری تشکیل شد. فرقه دمکرات آذربایجان در مدت کوتاهی بخاطر شرایط آن زمان آذربایجان و خواسته ها و مطالبات آن منطقه بر زمینه ظلم و ستم فئودالها و مطالبات بجامانده از دوره مشروطیت و خواسته های ملی-قومی، توانست توده های وسیعی از کارگران، دهقانان و روشنفکران را حول خود جمع بکند. در تشکیل و قوام حکومت ملی-دمکراتیک آذربایجان پشتیبانی و حضور نیروهای اتحاد شوروی نقش غیر قابل کتمانی داشتند. هرچند جنبش دمکرات آذربایجان بر بستر نیازها، مطالبات و خواسته های داخلی آذربایجان و مردم آن خطه شکل گرفت و قوام یافت، اما بدون پشتیبانی اتحاد شوروی نمی توانست، در حد یک حکومت خودمختار قوام و دوام یابد.
در دوره حکومت یک ساله فرقه دمکرات آذربایجان توانست تحولات و اصلاحات زیادی را انجام دهد. به زنان برای اولین بار حق رای داد، قانون کار مترقی را به تصویب رساند و اجرا کرد. فرقه در آن دوره یکساله تحولات و اصلاحات اداری، سیاسی، ارضی، اقتصادی و عمرانی بسیاری را انجام داد. قانون انجمن ایالتی و ولایتی دوران مشروطه را به اجرا گذاشت. تمامی ارگانهای سرکوب حکومت مرکزی منحل شدند و جای آنها را نهادهای مردمی و مدافع دستاوردهای مترقی گرفتند.
حکومت خودمختار آذربایجان در عین حال که زبان فارسی را بعنوان زبان ارتباطی و مشترک ایرانیان به رسمیت شناخته بود، اما زبان ترکی را، که زبان مادری آذربایجانیان است، بعنوان زبان رسمی و اداری به رسمیت شناخت. در مدارس و آموزشکده ها آموزش زبان ترکی شروع شد. از این طریق هنر و فرهنگ، ادبیات و شعر ترکی شکوفا گردیدند و گسترش یافتند.
همه اینها دستاوردهای قابل تقدیر و تأکید حکومت خودمختار آذربایجان بودند. اما رهبری فرقه دمکرات آذربایجان این تحولات را با خوشبینی و اتکا بیش از حد به امکانات و توان اتحاد شوروی به اجرا گذاشت. اتحاد شوروی منافع ملی خود و کشورش را داشت و معذور، و نمی توانست به قراردادهای بین متفقین بعد از پایان جنگ جهانی دوم بی اعتنا باشد. به همین خاطر هم یکی از اشتباهات بزرگ و مهلک رهبران فرقه دمکرات آذربایجان اتکاء غیر قابل قبول به اتحاد شوروی بود، که شکست جنبش خیلی سریعتر از آنی رقم خورد، که تصور می رفت.
رهبر فقید فرقه دمکرات آذربایجان، پیشه وری در اختلاف با رهبران اتحاد شوروی و ایستادگی بر سر نقد همین خوشبینی و ارزیابی غیر واقعی از کمکهای اتحاد شوروی و کم بها دادن به جنبش سراسری مردم ایران جان خود را فدا کرد.
بعد از شکست حکومت خودمختار آذربایجان، نیروهای طرفدار محمدرضاشاه و با عدم پایبندی دولت قوام السلطنه که به تمامی توافقات خود با حکومت ملی-دمکراتیک آذربایجان پایبند نماند، به شکل وسیع و وحشیانه ایی به سرکوب مردم آذربایجان پرداختند. داگلاس، قاضی آمریکایی که خود شاهد رفتار ارتش شاهنشاهی با مردم آذربایجان بود، می نویسد: “… وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت، وحشت بر پا نمود. سربازان قتل و غارت و تاراج به راه انداختند. آنها هر آنچه به دستشان می رسید و هر چه می خواستند را تصاحب می کردند. رفتار سربازان اشغالگر روس بسیار برازنده تر از اعمال وحشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود. طوری که خاطره فوق العاده زشت و شومی در آذربایجان به جا گذاشت.”
فرقه دمکرات آذربایجان و حکومت ملی-دمکراتیک آذربایجان با تمامی اشتباهات و خدمات غیر قابل انکارش متعلق به جنبش چپ ایران است. چپی که نه بر بستر نفی و تخطئه تاریخ خود، بلکه با نقد و انتقاد از تاریخ خود، اما در پیوند تاریخی و دفاع از این تاریخ می تواند پویایی و قوام و دوام خود را رقم بزند.
ما با همین نگاه به تاریخ جنبش چپ ایران، خاطره تمامی انسانهای شریفی را که جز بهروزی و سعادت مردم خود هدفی نداشتند، گرامی می داریم و در مقابل جانفشانی ها و فداکاری های آنها برای آرمانهای خود، سر تعظیم فرود می آوریم.
گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)