این روزها موضوع ترمیم کابینه روحانی که با “استعفا”ی سه وزیر به یکی از موضوعات داغ مورد بحث در ایران تبدیل شده است. اما نکته ای که در هیچیک از مطالب مربوط به حواشی این مقدمات ترمیم غایب است، رابطه مردم است با کابینه در کل و این ٣ وزیر، بطور خاص.
در واقع شیوه برخورد این ٣ وزیر با مسائل مردم و جامعه بود که انعکاس آن را در رضایت و یا عدم رضایت آن بخش از حکومت که خود را «صاحب اختیار» و «تصمیم گیرنده» تمام جزئیات زندگی مردم می داند، شاهد بودیم. ظرافت موضوع نیز در اینجاست که وزارتخانه های تحت مسئولیت هر ٣ وزیر در چالش نه تنها روزانه، بلکه «هر لحظه ای» با اکثریت تشکیل دهنده جمعیت کشور، یعنی جوانان و نو جوانان، قرار داشتند. جمعیت جوان کشور در تمامی عرصه های زندگی چه در عرصه آموزش، چه در عرصه فرهنگ و چه در عرصه ورزش، در تمامی سالهای حیات نزدیک به ٣٨ سال جمهوری اسلامی، با این ٣ وزارتخانه درگیر بوده اند و هنوز هم به این درگیری ادامه می دهند.
وضعیت اسفبار در سیستم آموزشی کشور و وضعیت هنر و هنرمندان و نیز ورزش و ورزشکاران، تقسیم نابرابر امکانات آموزشی در کشور، عدم حق انتخاب در عرصه استفاده و ارتقاء سطح فرهنگ و امکان استفاده و لذت بردن از هنر و برنامه های هنری، و در نهایت بسته بودن بسیاری راهها و امکانات رشد و شکوفائی جوانان، چه دختران و چه پسران، برای رشد و شکوفائی در عرصه های آموزشی، هنری و ورزشی در سراسر کشور، همگی دست به دست هم دادند تا شرایط برای “ترمیم کابینه” (تو بخوان: دست و پا زدن در نقطه صفر)، فراهم گردد.
با توجه به تنها وزیر کمابیش موفق کابینه در پیشبرد سیاست خارجی، و با توجه به شرایط حاکم در وزارت کار و تامین اجتماعی، دادگستری و … این پرسش مطرح می شود که چرا فقط ٣ وزیر؟ چرا نه ۴، نه ۵ و نه ۶ وزیر؟