با پیروزی اخیر چپها در شیلی، روند تحول سیاسی در این کشور وارد مرحلە دمکراتیک شدە و قرار است بعد از این بر مبنای رای دادەشدە توسط مردم و اکثریت پارلمانی حزب یا احزاب پیروز، دولت تشکیل شدە و برنامەهای اعلام شدە خود را بە پیش ببرد. پیشاپیش مشخص است کە بعلت حضور همە نیروی سیاسی، روند کارها باید در یک پروسە دمکراتیک پیش بردەشود و چپ این کشور تغییرات مورد نظر خود را بدور از اتوریتە تک گفتمانی و یا تک حزبی بە پیش ببرد. و این کار بشدت دشواریست، قبل از هر چیز بە این علت کە دمکراسی در این کشور ریشە دیرینە ندارد و در زمینە اقتصادی نیز کارهای بسیار زیادی هستند کە باید صورت بگیرند تا کم کم با تشکیل ساختارهای مورد نظر وارد یک مسیر اقتصادی سالم شد.
بی گمان شکست جناح راست در شیلی شکست نئولیبرالیسم محسوب می شود. شکستی میمون کە بر تاخت و تاز بی در و پیکر سرمایە لگام خواهدزد، اما باید متوجە بود کە این تنها یک شکست سیاسی برای نئولیبرالیسم خواهد بود و نە الزاما شکست اقتصادی. بە این معنا کە نئولیبرالیسم تماما عقب نشینی نخواهدکرد و بنابر آرایش نیروهای سیاسی در کشور از طریق حضور نمایندگانش در مجلس و در نهادهای مختلف، بنوعی بە حضور خود ادامە خواهد داد. در واقع نئولیبرالیسم بر خلاف دوران پینوشە کە از طریق دیکتاتوری پیش بردە می شد، این بار ناچار است خود را تابع کشمکشهای سیاسی در درون ساختار قدرت قرار بدهد و بە این ترتیب در بطن دمکراسی و آزادی ها بر حسب توان نمایندگان خود در اقتصاد و در حوزە نهادهای مدنی (از جملە تشکل های کارگری) حضور داشتەباشد. شکست قاطع نئولیبرالیسم تنها زمانی امکان پذیر است کە این نگاە در کشورهای بزرگ سرمایەداری شکست خوردە و جای خود را بە نگاە دیگری بسپارد.
اما جناح چپ در شیلی برای عقب راندن نئولیبرالیستها نمی تواند تنها متکی بر خود و پایگاە اجتماعی خود باشند، زیرا کە با توجە بە سنگینی حضور نئولیبرالیسم در اقتصاد جهانی، لازم است بخشهای دیگر بورژوازی، از جملە لیبرالیستهای اجتماعی کە معتقد بە حضور نسبی دولت در اقتصاد بە نفع طبقات پایین جامعە هستند و اساسا خود را در نیروهای سیاسی میانی سازمان می دهند نیز حضور داشتەباشند تا در یک جبهە وسیع تر نئولیبرالستها را در حوزەهای مورد نظر بە عقب برانند.
مبارزە با نئولیبرالیسم در یک بطن دمکراتیک، بی گمان تابعی از امتیازگیری و دادن امتیاز خواهد بود، و چپهای شیلی بتدریج وارد چنین روندی خواهند شد. درست همانگونە کە سوسیال دمکراسی و سوسیالیستهای اروپائی عمل کردند. در دنیائی کە سرمایە هنوز قدرت بلامنازع دارد نمی توان بە حذف صد در صدی نئولیبرالیسم در یک کشور دست زد زیرا کە منجر بە فرار سرمایە از کشور و ضربە زدن بە اقتصاد کشور خواهدشد، اما این امکان وجود دارد کە در یک اقتصاد مختلط، نئولیبرالیسم در بخشی از امور اقتصادی وجود داشتەباشد.
بی گمان همانگونە کە در میان لیبرالیستها، بطور عموم، بنابر وضعیت سیاسی جدید تقسیم بندی های نوینی صورت خواهد گرفت و بی گمان بخشی از آنها در خطوطی بە چپها نزدیک خواهند شد، در میان چپها هم همین تحول صورت خواهدگرفت و بە این ترتیب در صورت رشد و توسعە اقتصادی با افزایش توان طبقە متوسط در جامعە، نیروهای میانی ای شکل خواهند گرفت کە باعث تقویت بیشتر دمکراسی شیلیائی خواهدشد.
چپهای شیلی کار و تلاش فراوانی پیش رو دارند. پیش روی ها و عقب نشینی هائی کە راە آیندە آنها را ترسیم خواهد کرد.