شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۵

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۵

فدایت شوم یک تعارف نبود

اما صبح که رفقا اسد و مسعود با دیدن قرار سلامتی به خانه بازگشتند موضوع بازپس گرفتن ماشین از کلانتری محل مطرح شد که خود یک عملیات به حساب می آمد. رفقا شناسایی شدن ماشین را از طرف پلیس منتفی نمی دانستند. خطر دستگیری و یا درگیری در جریانِ پس گرفتن ماشین وجود داشت. به همین دلیل بر سر تعیین افراد برای رفتن به کلانتری، گفتگویی میان ما پیش آمد که هرگز از خاطرم نرفت. گفتگو جدل بر سر مرگ و زندگی بود.

 

به بهانه سالگشت حادثه سیاهکل

امسال پنجاە سال از تولد جنبشی در تاریخ مدرن سیاسی ایران می گذرد کە ارکان دیکتاتوری پهلوی را بەلرزەدرآورد و مبشر دوران نوینی از مبارزە علیە استبداد و سرکوب برای رهائی مردم میهن ما، بویژە کارگران و زحمتکشان، از قید بی عدالتی بود.

بە همین مناسبت گروە بزرگداشت پنجاه سال جنبش فدائیان خلق ایران سلسلە مصاحبەهائی را با فعالین طیفهای مختلف سیاسی و مدنی ترتیب دادەاست کە بتدریج در اختیار خوانندگان کارآنلاین قرار خواهندگرفت. متن پیش رو مصاحبەای دیگر از سلسلە مصاحبات نامبردە می باشد کە در آن با رفیق رقیە دانشگری (فران) بە گفتگو نشستەایم.

***

سئوال: ممنون از اینکە دعوت ما را بە مصاحبە پذیرفتی. بعنوان رفیقی کە از نزدیک حماسە فدائیان را در قبل از انقلاب تجربە کردی و خود یکی از فعالان مخفی آن دورە بودی، از خاطرات خود در آن روزها بگوئید، از آن سالهای حماسە و مبارزە و خون؟

رقیە دانشگری:

در بهار سال پنجاە بود که در خانه ی تیمی ما حادثه ای رخ داد. کنش و واکنش هر کدام از اعضای آن خانه در برخورد با آن حادثه، گوئی آزمون نا نوشته ای بود که در برابر ما قرار داشت. ما پنج نفر بودیم. احمد زیبرم، اسدالله مفتاحی، مسعود احمد زاده هروی، مناف فلکی تبریزی، و من. حادثه چنین بود: بنا به تصمیم رفقا قرار شده بود که مناف به من رانندگی یاد بدهد. برای تمرین به جاده های کنار خیابان  سید خندان در تهران می رفتیم .خانه ی تیمی ما در یکی از محله های سید خندان قرار داشت. در سومین روز تمرین، پلیس گشت به ما مشکوک شد. علت آن هنوز هم بر من روشن نیست. در هر حال صغرا و کبرا های ما او را قانع نکرد و ما را همانجا توقیف و به کلانتری محل برد. شک و شبهه ی اولیه ی افسر کلانتری از «خرابکار»  بودن ما برطرف شد. چون نه اسلحه با خود داشتیم و نه لابد سر و وضع و رفتارمان به «خرابکار» ها می خورد. با تمام تلاشی که کردیم و مظلوم نمایی های دو جوان  عاشق شهرستانی و توجیه آموزش رانندگی شخصی به خاطر بی پولی و… دست از سرمان برنداشتند. به ناچار چند ساعتی از شب را در کلانتری گذراندیم. سرانجام  افسر نگهبان با گرفتن التزام و ضبط ماشین، ما را آزاد کرد.

به یاد ندارم در چه ساعتی و با چه وسیله ای خود را به خانه رساندیم. اما به یاد دارم که قرار شد رفیق مناف اطراف خانه را بپاید و من خبر سلامتی خود را که با زنگ در اعلام می کردم به رفقای داخل خانه اطلاع دهم. پس از آن می توانستم وارد خانه شوم. همین کار را کردم و داخل شدم. خانه غرق در سکوت بود . ابتدا فکر کردم کسی در خانه نیست. درهای دو اتاقی که داشتیم بسته بودند. فکر کردم به خاطر تأخیر ما رفقا از خانه رفته اند. پس از دقایقی سر احمد زیبرم را از پشت شیشه ی بالای در یکی از اتاق ها دیدم که هوشیارانه مرا نگاه می کند. با لهجه ی شیرین شمالی اش پرسید «تنهایی؟». با تعجب و به شوخی گفتم «نه! یک لشکر با من است». وقتی سر تفنگش را دیدم که بیرون را نشانه گرفته است فهمیدم که رفیق عزیزم درخانه تنها است و پشتِ درِ اتاق کمین کرده و آماده ی دفاع از خود است. او از ساکنان دائمی خانه بود و به دلیل فرار از چنگ پلیس قرار بود مدتی در بیرون آفتابی نشود. آن ماجرا مدت ها موجب خنده و شوخی ما شد.

اما صبح که رفقا اسد و مسعود با دیدن قرار سلامتی به خانه بازگشتند موضوع بازپس گرفتن ماشین از کلانتری محل مطرح شد که خود یک عملیات به حساب می آمد. رفقا شناسایی شدن ماشین را از طرف پلیس منتفی نمی دانستند. خطر دستگیری و یا درگیری در جریانِ پس گرفتن ماشین وجود داشت. به همین دلیل بر سر تعیین افراد برای رفتن به کلانتری، گفتگویی میان ما پیش آمد که هرگز از خاطرم نرفت. گفتگو جدل بر سر مرگ و زندگی بود. هر کدام از رفقا برای حفظ دیگری، داوطلب رفتن شدند. هیچکدام قبول نداشتند که دیگری را به استقبال خطر بفرستند. در چنین مواقعی باید مسئول تیم تصمیم نهایی را می گرفت. من و رفیق زیبرم قاطعانه از آن عملیات کنار گذاشته شدیم. زیبرم به خاطر احتمال بالای شناسایی شدنش و من به خاطر ناآشنایی با کارکرد سلاح. قرار شد رفیق مناف برای پس گرفتن ماشین به کلانتری برود و رفقا مسعود و اسد نیز به عنوان کوپل در اطراف کلانتری باشند تا در صورت درگیری به کمک او بروند.

آن روز همه چیز به خوبی گذشت. اما هرکدام از آن پنج فدائی از آزمونی نانوشته و ناگفته گذشتند. آزمونی که نشان داد «فدایت شوم» در میان فدائیان یک تعارف نبود.

با عشق و احترام به یاد همه ی  جان باختگان و کوشندگان راه بهروزی مردم.

 

تاریخ انتشار : ۷ بهمن, ۱۳۹۹ ۱۰:۰۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

هنری کیسینجر: یک سالوس

هنری کیسینجر که روز چهارشنبه ۲۹ نوامبر درگذشت، نمودار تضادی بود در روایتی که ابرقدرت آمریکا از یک سو به جهانیان ارائه می‌داد و از سویی خود به نحوی دیگر عمل می‌کرد.

به مناسبت روز دانشجو

جلویِ بازارچه کتاب,

سر بساط کتاب,

 نبش شانزده آذر,

دخترکی جوان,

شاهد بود,

که  ناگهان چگونه,

دهان‌ها را دوختند

دو پاراگراف آخر…

به کلامی دیگر، زیر پوشش انتقاد و افشاء  نیت های شوم و ضد انسانی جرثومه فسادی مانند “پرویز ثابتی”، به دفاع از “اصلاح پذیری” نظام سلطنتی گماشته انگلیسی آمریکایی برخاستن، نه تنها عذری بدتر از گناه می باشد، بلکه سیگنال های خطرناکی را در رابطه با ائتلاف های سیاسی آینده گذار سیاسی در ایران به عوامل، گماشته ها و خود فروخته گان امپریالیستی می دهد.

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

هنری کیسینجر: یک سالوس

کسینجر برند مخوفِ جنایت علیه بشریت در صد سالگی مرد

به مناسبت روز دانشجو

شانزده آذر روز دانشجو گرامی باد!

دو پاراگراف آخر…

اتحاد، مبارزه، پیروزی؛ در هفتادمین سالگرد ١۶ آذر روز دانشجو