دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۲

دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۲

در شوک و سوگ مرگ حسن عرب زاده حجازی و فرزندش محسن!
با ناباوری و اندوه بسیار، شرنگ تلخ خبر مرگ حسن عرب زاده و فرزندش محسن را سرکشیدیم. حسن که بسیارانی وی را با نام‌های برگزیده‌ی دوران مبارزاتی‌ - «تقی» و...
۸ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
نویسنده: رفقا و دوستان زنده یادان
محفلی در بند زنان زندان اوین در گرامیداشت "جانباختگان تپه های اوین " برگزار شد.
همه ساله در فصل بهار و فروردین ماه, یاد و خاطره این جانباختگان انقلاب که قربانی ساواک آریامهری شدند, در ذهن تداعی می شود و با خاطره ی هزاران زندانی...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: بیانیهٔ گروهی
نویسنده: بیانیهٔ گروهی
اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران: ایران سوگوار است.
این انفجار در محوطه کانتینری شرکت سینا روی داده است که از زیرمجموعه «بنیاد مستضعفان» است. شفافیت سازی و خبررسانی بی کم و کاست درباره علل و عوامل این حادثه...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
بترسید از آتش خشم فرزندان این رنجبرانی که در آتش قربانی شدند، بترسید!
هیچ انسان آزاده‌ای در این شرایط قادر به سکوت نیست. دیگر نمی‌توان در برابر این بی‌رحمی‌ها بی‌تفاوت ماند. دیگر نمی‌توان شاهد قربانی شدن بی‌صدای کارگران بود. ما فریاد می‌زنیم، چون...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: زری
نویسنده: زری
استر بالسترینو؛ زنی که نگاه سیاسی پاپ فرانسیس را شکل داد و قربانی دیکتاتوری آرژانتین شد
پاپ فرانسیس در کتاب زندگی‌نامه‌اش می‌نویسد: «یادم می‌آید که ماجرای روزنبرگ‌ها یکی از نخستین موضوعاتی بود که با استر درباره‌اش بحث کردیم. او این ماجرا را برایم تعریف کرد و...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: آیِلن الیوا
نویسنده: آیِلن الیوا
جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
در سوگِ مرگِ جانگداز حسن عرب‌زاده و فرزندش محسن!
فاجعۀ تکان‌دهندۀ مرگ رفیق و یار دیرین جنبش فدایی، حسن عرب‌زاده (اسد) و فرزند ۴۳ ساله‌اش محسن، ما را در بُهت، اندوه و سوگی عمیق فرو برد. بهت و ناباوری...
۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

مرغ سحر ناله سرکن! بحثی در انتخابات آزاد

مبارزه با حزب پادگانی به رهبری فعلی خامنه ای را نباید با مبارزه علیه لایه ای از دزدان اشتباه گرفت. لذا پیروزی علیه آن دریک مبارزه حزبی – سازمانی و درازمدت ممکن خواهد بود. در این پروسه گذار اگر نخبه های حزبی- حکومتی در فرایند درگیری با کنشگران معترض تشخیص دهند که هزینه درگیری بیش از هزینه واگذاری قدرت است، تن به مصالحه خواهند داد

درمبارزات اجتماعی گاهی نمونه هایی از یک واقعه، تصویر زیبایی از درون جنبش را به نمایش می گذارند. اخیرآ یکی ازکنسرتهای استاد شجریان را تماشا می کردم. بسیار زیبابود. درپایان برنامه مردم باهیجان زیاد تقاضای ادامه برنامه را داشتند. وقتی استاد شجریان با همراهانش مجددآ به روی صحنه آمد، بعنوان یادگاری از آن شب، آهنگ “مرغ سحر ناله سرکن” راخواند. یکی ازصحنه های زیبای آن، زمانی است که استاد شجریان آهنگ مرغ سحر را می خواند و جوانان با چه شور، اشگریزان درخواندن این شعر استاد راهمراهی می کنند:

مرغ سحر ناله سر کن

داغ مرا تازه ترکن

زآه شرربار

این قفس را

برشکن و زیر و زبر کن…

مشاهده آن همه عشق به زندگی، امید به آینده و احساس آرزوهای جوانان وطن من را ترغیب کرد تا این نوشته را با این نام خدمت علاقمندان به آزادی و آزادیخواهی عرضه کنم.

برای رسیدن به ساختار دموکراتیک و تثبیت حاکمیت ملی عملآ از راهبردهای متفاوتی می توان استفاده نمود. موفقیت و پیروزی هر پیشنهاد عملی باید با شرائط گنجایش و توان و حدود اعمال قدرت از سوی جنبش از یک طرف و حسابرسی زمینه و امکان کاربردی آن ازطرف دیگرهمخوانی داشته باشد. در این رهیافت نتایج سیاسی از محاسبات کوتاه مدت و عکس العملهای بلافاصله کنشگران، شاخص صحت و سقم بهترین و کوتاهترین و در عین حال کم هزینه ترین راهبرد خواهد بود.

با توجه به مطالب فوق وقبول این تجربه علمی و تاریخی که گذار به دموکراسی در هر نوع رژیمی محتمل است، جواب به این سئوال از طرف روشنفکران سیاسی ضروری است که “آیا در ایران امروز تحول اجتماعی در جهت دسترسی به دموکراسی امکان پذیر است یا خیر؟”. به تصور من شواهد امر نشان می دهند که به این پرسش می توان جواب مثبت داد؛ زیرا بحرانهای ساختاری در جامعه که منتج از بهم خوردن تعادل قدرت اند، کاملا مشهود می باشند. البته این یک فرض است و برای تبدیل آن به یقین از هنجارهای متعدد اجتماعی باید عبور کرد. در ضمن باید توجه داشت که اکثر رویدادهای گذشته جامعه انگیخته ای از حوادث لحظه ای و ناگهانی و بدون پیش بینی بوده اند. لذا نه می توان با صداقت به عینیت یافتن این فرض سماجت کرد ونه با طیب خاطر نفی آن را ادعا نمود. لذا با شناخت از شرائط بحرانی جامعه و درس آموزی از نتایج علمی جامعه شناسان و تجربیات دیگر کشورها می توان صورت مسئله را چنین طرح نمود: “چنانچه درمبارزات “جنبش سبز” شانسی در سمت و سوی گذار به دموکراسی دیده شود، کدامین راه پرشورتر، کم هزینه تر و در زمانی کوتاهتر ما را به مقصد خواهد رساند؟”

از ابتدای انقلاب اسلامی و دخالت مستقیم دین درحکومت، تصمیمگیریهای کلان جامعه در اختیار رهبری مذهبی قرار گرفت. چنین حکومتی که از نظر شهروندان به مثابه مرکز هماهنگی تصمیمات عقلانی و بهبود شرائط مادی و معنوی زندگی مردم مشخص می شد، مشروعیت پیدا کرد و لاجرم نقش “دولت تآمین” بخود گرفت. در “دولت تآمین” روحیه مصرفی در نزد شهروندان جای مشارکت سیاسی را می گیرد. در دوران بحران جنگ هشت ساله، دولت به علت عدم تآمین مردم، خود نیز دچار بحران گردید. در این شرائط است که راه برای چیرگی اندیشه های غیرعقلانی باز می شود و غول دکتاتوری و تام گرائی زنده می شود. رهبران نظام جهت حفظ ساختار قدرت بدست آمده وجود نیروئی امنیتی- ضربتی را ضروری می پندارند. ازبرکت جنگ خانمانسوز هشت ساله که نعمتی بجز فقر و بدبختی برای مردم نداشت، تعداد وسیعی از افراد لایه های اجتماعی برای تشکیل ارگان فوق جمع وجور می شوند. این بازوی قدرت رژیم که در ابتدا نقش حفاظت را به عهده داشت، با ریزش ساختار اقتدار و مشروعیت دینی رژیم و از طرفی رخنه در حلقه بیت رهبری، هسته ای نامشروع زائیده شد. پس از فعاالیت موفقیت آمیز نیروی بسیج در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، حزبی پا به حیات سیاسی ایران گذاشت که به آن می توان حزب پادگانی لقب داد. رهبری این حزب دراختیار خامنه ای قرار دارد. تمام فعالیتها، اطلاعات و تصمیمگیریها از مسیر دالانی عبور می کند که همان روابط ارگانیک حزبی است ولی از نوع احزاب نظامی – سیاسی. ظهور حزب پادگانی و ریشه دوانی آن در کلیه شئون اجتماعی، علیرغم گوشزدهائی که در اینجا و آنجا شنیده می شد، مانند “سونامی درپیش است” مورد توجه نه مردم و نه سیاسیون ایران قرارگرفت. حذف و جایگزینی کادرهائی حتی خردمند و کاردان از ارگانهای مختلف دولتی، از اطلاعات گرفته تا شهرداریها، شاخصی است از همین نوع کار سلب اطمینان از دیگران وجایگزینی توسط کادرهای مورد اطمینان خودی. این حزب امنیتی-نظامی–سیاسی از دین و قانون بریده و خودمختار عمل می کند. هرچه امتیاز و اختیار فراقانونی حزب مزبور بیشترمی شود، بی قانونی، فقر، تبعیض و فساد مانند موریانه شدیدتر به جان مردم می افتد.

در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری شوق و ذوق سرشاری در خیابانها دیده می شد. علیرغم بی محبتیهائی که مردم در انتخابات گذشته دیده و بی مهریهائی که کشیده بودند، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند. شرکت اکثر آنان در انتخابات با برنامه ریزی خردمندانه و ضرورت شرکت در سرنوشت و دفاع از نمایندگان واقعی خود نبود، شرکتشان نموداری از اعتراض و مخالفتشان با سنتگرایان دینی بود. نتیجه اعلان شده از طرف مقامات رسمی کشور آنان را متوجه یک اصل اساسی کرد: حق گرفتنی است و می توان با شرکت درانتخابات، یکی از ابتدائی ترین راهکارهای جامعه مدنی، در شکلدهی به آینده خود و کشور موثر بود. از آن پس بود که شعار مرکزی جنبش و بخصوص جوانان و تعیین کنندگان آینده کشور شعار “رای من کو؟” بود. جنبش روزبروز گسترش پیدا کرد و اجبارا هزینه هائی رانیز متقبل شد. شعار انتخابات آزاد کارت شناسائی این جنبش شد. کارت شناسائی و عضویت اعضای مختلف النظر، مختلف السلیقه، مختلف العقیده و درعین حال کارت شناسائی اجماع شد. هر عضوی با دید خود به آن می نگرد و تفسیرخود را از آن دارد. این رهبران جنبش وسایر فعالان سیاسی هستند که باید خصوصیات کارت شناسائی را موج وار به لایه های بدنه جنبش بفرستند، تغییرات محسوس را ایجاد کنند، بازخورد بگیرند و سپس خود را آماده اقدام بعدی کنند. حفظ انسجام سیاسی از طریق اجماع نظرات هنجاری و روند تکاملی جنبش از طریق آزمودن ابزارهای مدنی میسرخواهد بود. قرار دادن نظرگاه ها و تصمیمگیریها در معرض سنجش افکار عمومی نه فقط خلاقیت و پویائی کاربردها را به آزمایش می گذارد، بلکه در پروسه نقد به تکامل می رسد. در کنش مسالمت آمیز “جنبش سبز” چهار شرط داعیه اعتبار دارد. قابل فهم بودن نظرات، حقیقت گفتارها، پذیرش حقانیت وجودی دگراندیشان و بالاخره صحت گفتارهای هنجاری.

در مقابل این همه تهاجم استبداد حاکم، جنبش سبز چه قدرت دفاعی دارد و از کدام راه می تواند ساختار قدرتمند رژیم را به مخاطره بیاندازد؟ “جنبش سبز” زبانش مسالمت آمیز و قابل فهم برای کل جامعه است. در منازعات سیاسی- اجتماعی و بازبینی داوری مشروعیت کنشها و هنجارها از راهبردهای خشم آور و خشونت طلب پرهیز می کند. هابرماس فیلسوف آلمانی می گوید: “تشکیل آگاهی اجتماعی سنجشگرانه مسئله ای مربوط به شناخت ژرف اندیشانه است. چنین شناختی آشکار می کند که مناسبات انسانی نمی توانند و نباید برپایه اعمال قهر استوارشوند. اما قهر جلوه ای کاذب از مناسبات انسانی است و نه ماهیت و سرشت واقعی آنها. شناخت ژرف اندیشه بشر قادر است این جلوه کاذب را تمیز دهد و لااقل زمینه مساعد را برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات اجتماعی فراهم آورد؛ تا بدین وسیله حل قهرآمیز منازعات زائد گردد.” (هابرماس درفلسفه سیاسی)

رژیم حاکم روزبروز دایره تکثر را محدودتر می کند و در مقابل ارگانهای قانونی احتیاجی به پاسخگوئی نمی بیند. یکی از کارزارهای سیاسی مبارزه با بی قانونی و جنگ طلبی حزب پادگانی است. برای حزب فوق نه حفظ منافع ملی اساسی است و نه تمامیت ارضی. به نیروی نظامی و انتحاری ارگانهای خود می بالند. حاضرند با زمین و زمان به جنگ بنشینند. لذا سیاست بسیج توده ای که جایگزینی نظم جدیدی را بجای روابط کهنه و مضر به حال جامعه مدنظر دارد، شگرد خنثی کردن توهمات حزب فوق را دراختیار دارد. اجماع نیروهای اپوزیسیون را از طرفی یکپارچه و متحد می کند و از طرف دیگر اقتدارگرایان را مجبور می کند حتی برای حفظ سهمی از منافعشان قدمی به عقب بردارند. طرفین منازعه که دارای منافع متفاوت و حتی متضاد هستند، زمانی حاضر خواهند بود به قبول قراردادهای اجتماعی تن بدهند که تعادل نیرو ممکن شده باشد. در نوشته “انتخابات آزاد و قانون اساسی” آقایان امیر حسین گنج بخش و بیژن حکمت می خوانیم: “فقط با توازن معینی از نیرو و نزدیک شدن چشم انداز فروپاشی ممکن است حکومت یا بخشهائی از آن را به مصالحه با اپوزیسیون و پذیرش انتخابات آزاد و پیش شرطهایش یکجا وادار کرد”.(۱)

چنین پیش فرضی زمانی جلوه واقعی پیدا می کند که اولا زبان جنبش، زبان سازش وهدف، نابودی طرف مقابل نباشد. مبارزه با حزب پادگانی به رهبری فعلی خامنه ای را نباید با مبارزه علیه لایه ای از دزدان اشتباه گرفت. لذا پیروزی علیه آن دریک مبارزه حزبی – سازمانی و درازمدت ممکن خواهد بود. در این پروسه گذار اگر نخبه های حزبی- حکومتی در فرایند درگیری با کنشگران معترض تشخیص دهند که هزینه درگیری بیش از هزینه واگذاری قدرت است، تن به مصالحه خواهند داد. برای عقب نشینی، هزینه سرکوب باید به هزینه تحمل بچربد. هرچه دامنه مقابله هنجار جنبش با استبداد حاکم گسترش بیشتری پیدا کند، هزینه سرکوب آن افزایش خواهد یافت. هزینه های سرکوب و تحمل در یک مبارزه طولانی محاسبه سود وضرر است که سرانجام آن ازق بل قابل پیش بینی نیست.

سه اهرم مبارزاتی بسیار مهم دیگر در اختیار “جنبش سبز” است. از آنجائی که دامنه مبارزات ملی و حقانیت خواستهای جنبش در چارچوب مرزهای ایران محصور نشده و در سطح جهانی انعکاس مقبولی پیداکرده است، پشتیبانی بین المللی و حمایت از جنبش دستاورد بسیارگرانبهائی است. چه در سطح احزاب و نهادهای مدنی و چه از طرف دولتهای کشورهای پیشرفته. هدف ضربه زنی به منافع مالی- بین المللی حزب پادگانی است و جلوگیری از ادامه سیاست شرارت انگیز حکومت درمنطقه. شاید بتوان ادعا کرد که یکی از افتخارات بدست آمده “جنبش سبز” شامل کلیه نیروهای داخل و خارج از کشور همین است که درحد توانائی خود نگذاشته ایم دولتهای اسرائیل و آمریکا مقابله نظامی با ایران داشته باشند. اهرم دوم امکانات وسیع ارتباطی اعضای جنبش با یکدیگر و با سایر نقاط جهان است. اینترنت پشت بامهای قبل از انقلاب است. بالاخره اصلیترین و تعیین کننده ترین اهرم مبارزه، موجودیت وسیعترین و پرقدرت ترین وزنه اجتماعی، توده عظیم جوانان در جنبش است. این نسل علاوه بر خواست آزاد فکرکردن، آزاد زیستن و به زبان ساده آزاد بودن، از احساس برابر خواهی قوی برخورداراست و حس انساندوستی و مشارکت سیاسی اش در همه تجمعها و تظاهرات قابل دیدن ولمس کردن است.

به امید آن روزی که اشگ شادی را در چشمان همدیگر ببینیم.

مرغ سحر ناله سرکن

۱) مطلب مورد اشاره را می توانید در لینک زیر بخوانید:

www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/2010/july/12/…

تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد, ۱۳۸۹ ۳:۴۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در شوک و سوگ مرگ حسن عرب زاده حجازی و فرزندش محسن!

محفلی در بند زنان زندان اوین در گرامیداشت “جانباختگان تپه های اوین ” برگزار شد.

اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران: ایران سوگوار است.

بترسید از آتش خشم فرزندان این رنجبرانی که در آتش قربانی شدند، بترسید!

استر بالسترینو؛ زنی که نگاه سیاسی پاپ فرانسیس را شکل داد و قربانی دیکتاتوری آرژانتین شد

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!