سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۰

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۰

مهاجرت

امید در بغل ریحانه به خواب رفته بود. سه روز بود که آنها از محل امن به جنگل آمده بودند و هر شب که می خواستند حرکت کنند، موتور قایق خوب سرعت نمی گرفت و ناخدا نمی خواست ریسک کند؛ ترس و احساس مسئولیت، تیشه به ریشه اش می زد، درمانده شده بود. نگاه از ترس و دلتنگی برگرفت و به آسمان داد. زیبائی ماه را دید و زلالی دریا و گفته های ناخدا تا شب نروی، روز به جائی نرسی.

هنوز آفتاب نزده بود که از خانه ی نوشین زد بیرون. نوشین دخترعمویش بود و آن دو خاطر هم را می خواستند، ولی پدر نوشین با ازدواجشان مخالف بود. از کوچه پیچید سمت چپ، و مثل باد ازجلو خانه دور شد بدون آن که نگاهی به پشت سر خود کند. برای بار دوم بود که مادرش را تنها می گذاشت. بار اول هفت سال آزگار زندان رژیم شاه (سایه خدا) بود؛ و این بار هم رژیم الهی داشت فراریش می داد.  فکر مادر دل تنگش کرده بود، مادرش را خیلی دوست داشت و می دانست که او را هرگز نخواهد دید، چه در این سفر موفق باشد و چه نباشد. خود را سرزنش می کرد، او را خیلی رنج داده بود. او را پیر و پیرتر کرده بود. دلخوشی مادرش به بچه هاش بود و آنها هم که هر کدومشون یک سر داشتند و هزار سودا. چشمان مادر را گریان دید، انگار تمامی این مدت باریده بود. وقتی او را دید، نتوانست خود را کنترل کند و او هم شروع به باریدن کرد. یک ریز به خودش لعن و نفرین می کرد که زندگی این پیرزن را چگونه به سیاهی و تباهی کشانده است. اون از شوهرش، که پدرشون باشد، که آواره و ویلونش کرد و چشم و چالش را از او گرفت. این هم از بچه های گُلش که هر کدوم ساز خودشون را می زنند.

ـ کجا می خواهی بروی مادر، ما نباید بدونیم اگر مُردی، اگر کُشتنت، اگر بلائی سرت آوردن، نمی خواهی بیائیم سر مزارت یک فاتحه ای بخونیم و گلی بزاریم. تو هر دین و مسلکی داری داشته باش، ولی من مادرم، می فهمی مادر یعنی چه. هفت سال آزگار این زندون و اون زندون دویدم، هفت سال آزگارخون جگر خوردم و لُغز شنیدم، هفت سال آزگار این امامزاده و آن امامزاده دخیل بستم که نمی ری، زنده ات ببنیم، حالا هم که بیرون آمدی، باز بار سفر داری خدایا این چه مصیبیتی بود که بلای جان ما شد؟ می گفتند دیگر نه زندان هست و نه تبعید، ساواک هم نخواهد بود که بچه هایتون را بکشد و زندانی کند، دیگر سفره هاتان بی نان نخواهد شد، همه تان در مرام عدل علی و الهی خواهید بود، می گفتند شاه بجای مدرسه و دانشگاه، زندان درست کرد، ما می خواهیم دانشگاه و مدرسه درست کنیم خدا، پس کوعدالتت؟ مرام عدل علی و الهی این است؟ این ها علاوه بر زندان و کشتن، فراری هم می دهند. این ها که از شاه هم بدترند، الاهی که آه و ناله های این مادران داغ دیده نصیب تان شود. مادرت فدایت شود، شماها چرا؟ شماها که زندان رفته ای، شماها که شکنجه شدین، حالا بجای این که از شما قدردانی کنند، دارند فراری تون می دهند. یک عده از خدا بی خبر سوار کار شدند و چیدن گل بوته هارا. آبی چشمانش، خیالش را آبی می کند.

سه شنبه ها، أن یورنی سبز (تور)، خاطراتش در آوای کلمات به یادش می آید. دیده را بر دریا می بندد، آب است و آب، و فرار و آینده ای که هیچ چیزش روشن نیست. چند لحظه به خود می آید، دستی به موهایش می کشد، ولی فکر ول کن او نیست. این بار ذهن او را به فرازی دیگر می کشاند. شکنجه های ساواک، چه بیرحمانه درو شدن گل بوته های عشق. اعتصاب غذاها، سرود خوانی ها، دعواهای تو زندان بند عمومی، ملی کشی ها بعد از پایان حبس. صدای ناخدا او را به خود می آورد:

ـ  خالو هر که طاوس شوات (هرکه طاوس خواهد جورهندوستان کشد). ناراحت مکن بی خو (خودتو)؛ همیشه ی خدا، ای بودن. یادش زنده بشت، خدا بیامرز، بایی ما (پدربزرگ)، بی ما،ش گو (برای ما می گفت) پُشت ای تاریکی، روشنائین. همیشه ی خدا ای بودن. تا شو نری، روز به جائی نارسی. ای هو (آب) نگا مکن ای طو (این جور)، که سیاهن، ی مشت وا دستت بِسَه (بردار)، اگینی (می بینی) که چطو (چقدر) زلالن. خالو گرچه ما سرمون تو کار خومونن، ولی حواسمون جمعن. ای کد هم دگه، بلانسبت شما، خر نهیم؛ کاه که نموخاردن! فکر او را محصور کرده بود، اولین دیدار، روزشمار خاطره ها.به نجوای گذشته می نشیند. – مادر آن روز قرار نداشت؛ بیقرار تو بود؛ روزشمار زمان شده بود؛ آن روز بهترین و زیباترین کندوره اش را پوشیده بود؛ وجلبیل خوص دارش(نوعی روسری که با نوارهای نقره ای در حاشیه آن دوخته شده) که فقط برای پنجه علی به سر می کرد، آن روز آن را به سر کرده بود و منتظر عروسش بود، عروس… نگاه از پرچین گذشته برگرفت و به حال انداخت: ذهنش مغشوش پر از ابهام وخط خطی شده بود. خط های تو در تو، که هیچ راه برون رفتی نداشت در این پیچ پیچ ها، در ذهن مغشوشش… خط ها وپپچپچه ها همه چیز بودند، مگر آن چیزی که او می خواست. مادر را می دید که حجله ای بر پا کرده است و کهروونش (گوسفندانش) را دور تا دور حجله سر بریده و دارد کینگ (کل) می زند عروسی تون مبارک، سه شنبه ها، آن یورنی سبز(تور)، و آن شرم و شوق. آن گفتنی ها و ناگفتنی ها، آن حجب؛ و امروز که هرکدام در مدار دیگری هستند. بازهم به نجوا می نشیند. لعن ونفرین بر سنت بد،واین سئوال؟ این سنت است ، یا که اندیشه؟. ناخدا که مرد چهل ساله ای به نظر می رسد، با قدی بلند و موهای کمی جوگندمی، و در کار خودش مجرب است. – سفر پیش هم چند تا سرحدی (سرحدی، یعنی غیر از هرمزگانی) موسافرم هسترن، مث شما خودمونی نهسته رن، دوتا دازن (خانم) هم واکلشون (باهشون بودند). شاگومندیسیم (می گفتند مهند سیم) و بیکار (برای کار) به دوبی نرفتیم. بی شون امگو (بهشون گفتم)، مث ما که کار کاچاق نکردیم. که خنده شوکه. امگو، م که ادونم (من که می دانم) شما بی چه بی دوبی ار رفتی تون (برای چی به دوبی می روید)، وا امید به خدا که به نیت تون برسی. دلگیر امید و ریحانه بود. امید در بغل ریحانه به خواب رفته بود. سه روز بود که آنها از محل امن به جنگل آمده بودند و هر شب که می خواستند حرکت کنند، موتور قایق خوب سرعت نمی گرفت و ناخدا نمی خواست ریسک کند؛ ترس و احساس مسئولیت، تیشه به ریشه اش می زد، درمانده شده بود. نگاه از ترس و دلتنگی برگرفت و به آسمان داد. زیبائی ماه را دید و زلالی دریا و گفته های ناخدا تا شب نروی، روز به جائی نرسی.

چوک سیم بالا

تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد, ۱۴۰۰ ۲:۲۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

چگونه رسانه های بریتانیا و ایالات متحده فلسطینیان را انسان زدایی می کنند؟

رسانه‌های بریتانیایی-آمریکایی مرگ فلسطینی‌ها را منفعلانه گزارش می‌کنند، گویی از طریق سوانح طبیعی مرده اند، اغلب مرگ‌ها را به زبانی بیان می‌کنند که نشان می‌دهد آنها عمدتاً حماس یا در مجاورت حماس هستند، یا حداقل به‌طور نامناسبی در مقابل موشک‌ها قرار گرفته اند.

مطالعه »
یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
آخرین مطالب

خشونت مضاعف علیه زنان و کودکان در جنگ غزه

براساس تخمین صندوق جمعیت سازمان ملل متحد در سوم نوامبر، ۵۰ هزار زن باردار در غزه در پناهگاه‌ها زندگی می‌کنند و پیش بینی میشود روزانه بیش از ۱۶۰ نفر از آن‌ها زایمان کنند. این پناهگاه‌ها در برابر بمباران‌ها مقاوم نبوده و فضای کافی برای جا دادن به ۵۰ هزار آواره را  ندارند.

وداع با اسلحه

آفتاب کم رمق پاییزی غروب کرده… از میانِ سوی کم‌ چراغ‌برق کوچه، سایه‌ای خودش را می‌خیزاند… صدای موسیقی‌اش، مرا به گذشته‌های دور می‌برد و ‌آهنگی حزین، فضای تاریک را فرا می‌گیرد.

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

مقولاتی مانند اشتغال، دستمزد، بیمه بیکاری، بیمه‌های اجتماعی، بیمه بازنشستگی، کیفیت زندگی، امکانات پزشکی، تورم، حقوق کودکان، حقوق زنان، آزادی و حق شهروندی، در نزد مقامات و مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی، کوچک‌ترین جایی ندارند. به همه این دلایل، جمهوری اسلامی ایران یکی از هارترین و وحشی‌ترین حکومت‌های سرمایه‌داری جهان است…..

به بهانه شانزده روز نارنجی

بگذار با هم به جنگ ستم و نابرابری و نا عدالتی برویم. دستت را به من بده! بگذار برای فردا و آینده دنیای بهتری بسازیم. بگذار همصدا خشممان را فریاد کنیم. با من و در کنار من باش!

یادداشت

گسترش دامنه جنگ ویرانگر بین اسراییل و فلسطین خطر بزرگی‌ست براى منطقه و جهان!

ریشهٔ این جنگ، نتیجه دو دهه سیاست تهاجمی اسراییل در قبال فلسطین و حمایت قدرت‌های غربی از آن است. امیدواریم جامعهٔ جهانی قادر باشد با درک این موضوع، برای برقراری آتش بس و بازگشت به دیپلماسی صلح از راه‌های مسالمت‌آمیز و متکی بر توافق اسلو برای حل مسئلهٔ فلسطین و جلوگیری از گسترش یک جنگ ویرانگر دیگر اقدام کند.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
پيام ها

پیام نرگس محمدی در مورد اعدام میلاد زهره وند، هشتمین معترض جنبش زن زندگی آزادی

حکومت دینی استبدادی، فریبکارانه و حیله‌گرانه قواعد کشتار بی‌رحمانه را به جای میدان جنگ در دالانهای دادگاه انقلاب و به جای فرماندهان، با قضات دست‌نشانده نهادهای امنیتی_نظامی پیش می‌برد. صحنه جنایت قتل و کشتار حکومتی هم با تشریفات مبتذل، “سکوی اجرای قانون” نامیده می‌شود.

مطالعه »
بیانیه ها

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، ‌روز جهانی منع خشونت بر زنان

جنبش مقاومت و آزادی‌خواهی زنان که بی‌درنگ پس از استقرار حاکمیت اسلامی نخستین گام علنی خود را با اعتراض به «حجاب اجباری» در هفدهم اسفندماه ۵۷ برداشته بود، از آن پس بارها به‌ شکل‌های گوناگون قد علم کرد تا سرانجام در پی قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی شعله‌ور شد و در اندک‌زمانی به شکل جنبشی عمومی درآمد…..

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خشونت مضاعف علیه زنان و کودکان در جنگ غزه

وداع با اسلحه

افزایش سن بازنشستگی، نتیجه «سال‌ها غارت صندوق‌های بازنشستگی»!

تاریخ ماتریالیسم،- از الحاد وعلم و انقلاب، تا انسان روشنگر

به بهانه شانزده روز نارنجی