جهان در هفته ای که گذشت، همچنان در تب فوتبال می سوخت؛ اما جدا از فوتبال، در گوشه و کنار جهان، رویدادهائی رخ دادند که در نگاهی عمیقتر، “تب” و تاثیر آنها بمراتب از تب جام جهانی، ماندگارترند.
همسایگان ایران
در هفته ای که گذشت، عراق همچنان در آتش جنگ می سوخت و خبرهای نگران کننده از پیشروی نیروهای داعش، و سرنوشت کشور و دولت عراق و تاثیرات معین این رویدادها بر کشورهای همجوار عراق، موضوع مقالات و تحلیلها کارشناسان و صاحبنظران اوضاع منطقه بودند. بنظر می رسد که از وقایع هفته گذشته و بویژه روزهای اخیر در عراق مقدمتا می توان نتایج معینی گرفت؛ از آنجمله:
نیروهای در گیر در جنگ با ارتش عراق، ترکیبی نا مانوس، با سازماندهی و اهداف سیاسی متفاوت از یکدیگر اند که از داعش تا بازماندگان حزب بعث عراق را ، شامل می شوند. در این ترکیب متفاوت، انگیزه ها و تاکتیک و استراتژی های متفاوت نیز عمل می کنند. خشونت و توحشی که نیروهای داعش با هدف استراتژیک و چه بسا رویائی برقراری خلافت اسلامی از مرزهای جنوبی چین تا در یای مدیترانه، از خود نشان می دهند، در کادری کاملا جدا از اهداف بازماندگان حزب بعث عراق، قرار دارد. بازماندگان حزب بعث، که در حقیقت معترضین به حمله آمریکا و متحدینش به خاک عراق اند، استخوانبندی ماشین دولتی، ارتش و نیروهای امنیتی عراق از دوران صدام اند، که پس از در هم شکسته شدن دستگاه دولتی عراق و تحقیر قومی – مذهبی چه از جانب نیروهای اشغالگر در قالب بمبارانها، و زندان ابوقریب ها، و … و چه از جانب دستگاه دولتی با برتری نیروهای شیعه در آن، که کارنامه ای کاملا نا کار آمد و غیر حرفه ای و تنگ نظر از خود ارائه داد، خواهان کسب اگر نه کامل، اما حداقل برابر، امتیازاتی اند که در عرصه های مختلف، چه در دستگاه دولتی و شیوه کشور داری، و چه در حوزه ارتش و نیز مذهب و اقوام، از جانب دولت نوری مالکی نادیده گرفته می شدند و هنوز نیز ادامه دارند.
روشن است که دخالت ایران، روسیه و آمریکا، در این مرحله، هرچند در اشکال متفاوت و با اهداف و انگیزه های گوناگون صورت می پذیرند، اما هدف مقطعی هر ۳ کشور، جلوگیری از سقوط بغداد، و در صورت امکان اصلاح دستگاه دولتی کنونی عراق، با شرکت نمایندگان همه نیروهای مطرح در عراق چه شیعه، چه سنی و چه کرد های متشکل در دولت اقلیم کردستان، و متعاقبا، مهار نیروهای داعش و جلوگیری از تداوم کشتار انسانهای بی گناه در این کشور از هر مذهب و قومی اند.
نتایج انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، همچنان در صدر اخبار مربوط به این کشور قرار دارند. تا کنون توافق نهائی در مورد اعلام نتایج دور دوم انتخابات، میان ۲ نامزد مقام ریاست جمهوری، عبدالله عبدالله از یکسو . اشرف احمد زی از سوی دیگر، صورت نگرفته است. تجمعات اعتراضی به وجود تقلب در انتخابات، بویژه در شهر کابل همچنان ادامه دارند و بنظر می رسد که هنوز تا دسترسی به توافقی در این زمینه، راهی طولانی در پیش پای مقامات و مردم افغانستان، قرار دارد. ضمن آنکه حملات نیروهای افراطی طالبان در شهرها و روستاهای مختلف افغانستان، در هفته اخیر همچنان ادامه داشتند و موجب تلفات ار جانب نیروهای پلیس و ارتش، و نیز مردم عادی در افغانستان گردیدند.
جهل و عقب ماندگی مذهبی در پاکستان همچنان قربانی می گیرند. هفته گذشته یک زوج جوان در پاکستان، به دنبال ازدواج که بر پایه عشق به یکدیگر، و بدون کسب موافقت خانواده دختر، صورت گرفته بود، به هنگام بازگشت به خانه مورد سکونتشان، مورد حمله خانواده عروس قرار گرفتند و با بریده شدن گلوی این زوج شجاع توسط پدر عروس، به قتل رسیدند. این جنایت که در نوع خود منحصر به فرد نیز نیست و دائما آنهم نه فقط در پاکستان، بلکه در ایران و افغانستان و کردستان و … نیز بوقوع می پیوندد، نشانگر آن است که هنوز راهی بس طولانی و پر فراز و نشیب در قبال وظیفه سنگین رو شنگری و مقابله با جهل و جنایت، در برابر روشنفکران این جوامع قرار دارد؛ راهی که بدون حمایت دولتهای این کشورها و نیز افکار عمومی بین المللی، پیموده نخواهد شد.
در هفته ای که گذشت، جنگ میان ارتش و نیروهای افراطی اعزامی از جانب کیف به شرق اکرائین از یکسو، و نیروهای متشکل در دانتسک و لوگانسک از سوی دیگر، همچنان ادامه داشت. به غیر از پیامدهای همه جنگها، که در کشتار غیر نظامیان، از طریق حملات توچخانه و بمبارانها و پرتاب موشکهای هوا به زمین، صورت می گیرند، هم اکنون بیش از ۱۵۰ هزار نفر از ساکنین این مناطق به خاک روسیه پناه آورده اند، و پیش بینی می شود که در صورت ادامه جنگ، این تعداد، افزایش قابل ملاحظه ای خواهد داشت. از نکات قابل توجه این کانون تشنج، عدم انعکاس اخبار مربوط به آن، از طرف خبرگزاری هائی به غیر از رسانه های روسی و اکرائینی اند. گفته می شود که دلیل اصلی این غیبت کاملا مشهود، حمله مشخص نیروهای افراطی اکرائین به خبرنگاران و گزارشگران، بوده است که حتا آرم «مطبوعات» بر روی لباسهای گزارشگران را نیز نادیده گرفته و آنان را زیر آتش مستقیم و هدفمند، قرار داده اند. آخرین نمونه این جنایات، کشته شدن ۲ خبرنگار روسی در هفته گذشته بود. هفته گذشته مذاکرات میان نمایندگان دولت مرکزی در کیف و مقامات استانهای دانتسک و لوگانسک، با حضور نمایندگان اتحادیه اروپا و نیز روسیه، آغاز گردید، از نتایج مستقیم تاکنونی این مذاکرات، آزاد سازی ناظرین اتحادیه اروپا بود که در ۲ گروه ۴ نفره، بدون هماهنگی با مقامات این ۲ استان، جهت بررسی اوضاع در محدوده وقوع درگیری ها حضور پیدا کرده بودند، که منجر به دستگیری آنان شده بود. اکنون پس از امضای قرارداد اقتصادی با اتحادیه اروپا، توسط رئیس جمهور اکرائین، مذاکره و پایان دادن به جنگ و ویرانی، برای جلوگیری از تداوم یک فاجعه منطقه ای دیگر، راه دیگری باقی نمانده است.
یکصد سال پیش در روز ۲۸ ماه ژوئن سال ۱۹۱۴، تروری در شهر سارایوا، صورت گرفت که بهانه ای شد برای وقوع یکی از هولناکترین جنگهای تاریخ بشریت، که آن را «جنگ جهانی اول» نام نهادند. جنگی که در آن برای نخستین بار سلاحهای شیمیائی بکار گرفته شد؛ جنگی که با اهداف تلافی جویانه در قبال جنگهای موردی و منطقه ای در گذشته ای نه چندان دورتر، به یکباره به جنگی جهانی فرا روئید. این جنگ نه تنها به علت وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه، و نه تنها به علت اعلام ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیائی و گازهای سمی در وقوع تنشها و جنگها در میان کشورها، که البته در موارد متعددی نیز در جنگهای مختلف، این ممنوعیت نقض شده است؛ در نهایت به دلیل «عهدنامه ورسای» در پایان جنگ است، که هنوز مورد بررسی کارشناسان و تاریخ دانان و محققین قرار دارد. جنگی که نتایج آن حتی پس از یکصد سال، چه در تغییرات جغرافیائی مرزها و چه در روابط میان دولتها و مردم کشورهای درگیر در این جنگ، تاثیرات عمیقی به جا گذاشته است، که تبلور بارز آن در وقوع جنگ دوم جهانی، بود.