با تشکر از کمیسیون تدوین اسناد پایه ای سازمان، “پیشنهاد اصلاح و تغییرات” در برنامۀ ارائه شده در نشریۀ کار مورخ ۱۰ فروردین ۱۳۹۲ به پیوست با اعمال تغییرات ضروری بر روی متن برنامۀ پیشنهادی به منظور طرح و نقد بیشتر؛
– با مشخص نمودن مواردی که حذف بشوند باعلامت «(…)»؛
– و تغییرات پیشنهادی در متن بامورب (ایتالیک)؛
تقدیم می گردد.
لازم می دانم تاکید نمایم که بخش مربوط به پیشینه و تحولات سازمانی (بخش اول) می تواند به عنوان گزارش جدا از برنامه تدوین و ارائه گردد و تحلیل تاریخ جمهوری اسلامی از بهمن ۵۷ تا امروز (بخش چهارم) هم بهتر است به عنوان ضمیمه تدوین و به عنوان سند پیوست برنامه ارائه گردد.
توضیح اینکه موارد قابل حذفِ بیشتری در متن پیشنهادی وجود دارد ولی به منظور استفاده از ساختار توشتۀ ارائه شده جهت روشن شدن نکات مورد نظر در “نقد” صورت گرفته در این مرحله از آن چشم پوشی شد.
با احترام
ایران آباد
*****
(کمیسیون تدوین اسناد پایه ای سازمان)
(بخش اول)
(سیری در حیات سازمان و کیستی امروزین آن)
… (این بخش در عین اهمیت تاریخی آن می تواند به عنوان سند ضمیمۀ برنامه باشد و فعلاً در نقد برنامه برای خلاصه شدن متون اصلی منظور نشده است.)
بخش دوم
سیما، ارزشهای پایه ای و نگاه سازمان
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، مدافع صلح، آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، برابری، همبستگی، برابر حقوقی زن و مرد، تنوع سبک زندگی، توسعه، حفظ محیط زیست، توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات است. سازمان ما بر تامین هماهنگی و توازن میان آزادی، برابری، دمکراسی، توسعه و حفظ محیط زیست تاکید دارد و برای تامین شرایط زندگی متناسب با کرامت انسانی برای همه شهروندان ایران و فراهم آمدن شرایط گذر «(تدریجی از سرمایهداری به سوسیالیسم دمکراتیک مبارزه میکند)». ما مخالف تبعیض طبقاتی، جنسیتی، ملی ـ قومی، نژادی و مذهبى هستیم و علیه آنها مبارزه مىکنیم.
«(میدان عمل اجتماعی ما، جهان سرمایهداری و جامعه سرمایهداری ایران است که در آن مبارزه طبقاتی امری است عینى و واقعى. ما در مبارزهاى که هم اکنون در نظام سرمایهدارى جهانى میان کار و سرمایه در جریان است، در جانب کار قرار داریم. دفاع از حقوق صنفی و سیاسی و مطالبات کارگران و زحمتکشان و خواستههای دمکراتیک طبقه متوسط جدید کشور ما خصلت نمای برنامه ما است. ما خود را سازمان چپ دمکرات و سوسیالیست میدانیم.)»
ما جنبشهاى جدید اجتماعى دارای خصلتهای دمکراتیک و ترقیخواهانه جهان (جنبشهاى صلح، فمینیستى، ضدنژادپرستی، زیست محیطى، دمکراتیک، ضدسلاحهای هسته ای، حقوق بشر و جنبشهای اجتماعی فراملی…) را پدیده دگرگون ساز و عرصه مناسب برای حضور و شرکت فعال انسانها و گروههای مختلف اجتماعی در حیات سیاسی و اجتماعی کشورها در جهت تامین شرایط زندگی صلح آمیز، دمکراتیک و عادلانه میدانیم و در جانب آنها قرار داریم.
ما مدافع منافع ملی و همبستگى جهانی «(و مخالف سلطهطلبى کشورهاى قدرتمند جهانی و جهانی سازی تحت رهبری بازار مالی بین المللی و شرکتهای فراملی)» هستیم و در روند جهانی شدن خود را جزو صفوف مبارزان آزادیخواه و عدالت پژوه برای دستیابی به “«(جهانی دیگر،)» جهانی بهتر” میدانیم.
برای ما ارزشهای پایه ای و سوسیالیسم دمکراتیک، بیش از همه در ارائه برنامه برای گذار ایران به کشور مدرن و توسعه یافته، در تحقق حقوقی و حقیقی آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، تامین حقوق بشر، رفع تبعیض و حفظ محیط زیست و در پیریزی جامعه نیرومند، دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار و فراهم آمدن زمینههای سوسیالیسم دمکراتیک تبلور میباید.
آزادی
آزادی یکی از ارزشهای پایه ای سازمان است. از نظر ما، آزادی عنصر مرکزی در پاسداشت کرامت انسانی است و همه مردم در اندیشه و اعتقاد ـ اعم از اعتقاد سیاسى، فلسفى، مذهبى، علمى و غیره ـ در بیان، نوشتن و دفاع از آن ها و در رقابت با سایر انسانها برای استفاده از مواهب طبیعی آزاد هستند. ما از حوزه عمومی و جامعه مدنی در برابر اقتدار دولت، از حکومت قانون، دولت حداقلی – state – «(مشروط)»، منتخب و مقید به حقوق بشر و از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی و اقتصادی شهروندان دفاع میکنیم. ما مخالف تبلیغات نژادگرایانه و تحقیرآمیز هستیم.
تامین برابری در فرصت های رقابتی و آزادی رقابت شهروندی «(برابری و عدالت اجتماعی)»
برابری و به طور مشخص عدالت اجتماعی، شاخصترین انحراف از ارزش نیروی چپ به حساب می آید. در این راستا است که ما بر توزیع طبیعی، دمکراتیک و رقابتی «(عادلانه)» قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات، تامین رفاه اجتماعی و زندگی انسانی از جمله تامین مسکن، خدمات درمانی و آموزش رایگان برای همه پای می فشاریم. الغای هرگونه مالکیت دولتی بر بخش های اساسی اقتصادی و خدماتی، تنظیم سیستم مالیاتی مناسب، از ابزارهای پایهای برای کنترل سرمایە و بازتوزیع ثروت به حساب میآید.
ما بر تناقض «(پیوند)» میان آزادی و برابری تاکید داریم. ما بر احترام به اکتساب «(توزیع)» ثروت و ریشه کنی از «(نه)» فقر به عنوان منشور اولیۀ حقوق بشر و سوسیالیزم باور داریم. ثروت و رفاه اجتماعی در سایه رشد اقتصادی قابل تامین است. از نظر ما لیبرالیسم اقتصادی، نئولیبرالیسم و نئوکنسرواتیسم در صورت قبول قواعد مورد توافق در منشور اساسی حقوق بشر و به عنوان نحله های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به صرف فعالیت های رقابتی موجب تشدید نابرابری ها و شکاف طبقاتی «(تشدید می کند)» نمی شوند و کم بها دادن به آزادی و مطلق کردن برابری، زمینه را برای حکومتهای استبدادی، توتالیتر و پوپولیستی هموار میکند.
برابر حقوقی زن و مرد وجه شاخصی از برابری است. سازمان ما در راه تحقق برابری از جمله برابرحقوقی زن و مرد مبارزه میکند.
از میان برداشتن نابرابری ملی ـ قومی از جمله شروط ضرور گذار به دموکراسی و توسعه است. تامین یکپارچگی کشور و همبستگی بین مردم، در گرو تامین و تضمین برابر حقوقی همه مولفه های ملی ـ قومی تشکیل دهنده آن است.
حقوق بشر
به باور ما حقوق بشر، ارزش عموم بشری و جهانشمول است. حقوق بشر یکی از ارزشهای پایهای و مبانی برنامهای سازمان ما است.
دمکراسی
ما دمکراسی را مناسبترین ساختار سیاسی، راه و شیوه سامان دادن به جامعه و شیوه اداره امور زندگی و جامعه بشری در عرصههای گوناگون میدانیم و آنرا الگوئی مناسب برای ساختار سیاسی و اداره کشورها میشناسیم. دمکراسی، محصول قرنها تلاش فکری و عملی بشر و بیش از همه حاصل جنبشهای آزادیخواهانه، روشنگرانه و مبارزات کارگران، زنان و روشنفکران است. سازمان ما مخالف هر گونه استبداد و دیکتاتوری است، حاکمیت و قدرت را ناشى از اراده مردم مىداند و به دمکراسی بر پایه راى و انتخاب آزادانه مردم، به محدودیت زمانى قدرت، به تناوب و انتقال قانونى و مسالمتآمیز آن، به حزبیت و نظام چندحزبى پایبند است.
ما مدافع دمکراتیزاسیون نهادهای جامعه و روابط میان آنها بوده و برگذار جامعه تودهای به جامعه مدنی و بر شکل گیری و تقویت نهادهای مدنی و حوزه عمومی تاکید داریم. ما جامعه مدنی را نه به عنوان ابزار نیروهای سیاسی برای کسب قدرت، بلکه بمثابه یکی از مولفههای اصلی برپا دارنده و استحکام بخش دمکراسی و عامل قوام بخشیدن به نیروی دفاع جامعه از خود در مقابل دولت میدانیم.
از نظر ما سازمانیابی دمکراتیک جامعه، تشکلیابی طبقات و گروههای مختلف اجتماعی، شکل گیری سازمانهای غیردولتی و تشکلهای مستقل صنفی، فرهنگی و هنری توسط شهروندان کشور برای سازماندهی امور زندگی و کار مبارزه مدنی مردم، احقاق و استیفای حقوق شهروندی و تأمین مطالبات گروههای مختلف اجتماعی، برای رشد فرهنگ دمکراتیک، دمکراتیزه کردن جامعه و مشارکت در اداره امور کشور، امری است ضرور.
صلح
صلح در مقیاس ملى و بینالمللى خواست بزرگ انسانها و لازمه فراهم آوردن شرایط زندگی انسانی برای همه مردم جهان از جمله مردم میهن ما است. ما به گفتگو و مذاکره برای حل مناقشات و اختلافات بین کشورها تاکید داریم، مخالف مسابقه تسلیحاتی هستیم، از خلع سلاح اتمی در سطح جهان و در منطقه خاورمیانه و از تلاش جهانی، منطقه ای و ملی برای تامین صلح حمایت میکنیم.
سکولاریسم، نوسازی و توسعه
ما مدافع سکولاریسم، توسعه پایدار و انسانی و نوسازی همه جانبه و همگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر آزادی، دمکراسی، سکولاریسم، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست هستیم. ما مدافع جدایى دولت و دین و مخالف دولت ایدئولوژیک هستیم.
محیط زیست
بر اثر رشد انفجارگونه جمعیت، رشد کنترل نشده شهرها و صنعت و بهرهبردارى غارتگرانه، بی برنامه و بدون آینده نگری، با نگرش حداکثرسودآوری تولید سرمایهدارى از منابع طبیعى، استفاده از انرژی فسیلی، الگوی مصرفی موجود، شرایط حیات در کره زمین مورد مخاطره جدى قرار گرفته است. در حالیکه جهان و منابع موجود در آن، به نسل های آینده هم تعلق دارد. لازم است بهرهبردارى غارتگرانه از منابع طبیعى و تخریب محیط زیست متوقف شود، روش تولید و مصرف تغییر یابد و تکنولوژى سازگار با طبیعت و سرمایه گذاری در منابع انرژی پاک مثل باد، افتاب و امواج دریاها مورد استفاده قرار گیرد و از انتقال فعالیتها و فرآوردههاى مضر براى محیط زیست به کشورهاى در حال رشد جلوگیرى شود.
سرمایه داری
سرمایه داری در مقایسه با قرن نوزدهم برای تداوم حیات و رشد خود، پذیرای تنظیم کننده های مختلف اجتماعی و سیاسی شده است. این امر از یکسو براثر رشد سرمایه داری، تولید انبوه، نیاز به بازارهای جدید برای تولیدات سرمایهداری و کاربست تکنولوژی پیشرفته و از سوی دیگر در پرتو مبارزه جنبش سوسیالیستی و کارگری، جنبشهای دمکراتیک، مبارزات استقلال طلبانه، جنبش زنان و چالش اندیشمندان عملی شده است.
نظام سرمایه داری، نظامی بحران زا است و نمیتواند فراز و نشیبها و گسستهای اجتنابناپذیر در روند انباشت سرمایه را از میان بردارد، درعین حال پویائیاش تا کنون به آن اجازه داده است تا بحرانها را پشت سر بگذارد.
«(با وجود اینکه)» چهره سرمایه داری در مقایسه با قرن نوزدهم تغییر کرده است، اما همچنان به دلیل درک و برداشت های نادرست و مبتنی بر ضدیت با “شیوه تولید سرمایه داری” – به عنوان مترقی ترین شیوه تولیدی که تا کنون شناخته شده است – شکاف میان کار و سرمایه و تعارض اساسی میان اجتماعی بودن تولید و تصرف خصوصی ارزش مازاد، عملکرد دارد و ساختارها و سازکارهای اصلی آن همچون استثمار انسان از انسان، ارتش بیشمار بیکاران، تمرکز ثروت و سرمایه در سطح کشورها و جهان در دست اقلیتی کوچک، چیرگی بر کشورهای پیرامونی و غارتگری آنها پابرجا هستند. در چند دهه گذشته، سرمایه داری برای درهم شکستن نیروی کارگران متشکل، «(گسترش دامنه خصوصی سازی و)» پس گرفتن دستآوردهای جنبش کارگری، کاهش خدمات عمومی و برنامههای رفاهی گام برداشته است که به تشدید نابرابری در سطح جامعه خواهد انجامید.«(ه است. سرمایه داری)» این وضعیت با گسترش نابرابریهای اجتماعی در عرصه جهانی و ملی، بهرهبردارى غارتگرانه از منابع طبیعى، تولید و انباشت عظیم سلاحهای مخرب و با ایجاد نظام بینالمللی متکی بر قدرت نظامی و سرمایه مالی «(و گسترش مصرف گرائی،)» شرایط زندگی حیات در کره زمین را به مخاطره افکنده است. سرمایهداری ماموریت تاریخی خود را در «(قادر به و خواهان)» ایجاد هماهنگی و توازن بین آزادی، برابری در رقابت، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محیط زیست و صلح درجهت تامین زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسان در هزارۀ دوم به انجام رسانیده و زمان آن فرارسیده است که مدیریتِ توسعه روابط اجتماعی و رقابت در تولید و مصرف ثروت و رفاه را به دولت های دانش بنیان که براساس روابط دمکراتیک شکل می گیرند و از ماهیت سوسیالیزم دمکراتیک برخوردار هستند تحویل نماید. «(برای همه انسان ها نیست.)»
ما مخالف و ناقد زیاده طلبی های سرمایه داری هستیم. لیکن بدیلی مناسبتر از شیوۀ تولید سرمایه داری برای حداکثر سازی استفاده از منابع محدود و در اختیار جامعۀ بشری سراغ نداریم و براین باوریم که نمیتوان سرمایه داری را که قهراً آخرین فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی تلقی نمی شود «(کرد و آنرا)» به عنوان پایان شکلبندی تاریخی تلقی نمود. تلاش بشریت برای دستیابی به جامعه مطلوب ادامه دارد.
«به نظر ما، بازار و سرمایه داری همذات نبوده و الغای بازار به معنی گذر به سوسیالیسم نیست. خطا است که بازار و برنامه را به شکلبندی تاریخی نسبت دهیم و گذر از بازار به برنامه را به مثابه گذر از سرمایه داری به سوسیالیسم تلقی کنیم. تجربه نشان داده است که برنامه ریزی متمرکز در اقتصاد پیشرفته و با تنوع محصولات و نیازهای انسانی، از کارآمدی برخوردار نیست و به عامل بازدارنده رشد اقتصادی و نوآوری تبدیل میشود، هزینههای گزافی را بر اقتصاد تحمیل میکند و امکان پویائی اقتصادی را از بین میبرد. اقتصاد بدون نوآوری و پویائی، دچار رکود میگردد. اما بازار هم بدون کنترل اجتماعی به ویرانگری میانجامد و با تراکم ثروت در دست لایه نازکی از جامعه، زندگی گروههای وسیعی از مردم را به فلاکت سوق میدهد. سپردن سرنوشت جامعه به دست نامرئی بازار به مثابه تنها تنظیم کننده اقتصاد، دور از عقلانیت است. اقتصاد بازار کنترل نشده، یک فاجعه است و لازم است عنان گسیختگی بازار مهار گردد. اقتصاد عقلائی با نوعی ترکیب بازار و برنامه و نظارت دمکراتیک در ابعاد اقتصاد خرد و کلان همراه است.)»
سوسیالیسم دمکراتیک
“سوسیالیسم قرن بیستم” با وجود دستآوردهای گرانبار و تاثیرات آن بر تحولات جهانی، به دلایل مختلف از جمله نگرش اقتصاد محور و طبقاتی دیدن انسان و تمام امور زندگی، عدم درک اهمیت و جایگاه آزادیهای فردی و اجتماعی و دمکراسی، عدم درک تناقض «(ضرورت)» در ایجاد پیوند بین آزادی، عدالت اجتماعی و دمکراسی، نتوانست به جامعه مطلوب راه یابد و از اینرو دولت توتالیتری و “سوسیالیسم دولتی و دستوری” شکل گرفت. اگر «(این)» تجربه تاریخی، در ارائه الگوی سوسیالیسم دمکراتیک ناکام ماند و “سوسیالیسم دولتی و دستوری” پس از گذشت هفت دهه از حیات خود، فروپاشید. ناکامی این تجربه به معنی پایان مبارزه طبقاتی و مرگ آرمانها، جاودانگی نظام سرمایه داری و بی حاصل بودن تلاش سترگ انسانها برای رفع نابرابریها و ساختن جامعه دمکراتیک مبتنی بر آزادی، عدالت اجتماعی، همبستگی انسانها، صلح و حفط محیط زیست نیست.
به باور ما سوسیالیسم نه امر اجتناب ناپذیر و حتمی، بلکه امری است ارادی و آگاهانه که لازم است آن را از حیطه صرف یک امر ضرورتا تاریخی به عرصه فعالیت آزادانه انسان برای دستیابی به جامعه مطلوب برکشید. سوسیالیسم به مثابه یک فرایند آگاهانه نه از طریق انقلاب سوسیالیستی، بلکه با مهندسی اجتماعی سنجیده و تدریجی بر زمینه های ضرور تاریخاً فراهم آمده و با ایجاد و گسترش ارزشهای سوسیالیستی و مشارکت دمکراتیک و آزادانه نیروهای ذینفع در تحول سوسیالیستی و در سایه فرهنگ و تکنولوژی پیشرفته شکل میگیرد. به نظر ما میان افول سرمایهداری و سوسیالیسم خط فاصل مشخص و بارزی وجود ندارد. سوسیالیسم همانند سرمایهداری در دوران تکوین خود نه به طور ناگهانی بلکه به تدریج تبارز یافته و ارزشهای آن شکل میگیرد. منشورهای جهان شمول آزادی و رعایت حقوق بشر، دولت، احزاب چپ و شبکه های اجتماعی در تسریع و سمتدادن به این فرآیند می توانند نقش بارزی داشته باشند.
سوسیالیسم با دمکراسی در پیوند تنگاتنگ قرار دارد و ضامن تناوب قدرت سیاسی است. تجارب ارزشمند جوامع با رعایت اصول سوسیال دمکراسی که هم اکنون نیز در میان جوامع و کشورهای عملاً موجود سازمان یافته اند، سند معتبری بر این برداشت از واقعیت هستند که سوسیالیسم صرفا به معنی سازماندهی اجتماعی نیست بلکه سازماندهی دمکراتیک جامعه نیز است.
ما به سوسیالیسم دمکراتیک بر پایه دمکراسی، ژرفش و گسترش پیوسته آن در جهت دمکراسی اجتماعی، مشارکتی و مستقیم و حداکثر مشارکت مردم در اداره جامعه و در تصمیم گیریهای اقتصادی، با سازماندهی دمکراتیک اقتصاد و «(توزیع)» قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات برای همگان، با جامعهاى همبسته، آشتىجو و جامعه ای که در آن تکامل آزاد هر فرد شرط تکامل آزاد همگان است، باورمندیم.
بخش سوم
فرآیند جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) “«(جهانی دیگر،)» جهانی بهتر” ممکن است!
نگرشها جهانی شدن، مشخصه اصلی دوران ما است که در همه ابعاد حیات بشری جریان دارد. جهانی شدن امری برآمده از تاریخ، فرآیندی ریشهدار و گسترده در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطات که مرزهای ملی را در مینوردد و وجه حقوقی در سطح بین المللی پیدا می کند. جهانی شدن به مثابه روندی دیرینه، امروزه در شکل تاریخ نوین بروز یافته است که شاخص آن، شتاب گرفتن پیوندها و وابستگی های متقابل جهانی (یکپارچگی جهانی) است. طی این روند ارزش هائی همانند صلح، آزادی، برابری، دمکراسی، حقوق بشر و همبستگی بیش از پیش به ارزش های مورد پذیرش در سطح بین المللی و ملی تبدیل می شود. روند جهانی شدن به فشردگی فضا و مکان انجامیده و جهان را به دهکده تبدیل کرده و امکان ارتباط در کمترین زمان ممکن را فراهم آورده است.
«(در پرتو فرآیند جهانی شدن، از یکسو دستآوردهای کمنظیری در حوزههای مختلف اجتماعی و تکنولوژی حاصل میشود که میتواند در خدمت انسانی کردن زندگی، تحقق آرمانها و ارزشهای انسانی قرار گیرد و از سوی دیگر این دستآوردها به واسطه سلطهگری دولتهای بزرگ، انحصارات بینالمللی و به ویژه انحصارات مالی بین المللی و سپردن فرآیند جهانی شدن به بازار به عنوان تنها ساماندهنده روندها، این فرصت ها را در معرض خطر قرار می دهد. در صورت عدم دستیابی به تفاهم بین المللی در راستای تامین عدالت، حق برابری ملت ها، همکاری در تحکیم صلح جهانی و حفظ محیط زیست، این فرصت ها به ضد خود تبدیل می شود.)»
«(در فرآیند جهانی شدن از یکسو بر میزان تولید مادی و معنوی، ثروت و امکانات بشر برای پیریزی جامعهای آزاد، دمکراتیک، عادلانه و سبز افزوده میشود و از سوی دیگر فقر و بینوائی، نابرابری، شکاف طبقاتی، قطبی شدن جامعه، حذف اجتماعی و تخریب محیطزیست گسترش و تعمیق مییابد، استثمار کارگران شدت پیدا میکند، بر میزان بیکاران افزوده میگردد و شکاف بین برندگان و بازندگان آن عمیقتر میشود.)»
«(در فرآیند جهانی شدن از یکسو جهان سنتی به چالش طلبیده میشود تا از سنتهای دیرپای غیرعقلانی و ضد توسعه دست بردارد و از سوی دیگر در واکنش به جهانی شدن پویش بنیادگرائی و تروریسم تشدید میگردد.)»
به باور ما جهانی شدن فرآیندی است متناقض، بسیار پیچیده و دارای چهره روشن و تاریک. در برخورد با فرآیند جهانی شدن هم لازمست چهره روشن آن را به مثابه دستآوردهای گرانبار بشریت ارج گذاشت و هم برای زدودن چهره تاریک آن مبارزه نمود. هم از فرصتهائی که جهانی شدن فراهم میآورد به سود تحقق آرمانها، ارزشها و توسعه کشور بهره گرفت و هم برای انسانی ساختن آن کوشید. فرآیند جهانی شدن امری است سامانپذیر. سپردن فرآیند جهانی شدن به بازار بعنوان تنها ساماندهنده روندها، چهره جهان را تاریکتر کرده و بر ابعاد فقر، نابرابری، حذف اجتماعی، قطبی شدن، تخریب محیط زیست و استثمار نیروی کار خواهد افزود.
عنصر کانونی در اتخاذ موضع نسبت به فرآیند جهانی شدن، سامان پذیری، امکان مداخله و اهرم ساماندهی به آن است. در برابر:
ـ نگرش نفی گرایانه فرآیند جهانی شدن،
ـ نگرشی که بازار را سامان دهندۀ جامع و نهائی فرآیند جهانی شدن اعلام می کند،
ـ نگرشی که تأسیس حاکمیت جهانی را برای ساماندهی جهان پیشنهاد می کند،
ما طرفدار ارتقای نهادهای موجود بینالمللی تا حصول به اقتداری جهانی به مثابه اهرم ساماندهنده فرآیند جهانی هستیم. ما بر نقش دولت ـ ملت ها در ساماندهی فرآیند جهانی شدن تاکید داریم. بنظر ما فرآیند جهانی شدن میتواند دمکراتیکتر و عادلانهتر اداره، تنظیم و صورتبندی شود. ما در فرآیند جهانی شدن بر دمکراتیزه کردن نهادهای بینالمللی و بالابردن نقش سازمانهای غیردولتی و جنبشهای اجتماعی، توزیع و تسطیح عادلانه قدرت، ثروت، فرصت و اطلاعات اعتقاد داریم.
ما “مخالف جهانی سازی نئولیبرالیسم” هستیم که از جانب جریان های راست نو، دولت های محافظه کار، شرکت های فراملیتی ،بانک جهانی و صندوق بین المللی پول پیش برده می شوند. جهانی سازی نئولیبرالیسم به نفع اقلیت ثروتمند و به زیان اکثریت جامعه بشری است. ما بر شکلگیری جامعه جهانی که در آن شهروندان جهانی در تصمیمات اقتصادی و شغلی و تولیدی، سیاسی و اجتماعی بطوری فعالانه و آزادانه در سطوح محلی، منطقهای و جهانی سهیم باشند، تاکید داریم. فرآیند جهانی شدن فرصتها و امکاناتی را برای توسعه کشورها از جمله کشور ما فراهم میکند. شایسته است که با برنامهای سنجیده برای بهرهگیری از فرصتها و مقابله با چالشهای فرآیند جهانی شدن حرکت کرد. تأخیر در این زمینه، کشور ما را به ورطه کشورهای عقب مانده سوق خواهد داد. ما مخالف یکجانبه گرائی در سطح جهانی و تلاش برخی کشورها و اتحادیه ها برای نشاندن خود به عنوان دولت جهانی هستیم و از چند جانبهگرائی در سطح جهانی دفاع میکنیم. پرنسیپهای ما در برخورد با فرآیند جهانی شدن حفظ صلح و امنیت جهانی، آزادی، حقوق بشر، حاکمیت قانون، دمکراسی مشارکتی، عدالت اجتماعی و برابری، کارائی اقتصادی، توسعه پایدار و انسانی، حفظ محیط زیست، برابری همه جهانوندان، میثاقهای جهانی، صلح و همبستگی بین المللی، ارزشهای ما در برخورد با فرآیند جهانی شدن هستند. ما بمثابه جریان چپ دمکراتیک در فرآیند جهانی شدن، بر ارزشهای دمکراتیک و سوسیالیستی تاکید داریم.
نیروهای سازمانده “«(جهانی دیگر،)» جهانی بهتر”
در چالش جهانی در حوزه های مختلف برای سازماندهی “«(جهانی دیگر،)» جهانی بهتر”، جهانی مبتنی بر صلح، آزادی، عدالت اجتماعی، دمکراسی، همبستگی و توسعۀ پایدار می توان برنیروهای زیر تکیه کرد:
ـ احزاب سیاسی چپ دمکرات، دمکرات، سبز و محافل اجتماعی ترقی خواه و مسالمت جو در سطح جهان
ـ دولت های سوسیال دمکرات و لیبرال در اروپا که مخالف سپردن فرآیند جهانی شدن به بازار به عنوان تنها ساماندهنده روندها است و دولت های چپ دمکرات که بر تامین آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی پای می فشارند.
ـ کارگران، مزدبگیران و طبقه متوسط و کارفرمایان کوچک و متوسط
ـ سازمانهای غیردولتی که در کارزار برای نظمی جهانی با عدالت، دموکراسی و برابری بیشترند.
ـ جنبش های احتماعی ملی و فراملی که مخالف جهانی سازی نئولیبرالی و مدافع “جهان دیگر” هستند (فروم جهانی، جنبش ” وال استریت را اشغال کنید”…).
اهرم های تقویت کننده جهان وندی و دمکراتیزاسیون مناسبات جهانی
ـ حمایت از مفاد منشور “٩٩” * ـ ارتقای حاکمیت قانون به سطح بینالمللی، شفافیت و کنترلپذیری در حاکمیت جهانی، تأمین حاکمیت مردم از طریق آرایش حاکمیتی چندلایه از سطح محلی تا جهانی، دمکراتیزه کردن امر حاکمیت از طریق دمکراتیک کردن دولتها و ارتقای نقش نهادهای فراملی، سازمانهای غیردولتی و جنبشهای اجتماعی. تشکیل و تقویت شبکههای سازمانهای غیردولتی. ـ تغییر دمکراتیک ساختار سازمان ملل متحد در جهت ارتقای نقش تک تک اعضای آن، تشکیل شورای امنیت انتخابی، تأسیس شورای امنیت انسانی (برای همآهنگ کردن سیاستهای توسعه انسانی)، اجلاس جامعه مدنی جهانی، نظامهای تقویت کننده پاسخگوئی جهانی. تشکیل و تقویت نیروهای دائمی حافظ صلح و نیروهای ضربتی انساندوستانه. تقویت کنترل تسلیحات و نظارت بر آن، مبارزه قاطع با تروریسم، جنایات سازمانیافته و شبکههای قاچاق و پایان دادن به جنگ علیه کشورها، اقوام، نژادها و نسلکشیها. ـ ارتقای حقوق بشر به سطح امنیت، تقویت نهادهای حقوق بشر و اعمال فشار و مداخله نهادهای بینالمللی در کار حکومتها برای رعایت حقوق بشر.
ـ دمکراتیزاسیون مناسبات جهانی میان ملل و دولتها و گسترش و ژرفش دمکراسی نمایندگی در جهت دمکراسی مشارکتی، مستقیم و اجتماعی. ـ لغو بدهی کشورهای فقیر، اجرای تعهدات و سیاستهای مربوط به کاهش فقر جهانی و توقف برنامه های نئولیبرالی. ایجاد ابزارهای جدید سرمایهگذاری در زیرساختها (بهداشت، آموزش، رفاه و … ) ـ تدوین قوانین و مقررات اجباری برای رفتار شرکتهای فراملی، مکانیسم مالیاتی جهانی از جمله وضع مالیات بر مبادلات و نقل و انتقال پولی در بورس جهانی و اختصاص آن به مبارزه با فقر، بیماری ایدز، بیسوادی، حفظ محیط زیست و کمک به کشورهای در حال توسعه. ـ تدبیر مکانیسمهای مشوق و الزامآور به صورت مقررات بینالمللی برای پیوند زدن منافع اقتصادی و حقوق بشر، فعالیتهای اقتصادی و تجاری با محیط زیست و سوق دادن آن ها در مجرای استانداردهای اجتماعی، رفاهی و محیط زیستی. ـ رفع تبعیض جنسیتی و تأمین برابری حقوق زن و مرد. ـ همکاریهای صنفی ـ سندیکائی فراملیتی، تحکیم جمعگرائی و همبستگی جهانی.
“«(جهانی دیگر،)» جهانی بهتر” ممکن است، اگر متحداً تلاش کنیم زندگی مشترک “«(جهانی دیگری،)» جهانی بهتر” را سازماندهی نمائیم.
مسائل جهانی
انرژی
١. انتقال از انرژی های فسیلی و هسته ای، در درجه نخست فسیلی، به انرژی تجدیدپذیر نه تنها ممکن و ضرور بلکه ناگزیر شده است. ما طرفدار و مشوق این انتقال در کادری ملی و جهانی هستیم.
٢. این انتقال مستلزم یک سازمان، زیرساخت و برنامه ای جهانی است.
٣. ما برگذر تدریجی به تأمین انرژی تماماً تجدیدپذیر، با ملاحظه “هزینه های جامع” انواع انرژی (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی)، خاصه در کشورهای “فسیلی بنیان” و “اتمی بنیان” تاکید داریم.
۴. ما طرفدار ایجاد سازمانی جهانی برای سامان دهی امر انرژی از جمله ارائه ارزیابی های قابل اتکا از عرضه و تقاضای انرژی در سطح جهانی، تشویق دولت ها به بهینه سازی مصرف انرژی، هماهنگی در تحقیق و توسعه تولید و مصرف انرژی تجدیدپذیر و مهمتر از همه برنامه ریزی برای تحقق یک زیرساخت انرژی جهانی هستیم.
۵. ما خواهان ایجاد یک شبکه (تولید و توزیع) انرژی جهانی بر بنیاد انرژیهای تجدیدپذیر با اولویت زیر هستیم:
ـ سرمایه گذاری برای ایجاد این شبکه در کشورهای مستعد تولید انرژی تجدیدپذیر.
ـ برنامه ریزی برای تخصیص هرگونه منابع برای تحقق شبکه.
ـ تشویق کشورها به سرمایه گذاری و همکاری در تحقق و بسط این شبکه در سطح ملی و بین المللی.
دیوان کیفری بین المللی
١. ما تأسیس دیوان جنائی بین المللی را در راستای تحقق داد، خاتمه بخشیدن به گریز از مکافات و اقدامی در تکامل حقوق بین المللی ارزیابی می کنیم.
٢. ما بر پیوستن عموم کشورها خاصه سه عضو ثابت شورای امنیت به “دیوان جنائی بین المللی ” که تا کنون به آن نپیوسته اند، تاکید داریم.
٣. ما خواهان پذیرش فلسطین توسط مجمع عمومی کشورهای عضو “دیوان جنائی بین المللی ” به عنوان یک “دولت” (State) فلسطین هستیم.
۴. ما خواهان آنیم که “دیوان جنائی بین المللی” کاربرد سلاح اتمی و انواع سلاح های کشتار جمعی را به عنوان جنایت جنگی اعلام کند.
بخش چهارم
تحولات بعد از انقلاب بهمن
و سیمای ایران
… ( این بخش هم می تواند به عنوان سند ضمیمۀ برنامه تدوین وارائه شود و در نقد حاضر به آن پرداخته نشده است.)
بخش پنجم
نوسازی دمکراتیک و استراتژی سیاسی ما
نوسازی دمکراتیک
نوسازی دمکراتیک الزام جامعه ما است. باید جامعه مدرن، پیشرفته و دمکراتیک را با مغز و دست خود بسازیم. این آینده نه نسخه و نه الگوئی در گذشته ما دارد که بایدبازتولیدش کنیم و نه در تابعیت از الگوی خارجی تحقق پذیر می گردد. این آینده ای است که گام به گام و فقط با نقد و تغییر وضعیت کنونی امکان پذیر می گردد.
محور نوسازی در جامعه ما دمکراتیزاسیون است و جامعه ما نیازمند تحول در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. تحولی که در طی آن زمینههای گذر به جامعه مدرن و دولت مدرن فراهم میشود، آزادیهای فردی و اجتماعی تحقق مییابد، دمکراسی در کشور استقرار پیدا میکند، بنیانهای حقوق بشر در قوانین نهادینه میشود، موانع پیشرفت کشور برطرف میگردد، توسعه پایدار در برنامه قرار میگیرد، به نوسازی اجتماعی و فرهنگی و به حل مسئله فقر و بیکاری و تأمین عدالت اجتماعی پرداخته میشود. هدف برنامه ما پیریزی جامعهای مدرن، پیشرفته و مبتنی بر آزادی، دمکراسی، حقوق برابر انسانها، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست است.
در طی سه دهه تحولات عمیقی در حوزههای مختلف اجتماعی در جامعه ما صورت گرفته است. دگرگونی ساختاری و طبقاتی در طی سه دهه گذشته، تأمین حقوق بشر و استقرار دموکراسی را به مسئله ضرور، مبرم و اصلی جامعه ما تبدیل کرده و این امر را مدلل نموده است که در کشور ما امر توسعه با دموکراسی درآمیخته و آزادی و دموکراسی به خواست مشترک وسیعترین طبقات و گروههای اجتماعی فراروئیده است. رشد لجام گسیخته سرمایهداری، شکلگیری لایه نازکی از ثروتمندان کلان و متورم شدن گروه های کم درآمد جامعه، به تعمیق بیسابقه شکاف طبقاتی انجامیده است. فقر، بیکاری و فاصله فقر و ثروت در جامعه ما به نحو بیسابقهای گسترش یافته است. در شرایط کنونی در جامعه ما امر توسعه و دموکراسی عمیقا با عدالت اجتماعی درهم آمیخته است. بدون تأمین عدالت اجتماعی پیشبرد امر دموکراسی و توسعه غیر ممکن مینماید. یعنی مردم هم نان میخواهند و هم آزادی. نه میتوان به بهانه آزادی نان را از آنان دریغ داشت، نه چنانچه در نظامهای توتالیتر مرسوم است به بهانه نان از آزادی محرومشان ساخت.
استراتژی سیاسی ما
جمهوری اسلامی مانع اصلی گذر به جامعه مدرن و تحول به یک کشور پیشرفته و دمکراتیک، برقراری آزادی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر در کشور ما است. استراتژی ما برای رفع مانع اصلی و گذر به کشور پیشرفته و دمکراتیک و تحول در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، استراتژی تحول طلبی است. استراتژی تحول طلبی مبتنی است بر اشاعه گفتمان آزادی، عدالتخواهی، دموکراسی، حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی و سیاسی و جایگزینی دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار در شکل جمهوری در ایران به جای جمهوری اسلامی است. سیاستهای ما با این استراتژی تبیین میشود و در خدمت آن قرار میگیرد.
از نظر استراتژی تحول طلبی، حلقه اصلی و گره گاه تحولات جامعه ما، امر دمکراسی و دمکراتیزه کردن ساختارهای اجتماعی و به ویژه ساختار سیاسی، جامعه مدنی و مناسبات آندو است.
استراتژی تحول طلبی ضمن برخورد مثبت با رفرم سیاسی، بر دگرگونی ساختار سیاسی، بسیج نیروهای اجتماعی، سیاسی و جنبش های اجتماعی، بر گذر مسالمتآمیز از استبداد به آزادی و دمکراسی، برکاربست اشکال مسالمتآمیز مبارزه، نافرمانی مدنی، بر مبارزه پارلمانی، مبارزه در “پایین” و “بالا” با وزن اصلی مبارزه در “پایین”، سازمانیابی گروههای اجتماعی، تقویت نهادهای مدنی، اتحاد استراتژیک نیروهای جمهوریخواه و دمکرات و اجتناب از حذف مخالفین مبتنی است. تلاش برای مشارکت حداکثر شهروندان صاحب رای ـ اعم از زن و مرد ـ در فرایند گذار به جمهوری دمکراتیک و سکولار از ارکان استراتژی سیاسی ما است.
نیروهای اجتماعی تحول در گذر به جامعۀ مدرن، از استبداد به دمکراسی، از دولت دینی به دولت سکولار و استقرار جمهوری مبتنی بر دموکراسی و سکولاریسم عبارتند از: طبقات مدرن جامعه (طبقۀ کارگر صنعتی، طبقه متوسط جدید و کارفرمایان صنعتی)، جنبشهای اجتماعی (جنبش اعتراضی، جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجوئی و جنبش حقوق بشر، حرکت ملی ـ قومی) و نهادهای مدنی و نیروهای سیاسی (نیروهای چپ، دمکرات، لیبرال و نیروهای مذهبی سکولار). تلاش برای نزدیکی نیروهای جمهوری خواه دمکرات و سکولار، اتحاد وسیع این نیروها و تقویت نقش آن، در مرکز ثقل سیاست اتحادهای ما قرار دارد.
تحقق برنامه ما در کوتاه مدت و به طور ضربتی امکان پذیر نیست و نیازمند کار سیاسی، فرهنگی و نهادسازی است. از نظر ما دستیابی به دمکراسی با کاربست و پایبندی به شیوههای دمکراتیک امکانپذیر است و ما در فرآیند مبارزه برای دستیابی به اهداف برنامه، برای تامین حقوق بشر، آزادی بیان، مطبوعات، گردش آزادانه اطلاعات، آزادی فعالیت احزاب، سندیکاها و اتحادیههای کارگری و سازمانهای غیردولتی و عقب نشاندن رژیم حاکم در این و یا آن عرصه مبارزه میکنیم.
وجهی از استراتژی سیاسی ما، مبارزه برای برگزاری انتخابات آزاد است. انتخابات آزاد شعار فراگیر و پوش دهنده نیروهای مخالف و منتقد است. از نظر ما انتخابات آزاد راه مسالمتآمیز، متمدنانه و کمهزینه گذر از استبداد به دمکراسی است.
ما بر تدوین قانون اساسی جدید توسط مجلس موسسان بر پایه منشور جهانی حقوق بشر و ضمائم آن تاکید داریم. مضمون و ساختار سیاسی دولت را قانون اساسی تعیین میکند. پیشنهاد ما به مجلس موسسان، جمهوری مبتنی بر دمکراسی و سکولاریسم خواهد بود که مضمون و ساختار سیاسی آن در برنامه ما آمده است. برای نوسازی جامعه برپایه دمکراسی و عدالت اجتماعی و برای سمتدهی تحولات در جهت تامین مطالبات طبقه کارگر، مزدبگیران و طبقه متوسط جدید، شکلگیرى یک حزب چپ فراگیر، دمکرات و مدرن امری است ضرور.
بخش ششم
برنامه ما برای نوسازی دمکراتیک تحقق آزادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی، صلح و حفظ محیط زیست
کشور ما با سابقه تاریخی، سنتهای دیرینه و میراث های فرهنگی ارزشمند، با دارا بودن جمعیت جوان و با سواد، نیروی بالای تحصیل کرده و متخصص، موقعیت استراتژیک جغرافیائی ـ سیاسی، دارا بودن ساختار زیربنائی، ذخایر عظیم نفت و گاز، معادن غنی، دسترسی به دریاها و تنوع شرایط آب و هوا از یکسو و از سوی دیگر پشتوانه یک قرن و نیم مبارزه علیه استبداد و برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی، از شرایط و امکانات مساعدی برای غلبه بر استبداد مذهبی و عقبماندگی و گذر به کشور مدرن، توسعه یافته و دمکراتیک دارد. سازمان برای دستیابی به این هدف، برنامه خود را ارائه می دهد.
برنامه سیاسی، فرهنگی و نظام حقوقی
در کشور ما، یک کاستِ ایدئولوژیک و عقب مانده تاریخی (حاکمیت) با در اختیار گرفتن قدرت سیاسی و اجارۀ دولت، ارکان قدرتِ «(قدرتمند،)» مطلقه و خودکامه را مصادره و با کودتای نظامی در اختیار گرفته است و جامعه مدنی و جامعه سیاسی ضعیف و آسیب پذیر است. حکومت، بر دولت و بر جامعه چیره شده و در تحولات اجتماعی، تکوین ساختار طبقاتی و اقتصاد کشور نقش تعیین کننده دارد. قدرت سیاسی و اقتصادی در دست دولت متمرکز است، «(دولت)» کاست حکومتی بر حوزههای مختلف از جمله حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، رسانه ای چنگ انداخته و با سرکوب نیروهای مخالف و منتقد و نهادهای مدنی، امکان تقویت جامعه مدنی و جامعه سیاسی را از نیروهای اجتماعی و سیاسی سلب میکند.
اقتصاد کشور به درآمد حاصل از فروش نفت وابسته است و درآمد نفت هم در اختیار «(دولت)» حکومت قرار دارد. این امر موجب می شود که «(دولت)» حکومت نه به مردم و فعالیت تولیدیشان، بلکه به درآمد بادآورده متکی شود که به اتکای آن حاصر نمی شود به توزیع قدرت در جامعه گردن بگذارد. از سوی دیگر گروه های وسیعی از مردم نیز با نقش مسلطی که «(دولت)» حکومت در اقتصاد دارد از نظر اقتصادی به حکومت وابسته است و همین وابستگی مانع مطالبه پیگیرانه حقوق و آزادی می شود.
در جامعه استبدادزده ما، مسئله استبداد صرفا به ارتباط مردم و حکومت بر نمی گردد. سلطه دراز مدت حکومت خودکامه موجب شده است که فرهنگ اقتدارگرائی در میان مردم و در مناسبات میان آن ها عمل کند. از این لحاظ وجهی از دمکراتیزاسیون در کشور ما، تحکیم و گسترش فرهنگ مدنی در میان مردم است.
کشور ما نیازمند تحول در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که در طی آن زمینههای گذر به جامعه و دولت مدرن دمکراتیک فراهم شود، به قدرت مطلق دولت پایان داده شود، آزادیهای فردی و اجتماعی تحقق یابد، دموکراسی در کشور استقرار پیدا کند، بنیانهای حقوق بشر در قوانین نهادینه شود، موانع پیشرفت کشور برطرف گردد، توسعه پایدار در برنامه قرار گیرد، به نوسازی اجتماعی و فرهنگی پرداخته شود و حل مسئله فقر و بیکاری و تأمین عدالت اجتماعی در دستور کار قرار گیرد. طی چنین روندی، لازم است از دولت حداکثری، خودکامه و متمرکز فاصله گرفته شود و دولت مدرن، دمکراتیک، غیرمتمرکز، پاسخگو، کارآمد و توانمند و جامعه نیرومند که مهمترین عامل در کنترل و مهار قدرت، تامین آزادی و استقرار دمکراسی در کشور است. شکل گیرد.
هدف برنامه ما پیریزی جامعهای مدرن، دمکراتیک، پیشرفته و مبتنی بر آزادی، دمکراسی، حقوق فرصت های برابر انسانها، عدالت اجتماعی، صلح و حفظ محیط زیست و تامین کار، آموزش، سلامتی شهروندان و توسعه پایدار است.
انتخاب مقدم ما و هسته اصلی این تحول در شرایط کنونی جامعه ما، نیرومند و دمکراتیزه کردن جامعه مدنی و جامعه سیاسی و تغییر ساختار سیاسی کشور و دمکراتیزه آن کردن است.
۱. جامعه نیرومند برای شکلدهی جامعه نیرومند لازم است:
ـ ارگان های سرکوب امنیتی برچیده شود. ـ آزادی سازمانیابی گروههای اجتماعی، تشکیل سندیکاهای کارگری، تشکلهای صنفی و سازمان های غیردولتی تامین گردد. ـ امکان فعالیت آزادانه احزاب سیاسی فراهم آید. ـ آزادی رسانه ها و گردش اطلاعات و حق دسترسی مردم به اطلاعات تامین و تضمین شود. ـ آزادی عقیده، بیان، مذهب، هنر، ادبیات، برگزاری اجتماعات و تظاهرات تامین و تضمین گردد.
۲. دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار برای شکل دهی دولت مدرن، دمکراتیک، سکولار، قانونمدار، غیرمتمرکز، کارا لازم است: ـ در قانون اساسی و ساختار سیاسی اراده مردم به عنوان اقتدار غائی و نهائی قرار گیرد، حاکمیت مردم به مثابه اصل پایهای دولت مدرن تامین گردد و منبع مشروعیت قدرت، فقط مردم تلقی شود. ـ دین و دولت از هم تفکیک گردد و جمهوری پارلمانی، دمکراتیک، سکولار و غیرمتمرکز فدرال در کشور استقرار یابد. ـ ساختار قدرت دمکراتیزه شود، اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن ارکان دولت و امکان گردش قدرت بین احزاب سیاسی با برگزاری انتخابات آزاد و دورهای تامین گردد. و هیچ فرد و نمادی تحت عنوان نماد دینی و موروثی، در نظام و ساختار سیاسی آن، مقام و موقعیت سیاسی نداشته باشد . ـ دولت موظف شود اصول آزادی و حقوق بشر را رعایت و پاسداری کند. ـ قوای سه گانه از هم تفکیک و از قرار گرفتن نهاد و یا فردی بر ورای آنها اجتناب گردد. ـ حکومت قانون برقرار گردد، دولت مقید به قانون شود و کلیه مسئولین کشور و شهروندان موظف به پایبندی به قانون باشند ـ از تمرکز مالکیت در دست دولت و از تصدیگری و بنگاهداری دولت در اقتصاد کاسته شود، بر خصلت برنامهریزی و نظارتی آن افزوده گردد و امکان نظارت و کنترل جامعه مدنی از جمله کارگران و مزدبگیران و نمایندگان آنها بر عملکرد دولت تامین گردد.
۳. علیه تبعیض و برای حقوق بشر تبعیض مسئله جدی کشور ما است. ما براین باوریم که تمام شهروندان بدون استثنا از حقوق برابر در مقابل قانون برخوردارند و هیچ فردی نباید به خاطر جنسیت، نژاد، قوم، عقیده و ایمان، باورهای مذهبی یا سیاسی از امتیازی برخوردار و یا محروم شود. ما بر برابر حقوقی شهروندان و اجرای بیخدشه حقوق بشر که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و پروتکلهای الحاقی آنها بازتاب یافته است، تاکید داریم و بر این پایه معتقدیم باید کلیه قوانین تبعیضآمیز و مغایر با حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی و حقوق بشر لغو و دولت از دخالت در زندگی خصوصی شهروندان منع شود.
۴. تحول فرهنگی لازم است: ـ فرهنگ دمکراتیک، احترام به حقوق فردی و اجتماعی ترویج شود و با تملق و چاپلوسی، لاابالی گری، تظاهر و ریاکاری، شخصیتپرستی و قیممآبی و مرید و مرادی مبارزه شود. ـ کار مفید و خلاق در جامعه ارزش شمرده شود و سازمانیابی و نظم ترویج شود. ـ برای تغییر مناسبات پدرسالانه در خانوادهها، فرهنگ مردسالاری، زدودن خشونت از روابط سیاسی، اجتماعی و خانوادگی، پایان دادن به دور باطل طرد، حذف و انتقام گیریهای سیاسی و اشاعه فرهنگ گفتگو و تعامل تلاشهای ضرور انجام گیرد. ـ ابزارهای هدایت تحول فرهنگی یعنی نظام آموزشی، رسانهها، تولیدات علمی و فرهنگی، نهادهای غیردولتی فرهنگی و تشکلهای مستقل فرهنگسازان مورد حمایت دولت قرار گیرند.
۵. دگرگونی نظام آموزشی برای گذر به جامعه مدرن و نوسازی کشور، لازم است نظام آموزشی کشور متحول شود. براین پایه: ـ امر آموزش از دین تفکیک شود، تدریس اجباری دروس مذهبی در کلیه موسسات آموزشی لغو گردد و تبعیض برپایه جنسیت، زبان، عقیده و مذهب برچیده شود. ـ نظام آموزشی به گونه ای اصلاح شود که فرهنگ انساندوستی، پایبندی به حقوق بشر، برابر حقوقی زن و مرد و تفکر علمی را اشاعه دهد. کلیه مطالب ضدعلمی و خرافی باید از کتابهای آموزشی حذف شود. ـ نظام آموزشی باید به نیازهای اقتصاد صنعتی و اقتصاد دانش محور پاسخ گوید. فراگیری و آموزش کامپیوتری در همه سطوح میبایست دنبال شود. ـ دولت باید تشویقها و تمهیدات مناسب و کافى براى تحصیل دختران و پسران را تا بالاترین سطوح تحصیلى فراهم نماید. آموزش همگانى رایگان تا پایان دوره متوسطه اجبارى گردد. ـ نظام آموزشی باید جوانان اعم از زن و مرد را برای ورود به بازار کار آماده کند و نظام اموزش تخصصی کشور برپایه آموزشهای فنی ـ حرفهای کاربردی پیریزی گردد. موسسات تحقیقاتی کاربردی دایر و به کار پژوهشی بپردازد و اطلاعات علمی و فنی را تهیه نماید. ـ برای جلوگیری از فرار مغزها و جلب و جذب متخصصین ایرانی مقیم خارج از کشور برنامهریزی شود. برای امر آموزش و تامین زندگی معلمان و استادان بودجه لازم اختصاص داده شود.
ـ برنامه ریزی و ایجاد مکانیزم های لازم برای حمایت از استعدادهای درخشان و نخبگان به عمل آید. ـ دانش آموزان و دانشجویان از طریق تشکلهای مستقل خود در عرصههای مرتبط با امر آموزش مشارکت داده شوند. ـ استقلال دانشگاههای کشور تامین و روسای آنها توسط تشکلهای اساتید، کارمندان و دانشجویان انتخاب گردد.
۶. جمهوری ایران جمهوری ایران بر اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن مجلس و رئیس جمهور و نفی حکومت موروثی، دینی و مسلکی متکی است. در جمهوری ایران دین و دولت از هم منفک بوده و نهادها، ارزشها و آموزش بر پایه دین و مسلک پیریزی نمیشود. در این جمهوری مذهب رسمی وجود ندارد ولی آزادی عقیده، فعالیت سیاسی و اجتماعی پیروان ادیان و مکاتب، انجام فرائض دینی و فعالیت دستگاه روحانیت و حق آنان برای اداره اماکن مذهبی در چارچوب قانون اساسی مبتنی بر نظام سکولار تامین میگردد. جمهوری ایران پارلمانی است و در آن: ـ اداره کشور دست قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائیه قرار دارد که به صورت نسبی از هم تفکیک شده و بین آنها سیستم تعادل و توازن قوا با وزنه سنگینتر قوه مقننه به کار گرفته میشود. ـ مجلس شورا یگانه مرجع قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین است. نمایندگان مجلس شورا از طریق رای عمومی، مستقیم، برابر و مخفی به مدت چهار سال انتخاب میشوند. رئیس جمهور اعم از زن و مرد با رای مستقیم، برابر و مخفی مردم به مدت چهار سال انتخاب میشود. یک فرد نمیتواند بیش از دو دوره متوالی رئیس جمهور شود. ـ جمهوری ایران بر پلورالیسم سیاسی و قوامیابی جامعه مدنی و سیاسی تاکید دارد. ـ جمهوری ایران برپایه قانون و قانونمندی استوار است و کلیه شهروندان از جمله مسئولین در برابر قانون دارای حقوق مساوی هستند.. در این جمهوری مسئولین حکومتی از مزایا و امتیازات ویژهای برخوردار نیستند و مسئولیت هیچگونه امتیازی برای استفاده از نعمات به وجود نمیآورد. ـ در جمهوری ایران کرامت انسان خدشه ناپذیر است و پاسداری و حراست از آن وظیفه تمام ارگانهای دولتی است، حکم اعدام، شکنجه و مجـازات خشن و مغایر با حیثیت انسان، ممنوع است.
۷. ساختار جمهوری ایران ـ ساختار سیاسی مورد نظر ما نظام غیرمتمرکز است. ـ دولت مرکزی اداره عمومی کشور را بر عهده دارد. پاسداری و نحوه استفاده از آنچه که به عنوان ثروت ملی تعیین می شود، انحصار تنظیم و اجرای سیاست خارجی کشور، حق چاپ پول ملی، بودجه بندی، برنامهریزی های کلان اقتصادی و سیاستهای مالی، مدیریت نیروی نظامی کشور و حراست از مرزها جملگی بر عهده دولت مرکزی است. توزیع عادلانه ثروت و امکانات ملی بین ایالتها، عملکرد مستمر دولت مرکزی خواهد بود و اتخاذ سیاستهای ویژه در رابطه با جبران عقبماندگی مناطق محروم کشور، در زمره وظایف مقدم آن محسوب میشود. ـ دولتهای ایالتی که منتخب مجالس ایالتی هستند، عهدهدار اداره امور ایالت خویش بوده و در این محدوده از اختیارات کامل برخوردارند. هر مجلس ایالتی حق دارد در چارچوب قانون اساسی کشور برای ایالت خود قوانین وضع کند.
۸. بازسازی دستگاه اداری کشور و دولت الکترونیک دستگاه اداری کشور به شدت حجیم، ناکارا، کند، فاسد، کم ظرفیت و غیرشفاف است. دگرگونی دستگاه اداری کشور امری است ضرور. برهمین پایه باید: ـ ارگانهای زائد منحل و سازمانهای موازی و مضاعف ادغام گردند، مقررات دست و پاگیر حذف و شیوههای مدیریت جدید به کار گرفته شوند. ـ از روشهای نوین برای افزایش سرعت رسیدگی به مشکلات و حل مسایل کلان کشورها و نیز صرفهجوئی در منابع و ظرفیتهای موجود بهره گرفته شود. برای کوچک کردن ابعاد دولت و کاستن از بوروکراسی حاکم برکشور، کاستن از ابعاد فساد اداری، تسهیل خدمت رسانی، شفاف ساختن فعالیتهای دولت، کاستن از فاصله بین حکومت و مردم، تسهیل فرآیندهای کاری و کاهش هزینه ها و دستیابی شهروندان به اطلاعات، ایجاد دولت الکترونیک باید در برنامه قرار گیرد.
۹. نظام حقوقی ما نیازمند جامعه ای هستیم برپایه نظم و قانون، متکی بر امنیت حقوقی، دادگاه های آزاد و غیروابسته و برابر حقوقی شهروندان در مقابل قانون. براین اساس لازم است: ـ قوانین مدنى، کیفرى و جزایى همانند قانون اساسی بر پایه حقوق بشر تدوین شود. ـ شهروندان از امنیت قضائی برپایه اصل برائت برخوردار گردند. ـ محاکمات علنی با حضور هئیت منصفه برگزار گردد و هر کس از حق داشتن وکیل جهت دفاع از خود برخوردار گردد. ـ استقلال قضات به رسمیت شناخته شود و قاضی ملزم به تبعیت از قانون گردد. ـ بازداشت افراد تنها بر اساس قانون امکان پذیر گردد و بازداشت شدگان، از همه حقوق پیش بینی شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر برخوردار شوند. ـ ضابطان قضائی ناقض حقوق بشر از مصونیت برخوردار نگردند و با شکایت قربانیان، تحت تعقیب قضائی قرار گیرند.
ـ کانون وکلا به رسمیت شناخته شود و استقلال آن تامین گردد. ـ برای انجام مسئولیت های قوه قضائیه شورائی متشکل از قضات دارای صلاحیت به نام شورای عالی قضائی به مثابه بالاترین مقام قوه قضائیه تشکیل گردد.
ـ دادگاه قانون اساسی برای رسیدگی به تخلفات قوای سه گانه در قانون اساسی، تشکیل گردد.
برنامه اقتصادی
کشور ما با دارا بودن ۱۱ درصد از ذخایر نفتی و ۱۵ درصد از ذخایر گازی جهان، با داشتن میلیاردها تن زغال سنگ، سنگ آهن، سنگ مس، سرب و روی و سایر معادن ارزشمند، تنوع شرایط آب و هوا، دسترسی به دریاها، زمین های حاصلخیز، مراتع و جنگلها، دارا بودن جمعیت جوان و با سواد و نیروی بالای تحصیل کرده و متخصص، موقعیت استراتژیک جغرافیائی ـ سیاسی و داشتن ساختار زیربنائی، از امکانات مساعدی برای پیشبرد امر توسعه پایدار و انسانی و پیریزی اقتصاد پویا و تامین رفاه اجتماعی برخوردار است. برای دستیابی به این امر باید بر ناهنجاریهای اقتصادی غلبه کرد و از امکانات موجود برای شکوفائی اقتصاد کشور بهره گرفت.
اهمیت نیروی انسانی و سرمایه های اجتماعی
جلب مشارکت میلیونی جمعیت ایرانی برای “تولید” در جامعه اصل اول در تدوین برنامه اقتصادی است . تحقق این مهم صورت نخواهد گرفت مگر اینکه:
– بپذیریم که دولت مرکزی “عامل و موظف” به تامین نان شب شهروندان نیست.
– بپذیریم که هیچ عمل منجر به “تولید اجتماعی” بدون وجود انگیزهء بهره وری اقتصادی شخصی ، سازمان صحیح نخواهد یافت.
– بپذیریم که “کار کردن” به عنوان بزرگترین عامل معنی دهنده به زندگی انسان نهاده ای طبیعی (ودیعه ای خدادادی) است .
– بپذیریم که اگر هر شهروند ایرانی بتواند روزانه یک ساعت بر کار وتلاش خود بیافزاید، در یک سال ارزشی معادل یک سال درآمد ناشی از فروش نفت – با قیمت های حتی مناسب بین المللی –ایجاد خواهد شد.
– بپذیریم که برای رقابت در عرصه های بین المللی ، قیمت گذاری کالا و خدمات ارائه شده در جامعه را بر اساس نرخ معادل بین المللی انجام دهیم .
– بپذیریم که بالاترین سرمایه کشور “نیروهای مدیر و کارآفرین” آن هستند و “هزینه و منفعت” ناشی از فعالیت “نیرو های انسانی” را به طور واقعی ارزیابی نمائیم.
– بپذیریم که “آزادی اقتصادی” به عنوان مهمترین عرصهء پویائی مردم و دولت ، توسط دولت های مرکزی عاقل در ۲۰۰ سال اخیر مورد تعرض و تاخت و تاز قرارگرفته و “فراموش شده ترین بخش های قانون اساسی” اصول مبتنی بر این نوع از “آزادی” است.
– و قبول کنیم بزرگترین سرمایه ملی – که متاسفانه چون در ید قدرت دولت های مرکزی قرار نداشته و نمی شده است آن را در نهان خانهء گاو صندوق های صاحبان سرمایه تملک کرد همواره سعی بر نادیده گرفتن وخنثی کردن آن شده است.- “ نیروی کاری انسانی” است.
۱-اصلاح و تغییر ساختار اقتصادی
برای تامین نیازهای جمعیت بیش از ۷٠ میلیونی، غلبه بر بیکاری و فقر و تامین رفاه اجتماعی، کشور ما نیازمند اقتصادی شکوفا و رشد بالای اقتصادی است. رشد اقتصادی از طریق رشد بخش مولد اقتصاد، سرمایه گذاری و کاربست تکنولوژی جدید، ارتقای راندمان کار، کاهش هزینههای تولید، به کارگیری نیروهای متخصص و مدیران کارآمد امکان پذیر است. اقتصاد ما باید از یک اقتصاد «(مصرفی،)» رانتی، دلالی، غیررقابتی و توزیعی به یک اقتصاد مولد، ثروت زا، رقابتی، پویا، دانش محور و با رشد اقتصادی بالا و در پیوند با اقتصاد جهانی گذر کند.
تلفیق سازوکار برنامه و بازار کشور ما برای پیشبرد توسعه پایدار و همه جانبه نیازمند تلفیق سازوکار برنامهریزی دولتی و بازار است. هدف از برنامهریزی نه توزیع فقر در جامعه و تمرکز اقتصاد در دست دولت، بلکه نظارت بر بازار و کنترل افسارگسیختگی سرمایه های بزرگ بویژه سرمایه های تجاری، دلالی و مالی و برای تولید ثروت و تامین رفاه و عدالت اجتماعی است. باید از برنامه ریزی آمرانه و دستوری فاصله گرفت، امکان مشارکت گروههای مختلف اجتماعی را در تدوین برنامه فراهم آورد و برنامه را برپایه شناخت از موانع ساختاری اقتصاد و مطالبات گروههای اجتماعی تدوین نمود. برنامه باید ناظر بر تقویت و نوسازی زیر ساخت های اقتصادی و تامین کننده رفاه و عدالت اجتماعی باشد.
اقتصاد مختلط ما اقتصاد مختلط را به عنوان شکل مناسب سازماندهی نظام اقتصادی کشور میدانیم و مخالف تمرکز قدرت و مالکیت در دست دولت و یا لایه نازکی از جامعه و مدافع سیاستهای اقتصادی معطوف به شکلگیری و گسترش بخش تعاونی و بخش خصوصی مدرن، کارآفرین و رقابتی هستیم. پیشبرد امر توسعه در کشور ما نیازمند وجود اقشار کارفرمائی مولد و کاهش نقش “تصدیگری” و “بنگاهداری” دولت است. لازم است، مالکیت بخشی از واحدهای تولیدی دولتی با در نظر گرفتن تسهیلات ضرور برای کارگران و کارمندان واحدها و گروه های کم درآمد، به بخش خصوصی کارآفرین واگذار گردد. «(در سطح جامعه توزیع شود. مالکیت رشته های کلیدی همچنان در دست دولت باقی خواهند ماند.)»
تامین امنیت کار
جامعه ما طبقاتی است و در آن مناسبات سرمایهداری حاکم است و کارگران و مزدبگیران به شدت استثمار می شوند. لذا تامین امنیت برای سرمایه و سرمایه گذاری باید همراه با تامین امنیت برای کار باشد. باید از حقوق کار، از تشکیل اتحادیههای کارگری، حق اعتصاب و انعقاد قرارداد دسته جمعی، پرداخت حق بیکاری و از تامین اجتماعی برای کارگران دفاع کرد و اجازه نداد که تحت عنوان امنیت سرمایه، امنیت کار به خطر افتد.
انحصار و رقابتاقتصاد کشور ما از فقدان فضای رقابتی و انحصار دولتی، بنیادها و سپاه رنج می برد. فقدان رقابت به افزایش قیمت کالاها، تحمیل قیمتهای انحصاری، کیفیت پائین کالاها، افت بهره وری، افزایش هزینه تولید و عدم کاربست تکنولوژیهای پیشرفته منجر گردیده است. رقابت مهمترین زمینه موفقیت سازوکار بازار است. تجربه نشان داده است که خصوصی سازی لزوما به فضای رقابتی منجر نمی گردد. برای افزایش کارائی اقتصادی در مرحله اول بایستی با تدوین قوانین و مقررات، فضای رقابتی را در اقتصاد ایجاد کرد و پس از ایجاد فضای رقابتی از بار “تصدی گری” و بنگاه داری” دولت کاست.
غلبه بر اقتصاد تک محصولی نفت ثروت ملی و متعلق به تمام نسلها است که در بهره برداری از آن، دولت نه تنها باید منافع ملی موجود را در نظر بگیرد، بلکه بایستی پاسخگوی نسلهای آینده نیز باشد. از این رو حاصل فروش نفت را نباید درآمد جاری تلقی کرد بلکه باید آن را در خدمت زیرساختهای کشور به کار گرفت. برای غلبه بر اقتصاد تک محصولی و کاهش وابستگی اقتصاد کشور به درآمد نفت و برای پیشبرد امر توسعه لازم است: ـ به نفت نه به عنوان منبع تامین هزینه های جاری دولت، بلکه به مثابه زاینده ثروت نگاه کرد. ـ با برنامه ریزی در جهت جایگزینی صادرات فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی به جای صدور نفت خام حرکت کرد. باید زیر ساختهای لازم توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی ایجاد گردد.
ـ نقش گسترده و مسلط دولت در صنعت نفت، از مرحله تولید تا فروش، استخراج تا تصفیه، چگونگی مصرف و هرینه کردن درآمد های نفتی، به آن قدرتی بی اندازه می بخشد. چنین قدرتی امکان به فسادکشاندن هر دولتی را افزایش می دهد. از این تمرکز قدرت باید کاسته شود و تصمیم گیرهای کلان درصنعت نفت در اختیار نهادی مرکب از نمایندگان دولت، مجلس و نهادهای مدنی قرار گیرد.
غلبه بر رشد ناموزون اقتصادی ثروت و صنایع کشور در مرکز کشور متمرکز شده و مناطق دور از مرکز و بویژه مناطق مرزی به شدت عقب ماندهاند. رشد نامتوازن اقتصادی در مناطق مختلف کشور پیآمدهای زیانباری در عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور در پی داشته است. حلقهای از حاشیه نشینها دورادور شهرهای بزرگ را فرا گرفته و شکاف بین متن و حاشیه را شکل داده است. چندین میلیون از مردم کشور ما در حاشیه شهرهای بزرگ با کمترین امکانات زندگی می کنند. رشد ناموزن، گسست و عدم تعادل در عین حال بین بخشهای مختلف اقتصاد و درون هر یک از آنها، میان تولید و مصرف و بین بخش سنتی و بخش مدرن اقتصاد مشاهده می شود.
برای غلبه بر رشد ناموزون لازم است: ـ توسعه مناطق دور از مرکز را به عنوان یکی از محورهای اصلی برنامههای توسعه منظور کرد و بودجه لازم را برای آن اختصاص داد. ـ برای جذب حاشیهنشینها در سازمان اجتماعی کار برنامهریزی کرد. ـ با راهاندازی واحدهای تولیدی بین بخشی، بر گسست بین بخشهای اقتصادی غلبه کرد. ـ با ایجاد صنایع واسطهای حلقه تولیدات داخلی را تکمیل و پیوند بین آنها را تقویت نمود. ـ بین صنعت نفت و گاز با بخشهای دیگر اقتصاد پیوند ایجاد کرد. ـ با اصلاح الگوی مصرف، بین تولید و مصرف جامعه تعادل برقرار کرد. ـ برای مدرنیزه کردن بخش سنتی اقتصاد برنامهریزی نمود.
۲. بخشهای اقتصادی:
بخش تجاری، خدماتی و دلالی لازم است که «(باید)» رشد ناهنجار بخش تجاری، خدماتی و دلالی را مهار کرد و ساختار تجاری و دلالی را به ساختار تولیدی ـ صنعتی تبدیل نمود. در این رابطه علاوه بر تقویت بخش صنعتی کشور، باید فعالیت بخش تجاری، خدماتی و دلالی را با اتخاذ تدابیر ضرور در حوزه حقوقی، سیاستهای مالی و اقتصادی محدود کرد، در جهت شفاف نمودن و تحت نظارت درآوردن فعالیت آن گام برداشت و با ابزارهای تشویقی سرمایههای تجاری و سرگردان را به سوی تولید سوق داد.
بخش صنعتی صنعت در اقتصاد نقش استراتژیک دارد. ما بدون بخش صنعتی مدرن و قوی، بدون تولید کم هزینه و با کیفیت و بدون بالا بردن بهرهوری تولید و کار، قادر نخواهیم شد که بر تنگناهای اقتصادی غلبه کنیم و اقتصاد کشور را سامان دهیم. لازم است موانع را از جلو این بخش برداشت، در جهت رفع مشکلات آن برنامه ریزی کرد و تسهیلات ضرور را برای رشد این بخش در نظر گرفت. تقویت بخش تولیدی ـ صنعتی نیازمند تدوین استراتژی صنعتی است. استراتژی صنعتی باید مشخص کند که در کدام رشته ها با توجه به منابع و توانائیهای کشور و با در نظر گرفتن بازارهای منطقهای و جهان و سمت تحولات تکنولوژیکی، سرمایهگذاری صورت گیرد. با توجه به مجموعه پارامترهائی که برشمرده شد، لازم است که استراتژی صنعتی ما بر سرمایه گذاری در اقتصاد دانش محور و توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی متمرکز گردد.
اقتصاد دانش محور از چند دهه به اینسو جهان وارد سومین مرحله فراصنعتی شده است که مشخصه اصلی آن انقلاب تکنولولوژیک اطلاعاتی، ارتباطاتی، بیولوژیکی و نانوتکنولوژی است. این انقلاب با سرعتی شتابان در حال شکل دهی مجدد بنیان مادی زندگی انسان ها است. در دو دهه گذشته اقتصاد اطلاعاتی در مقیاس جهانی پدیدار شده است. این اقتصاد در اساس به ظرفیت تولید، پردازش و کاربرد موثر اطلاعات مبتنی بر دانش بستگی دارد. کشور ما بدون در پیش گرفتن استراتژی صنعتی بر پایه اقتصاد دانش محور، از اقتصاد جهانی عقب خواهد ماند.
انرژی، نفت و گاز در زمینه انرژی، نفت و گاز لازم است: ـ الگوی بیرویه مصرف انرژی به الگوی مصرف بهینه انرژی گذر کند، از شدت مصرف انرژی در تمامی بخشهای اقتصادی کشور و از میزان مصرف داخلی مواد هیدروکربوری کاسته شود. ـ برای بهره برداری از انرژیها تجدیدپذیر برنامه ریزی شود. ـ سهم گاز را در سبد مصرف انرژی کشور از طریق جایگزینی مصرف فرآوردههای نفتی مایع با گاز طبیعی افزایش داد. ـ با کشورها و شرکتهای صاحب تکنولوژی پیشرفته در استخراج نفت، به منظور جذب تکنولوژی و منابع مالی خارجی و حمایت از سرمایه گذاری خارجی در توسعه صنایع نفت، گاز و پتروشیمی تعامل صورت گیرد. ـ ابتدا برای بهرهگیری از انرژی هستهای، بحث گسترده و شفاف در سطح ملی با در نظر گرفتن نظرات کارشناسی و عواقب زیست محیطی سازمان داده شود و سپس برپایه آن در مورد بهره گیری از انرژی هستهای تصمیم گرفته شود. هر طرح انرژی هستهای باید مسئله زباله های هستهای را به گونهای که برای محیط زیست و ساکنان هیچ منطهای از کشور خطرآفرین نباشد، حل کند.
درآمد نفت و گاز در خدمت توسعه زیرساختها تسلط دولت بر درآمدهای نفت زمینه ساز شکل گیری دولت رانتیر و استبدادی می شود. لازم است دولت از حق برداشت از درآمد نفت جهت تامین هزینه های جاری بودجه در یک برنامه زمانبندی شده منع شود، هزینه های جاری دولت کاهش یابد و از طریق دریافت مالیات و درآمدهای دیگر تامین و درآمد حاصل از فروش نفت و گاز طبیعی در اختیار “صندوق توسعه پایدار” قرار گیرد و به بخشهای زیر اختصاص داده شود: ـ صندوق ذخیره ارزی ـ هزینههای عمرانی بودجه و توسعه زیرساختهای کشور، سرمایه گذاری در بخشهای مولد، توسعه کیفی آموزش، ارتقای تحقیقات و توسعه و تقویت بخش تکنولوژی اطلاعاتی ـ تامین اجتماعی ـ حفظ محیط زیست
ـ صندوق “ویژه نسل آینده” هیات مدیره “صندوق توسعه پایدار” توسط مجلس انتخاب میشود.
بخش کشاورزی و روستاها کشور ما به لحاظ تنوع شرایط آب و هوا، وجود زمینهای حاصلخیز، مراتع و کشتزارهای وسیع و نیروی کار فعال، از ظرفیت قابل ملاحظه برای رشد بخش کشاورزی برخوردار است. رشد جمعیت، نیاز بخشهای مختلف اقتصادی به محصولات کشاورزی، ایجاد اشتغال و امکان کسب درآمد ارزی، توجه جدی به بخش کشاورزی را الزامی مینماید:
ـ افزایش سرمایه گذاری در بخش کشاورزی، معافیتهای مالیاتی، مشوقهای تولید، تسهیلات بانکی، ارائه مشاورههای فنی و علمی، توسعه مجتمعهای کشت و صنعت، گسترش صنایع تبدیلی برای محصولات کشاورزی
ـ بهینه سازی و حفاظت از منابع آب های سطحی و زیرزمینی
ـ ایجاد تسهیلات و امکانات لازم برای دامپروری و فرآورده های آن
ـ ساماندهی مالکیت زمین کشاورزی و منابع طبیعی و توسعه تعاونی های کشاورزی و کشت و صنعت
واردات و صادرات لازم است: ـ از تولیدات داخلی در مقابل واردات بیرویه حمایت به عمل آورد، از میزان واردات کالاهای مصرفی کاست، سهم واردات تکنولوژی پیشرفته و وسائل تولید در ترکیب واردات را بالا برد و با تقویت بخش تولید در جهت افزایش صادرات تولیدات صنعتی حرکت کرد. ـ برای افزایش صادرات محصولات پتروشیمی برنامهریزی کرد.
ـ مبادی خروجی و ورودی کالا برای مبارزه با قاچاق کالا کنترل شوند و مقررات و قوانین دست و پاگیر برای صدور کالا اصلاح گردند.
گردشگری و حفظ آثار تاریخی و فرهنگی
لازم است که در بخش صنعت گردشگری و حفظ آثار تاریخی و فرهنگی سرمایه گذاری و برنامه ریزی شود.
۳. مدیریت، تحقیقات و توسعه مدیریت یک معضل جدی در اقتصاد کشور ما است. لازم است که مدیریت علمی، تخصصی و مبتنی بر برنامهریزی، دمکراسی مشارکتی و تکنولوژی اطلاعاتی را جایگزین مدیریت فقهی، سنتی و حجرهای کرد و از دایره تنگ مدیریت محفلی، فامیلی، جناحی، باندی و رشوهخواری فراتر رفت و شایسته سالاری را مبنای انتخاب مدیران قرار داد. برای ارتقا امر مدیریت لازم است که کیفیت آموزش عمومی را بالا برد، امکان تربیت مدیران توانمند، خلاق و باتجربه را از بین زنان و مردان مستعد فراهم آورد، بین نظام آموزشی دانشگاهی با بخشهای اقتصادی پیوند منطقی و درونی به وجود آورد و از سیستم جمعآوری اطلاعات علمی و فنی، آنالیز و پردازش آنها در امر مدیریت بهره گرفت. رشد اقتصادی مستلزم کار پژوهش علمی و فنی، راه انداختن مراکز تحقیقاتی و اختصاص بودجه کافی برای آن است.
۴. سیاستهای مالی و پولی
تامین استقلال بانک مرکزی بانک مرکزی از ارکانهای اصلی هدایت متغیرهای اقتصادی است که با اعمال سیاستهای پولی صحیح میتواند نرخ تورم را کنترل و از میزان کسری بودجه بکاهد و به رشد تولید ملی سرعت بخشد. ضروری است استقلال بانک مرکری تضمین گردد. استقلال بانک مرکزی به معنی جدائی سیاستهای پولی از سیاستهای مالی در نظام اقتصادی کشور است که بانک مرکزی را از حوزه تسلط مطلق دولت رها میکند و در نتیجه دولت نمیتواند به میل خود و به هر میزانی که تشخیص میدهد به انتشار پول به منظور تامین کسر بودجه روی آورد.
دگرگونی ساختار نظام مالیاتی نظام مالیاتی ایران در زمینه تامین درآمد برای دولت و تعدیل توزیع ثروت و درآمدها، شدیدا ناکارآمد و ناهنجار بوده و نرخ فرار مالیاتی در ایران بالا است. برای کارآمد کردن نظام مالیاتی باید ساختارها آن دگرگون شود. برای این کار از یکسو باید در نظام جمعآوری اطلاعات و سیستم عملکرد مالیاتی با رویکرد به ابزارها و نرمافزارهای پیشرفته تغییر صورت گیرد و از سوی دیگر لازم است به سمت یک سیستم یکپارچه اخذ مالیات، یکسانسازی سیاستها و مقررات در وضع انواع مالیاتها، عوارض و هماهنگ کردن بخشهای مختلف اقتصادی و تمرکز آن تحت یک مدیریت کارآمد حرکت کرد. بخش بزرگی از نهادهای اقتصادی کشور به دولت مالیات نمیپردازند. باید تمام بنگاه ها و نهادهائی که فعالیت اقتصادی دارند، را وادار کرد که به دولت مالیات پرداخت کنند.
۵. پایان دادن به تسلط بنیادها، سپاه و بسیج بر اقتصاد کشور در جمهوری اسلامی بنیادها نقش زیادی در اقتصاد کشور دارند و فعالیت آنها خارج از نظارت و کنترل دولت است. آنها از دولت بودجه میگیرند ولی به دولت پاسخگو نیستند. بنیادها سد راه ساماندهی اقتصادی در کشورند. بنیادها باید از حالت مالکیت نامتعین بیرون آیند و با نظر کارشناسان در اختیار بخشهای دیگر اقتصادی کشور قرار گیرند. سپاه و بسیج بر اقتصاد کشور چنگ انداختهاند. سپاه به یک کارتل بزرگ تبدیل شده است. حضور ارگان های نظامی در اقتصاد کشور فوق العاده زیانبار است. دست ارگان های نظامی باید از اقتصاد کشور قطع شود و زمین های موقوفه تحت نظارت دولت قرار گیرد.
بخشی از بودجه کشور صرف هزینه راه اندازی نهادهای مذهبی در داخل و خارج از کشور و گسترش بنیادگرائی اسلامی در منطقه و در سطح جهان میشود. باید تمام این بودجهها قطع شود و نهادهائی که که وظیفه گسترش بنیادگرائی اسلامی در منطقه و در سطح جهان را برعهده دارند، منحل گردند.
۶. شفافسازی و مبارزه با فساد فساد اقتصادی در کشور ما ابعاد گستردهای دارد و اقتصاد زیرزمینی بخش قابل توجهی از فعالیتهای اقتصادی کشور را تشکیل میدهد. یکی از عوامل موثر در شکلگیری رانت خواری، اقتصاد زیرزمینی و فساد، عدم شفافیت فعالیت های اقتصادی است. برای مقابله با این پدیدهها، باید اطلاعات شفاف در مورد فعالیتهای اقتصادی انتشار یابد و امکان نظارت رسانهها و اتحادیهها، مجامع صنفی و سازمان های غیردولتی بر فعالیتهای اقتصادی دولت و دولتیان را فراهم شود.
۷. پیوند با اقتصاد جهانی در جهان بهم پیوسته و درهم تنیده، توسعه صرف درونزا مفهوم خود را از دست داده است. در شرایط کنونی بدون پیوند با اقتصاد جهانی و بهره گرفتن از فرصتها و امکاناتی که در سطح جهان وجود دارد، نمی توان به توسعه پایدار دست یافت. پیوند با اقتصاد جهانی باید در راستای جذب سرمایه خارجی و تکنولوژی پیشرفته، ارتقای کیفیت تولیدات داخلی، بالا بردن بهرهدهی تولید و پیدا کردن بازار برای تولیدات داخل باشد. کشور ما عمدتا مصرف کننده کالاهای غربی و چینی است. این مناسبات باید دگرگون شود و سهم اقتصاد کشور ما در اقتصاد جهانی به اشکال مختلف از جمله گسترش صنایع پتروشیمی، صنعت گردشگری و ترانزیت کالا و انرژی افزایش یابد. پیوند با اقتصاد جهانی تنها در سایه اتخاذ سیاست تنشزدائی و اعتمادآفرینی در منطقه و در سطح جهان امکان پذیر است.
برنامه اجتماعی
١. تامین اجتماعی برای فقرزدائی و اشتغال زائی و کاستن از فاصله فقر و ثروت لازم است: ـ فضای کسب و کار بهبود یابد.
ـ بخشی ازدرآمد حاصل از فروش نفت و گاز طبیعی که به “صندوق توسعه پایدار” واریز شده، به تامین اجتماعی اختصاص یابد. ـ گروه های آسیبپذیر جامعه شناسائی و هدف یارانهها به سمت این گروهها متوجه شود. ـ توسعه کارآفرینی و توانمندسازی گروه های کم درآمد جامعه در دستور قرار گیرد. ـ به توسعه مناطق روستائی و محروم کشور به منظور رفع عدم تعادلهای منطقهای توجه شود. ـ بیمه همگانی در سطح کشور گسترش یابد و از گروههای آسیبپذیر در زمینه بهداشت عمومی، آموزش و داشتن حداقل سرپناه قابل قبول حمایت شود. ـ از کارافتادگان و زنان سرپرست خانوار و افراد تحت تکفل آنان که به لحاظ اقتصادى و حمایتهاى خانوادگى آسیب پذیرند، تحت پوشش خدمات تامین اجتماعى و در اولویت برنامههاى خدماتى، بهداشتى ـ درمانى و توانمند سازى قرار گیرند.
ـ سالمندان از خدمات اجتماعی و مراقبتی، امکان آسایشی و رفاهی و از حقوق مکفی بازنشستگی برخوردار گردند. ـ سیاستهای مالیاتی، مالی، بودجهگذاری در جهت تأمین منافع محرومان و کاستن از فاصله بین فقر و ثروت اتخاذ گردد و اهرم مالیاتی برای جلوگیری از تمرکز فوقالعاده ثروت و قدرت اقتصادی در دست عدهای معدود به کار گرفته شود. ـ امکان سازمانیابی لایههای فرودست جامعه فراهم آید تا آنها بتوانند به طور متشکل از منافع خود دفاع کنند.
٢. حقوق کارگران و مزد بگیران حق کار اساسیترین حقوق کارگران و مزدبگیران است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی و اجتماعی برآن تاکید شده است. سازمان ما دفاع از حق کار و منافع اقتصادی و اجتماعی کارگران، مزدبگیران و زحمتکشان یدی و فکری و ارتقا همه جانبه شرایط زندگی، سازمانیابی و فعال کردن آنها را جزو اولویت های برنامه خود میداند و برای عملی کردن برنامه زیر تلاش میکند: ـ تشکیل سندیکاهای مستقل و دمکراتیک کارگری، گسترش و ارتقا کمی و کیفی تشکلهای کارگری و تثبیت حقوق کامل سندیکائی. ـ به رسمیت شناختن حق اعتصاب کارگران و حق انعقاد قراردادهای دسته جمعی. ـ تضمین امنیت شغلی و اجتماعی کارگران و مزدبگیران و لغو قراردادهای موقت کار در مشاغلی که ماهیت مستمر و طولانی دارند. ـ تامین حداقل حقوق برای همه و افزایش مناسب دستمزد و مزایای نقدی و غیر نقدی کارگران و افزایش قدرت خرید آنان. ـ رفع تبعیض در استخدام و اخراج، ارتقا شغل و حقوق و مزایاى کار بین زن و مرد، پرداخت دستمزد برابر براى کار برابر و فراهم آوردن منابع، امکانات و فرصتهاى شغلى برابر برای زنان و مردان. ـ تامین اجتماعی همه جانبه و فراگیر شامل بیمههای درمانی، بیکاری، از کارافتادگی و بازنشستگی برای کارگران و مزدبگیران و خانوادههای آنان. ـ افزایش کنترل و اعمال نظارت بر چگونگی رعایت حقوق کار و ایمنی وسایل و محلهای کار به منظور حفظ ایمنی و سلامت کارگران و مزدبگیران. ـ کمک به تشکیل و گسترش تعاونیهای مسکن و مصرف کارگری از طریق اعطای زمین و تسهیلات، دمکراتیزه و کار آمد کردن سازمان تامین اجتماعی، واگذار کردن اداره امور صندوقهای بازنشستگی به اتحادیههای کارمندی و کارگری. ـ فراهم آوردن حق اظهار نظر و مشارکت کارگران و کارمندان در تصمیمگیریهای واحدهای تولیدی از طریق سازمانهای صنفی. ـ وادار کردن دولت به پذیرش کنوانسیونهای اساسی سازمان بینالمللی کار.
٣. حقوق زنان تامین برابر حقوقی زن و مرد یکی از پایههای اصلی برنامه سازمان است. برای تامین حقوق زنان: ـ قانون اساسى، قوانین مدنى، کیفرى و جزائى، باید براى تمامى زنان کشور در همه زمینهها حقوق برابر با مردان را تضمین کنند.
ـ الحاق بدون قید و شرط دولت ایران به کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و اجراى مفاد قطعنامه ١٠۴/ ۴٨ مجمع عمومى سازمان ملل متحد مصوبه ٢٣ فوریه ١۹۹۴ (اعلامیه منع خشونت علیه زنان).
ـ قانون موظف است با هر گونه اعمال “خشونت علیه زنان”، در حوزههاى خصوصى و عمومى مقابله کند. خرید و فروش، تجاوز و سوء استفاده جنسى از زنان به هر شکل و هر نام باید تحت پیگرد قانونى قرار گیرد. قوانینى که آزار و اذیت روحى، جسمى و جنسى زنان را امکانپذیر مىسازند، باید لغو و کلیه اشکال خشونت علیه زنان ممنوع گردند. براى دفاع از زنان که مورد انواع خشونت قرار مىگیرند، باید تمهیدات قانونى و حمایتى و در صورت لزوم خدمات درمانى و آموزشى و اسکان آن ها در خانههاى امن پیشبینى شود. ـ قوانین خانواده و ازدواج، باید آزادى و برابرى کامل زن و مرد در امر ازدواج و طلاق را تضمین نمایند و مشارکت و مسئولیت آنها را در تمامى امور و شئونات خانواده تامین کنند. چند همسرى در اشکال دائمى و موقت (صیغه) ممنوع باشد. ممنوعیت ازدواج در سنین کودکى اکیدا اجرا شود و حداقل سن ازدواج ۱۸ سال تعیین گردد. قانون سلب تابعیت زنان بهخاطر ازدواج با اتباع کشورهاى دیگر ملغى شود. اختلافات زناشوئى تنها در دادگاههاى رسمى و فقط به وسیله قوانین رسمى کشور مورد رسیدگى قرار گیرند. زن و مرد در رابطه با سرپرستى فرزند، ارث و دارایى حقوق برابر داشته باشند. ـ دولت موظف به ارائه آموزشهاى بهداشتى و جنسى ویژه و خدمات تنظیم خانواده به دختران و پسران جوان در جهت حفظ سلامت مادران و کاهش میزان باردارى هائى که به سقط جنین منتهى مىشوند، مىباشد. دسترسى مادران و زنان جوان به اطلاعات و خدمات مشاورهاى در مورد باردارىهاى ناخواسته به طور فراگیر فراهم شود و در عین حال قانون باید حق تصمیمگیرى درباره جلوگیرى از باردارى و سقط جنین را براى زنان محفوظ دارد. در همه موارد، زنان باید به خدمات کیفى بهداشتى و پزشکى در صورت بروز دشوارىهاى ناشى از سقط جنین دسترسى داشته باشند. ـ دولت موظف به اجراى تمهیدات حقوقى و فراهم نمودن فضاى فرهنگى و اجتماعى مناسبى براى حمایت از زنانى که در روابط خارج از ازدواج رسمى باردار و یا صاحب فرزند میشوند، باشد. مادر و پدر در هر حال در قبال فرزندان حقوق و مسئولیت یکسان دارند. ـ حق برابر زنان و مردان در دسترسى و استفاده از کلیه منابع، امکانات، فرصتها و فضاهاى اجتماعى، آموزشى و مهارتى، بهداشتى، ورزشى، فرهنگى و هنرى از ابتداى تولد باید تضمین گردد. ما مخالف هر گونه جدائى جنسى اجبارى در این عرصهها هستیم. ـ دولت باید براى “توانمند سازى” زنان، تامین حقوق شهروندى، استقلال اقتصادى و مالى و اعتلاى فردى آنان تمهیدات معین و مناسبى در عرصههاى مختلف فرهنگى، آموزشى، بهداشتى ـ درمانى، اقتصادى، سیاسى و تشکیل و تقویت نهادها و تشکلات خاص زنان، اتخاذ کند. ـ در عرصه اقتصادى و موضوع اشتغال، زنان و مردان باید در دستیابى به تمامى منابع، امکانات و فرصتهاى مالى و شغلى برابر باشند. اصل دستمزد برابر براى کار برابر در همه بخشهاى اقتصادى و زیرمجموعههاى شغلى در قوانین کار تصریح گردد. تبعیض در استخدام و اخراج، ارتقا شغل و وصول حقوق و مزایاى کار باید ممنوع شود. ـ حق برابر زنان و مردان در دسترسى و استفاده از کلیه منابع، امکانات، فرصتها و فضاهاى اجتماعى، آموزشى و مهارتى، بهداشتى، ورزشى، فرهنگى و هنرى از ابتداى تولد باید تضمین گردد. ما مخالف هر گونه جدائى جنسى اجبارى در این عرصههائیم. ـ زنانى که در بخشهاى غیر رسمى اقتصاد به شمول تولیدات خانگى در شهرها، صنایع خانگى روستایى و مزارع خانوادگى به کار مشغولند و نیز زنان شاغل در واحدهاى تولیدى کوچک باید مشمول قوانین کار بوده و مانند کارکنان سایر بخشهاى رسمى از حقوق و مزایا بهرهمند باشند. ـ پوشش و آرایش امرى فردى است و هیچ زنى نباید به اجبار وادار به استفاده و یا منع استفاده از پوشش و آرایش دین و مذهب، فرهنگ و یا قوم و ملیت خاصى شود. ـ در تمامى عرصههاى فعالیت، رقابت و مشارکت سیاسى، زنان باید از حقوق برابر با مردان برخوردار باشند. براى مقابله با تضییقاتى که در مشارکت سیاسى و اجتماعى زنان تاکنون وجود داشته است، ما معتقدیم که در یک دوره انتقالى سیاستهاى جبرانى به شکل امتیاز مثبت براى زنان در نظر گرفته شود. ـ ارتقاء فرهنگ و دانش عمومى، امرى اساسى و ضرورى در رفع “تبعض جنسى” و “خشونت علیه زنان” است. همه نهادهاى اجتماعى، فرهنگى، هنرى، آموزش رسمى و غیر رسمى، رسانههاى جمعى، سازمانهاى طبع و نشر و نظایر آن باید در ترویج فرهنگ برابرى زن و مرد بکوشند. ـ. ما از شکلگیرى، گسترش و تحکیم “سازمانهاى غیردولتى زنان” و جنبشهاى مستقل زنان حمایت مىکنیم و تقویت آنها را به سود تامین حقوق و مطالبات زنان و گسترش دموکراسى مىدانیم. ما تقویت ارتباط و همپیوندى شبکههاى سازمانهاى غیردولتى ایران با سازمانهاى غیردولتى در سطح منطقه و در سطح جهان را امرى موثر و ضرورى در پیشبرد اهداف و پیروزى جنبش زنان مىدانیم.
۴. حقوق کودکان
ـ لغو کار کودکان.
ـ تصویب پروتکل الحاق کنوانسیون حقوق کودک مربوط به عدم شرکت کودکان در جنگ.
ـ ممنوعیت کلیه اشکال خشونت علیه کودکان و پیش بینی تمهیدات قانونى و حمایتى از کودکان در مقابل خشونت.
۵. حقوق جوانان اکثریت جامعه ما را جوانان تشکیل میدهند. در صورت تأمین خواستها و تمایلات آن ها، جامعه جوان کشور میتواند به عنوان نیروی اجتماعی قدرتمند در عرصه تولید، علم و پژوهش و سیاست عمل کند و کشور ما را با گامهای بلندی جلو برد. جامعه ما باید بتواند جوانان خود را شاداب، با فرهنگ و امیدوار بپروراند. در این رابطه: ـ ما برتامین آزادیهای فردی و اجتماعی جوانان و فراهم آوردن فضای مساعد برای شادابی جوانان تاکید داریم. ـ ما از نوآوری، نوجوئی و سبکهای جدید جوانان در زندگی خصوصی و اجتماعیشان، آزادی انتخاب پوشش و تنوع در میان جوانان حمایت میکنیم.. ـ پدیده مد در در میان نسل جوان جامعه نوعی تلاش برای باز تولید هویت فردی و اجتماعی و بیانگر تفاوت جوان با دیگر گروههای سنی جامعه است. پیروی از مد و گرایش به زیبائی میتواند تاثیرات مثبت در شادی، نشاط و نوگرائی در میان نسل جوان کشور بگذارد و زندگی آنها را از یکنواختی خارج کند و احساس تازه شدن و امروزی بودن را به آنها بدهد. ما از چنین گرایشی در جامعه حمایت و در عین حال بر ضرورت مقابله با فرهنگ مصرفمحور تاکید میکنیم. ـ باید امکان دسترسی جوانان همه اقشار و طبقات و مناطق به فضای مجازی را فراهم کرد، آزادی مبادله اطلاعات را تامین نمود و از مسدود سازی سایتها و وبلاگها اجتناب ورزید. ـ اکثریت جامعه ما را جوانان تشکیل میدهند در حالیکه قدرت، سیاست در دست اقلیت میانسال و سالمند جامعه قرار دارد که میخواهد فرهنگ و سبک زندگی خود را بر اکثریت جمعیت جوان تحمیل کند. برای غلبه بر این شکاف باید سیاست جوانگرائی را در حوزههای مختلف پیش برد. ـ جوانان باید در برنامه هائی که به مسائل آنها مربوط میشوند، مشارکت داده شوند. ـ باید سازمانهای غیردولتی جوانان را تقویت و راه را برای مشارکت آنها در امور جامعه از طریق این سازمانها باز کرد. ـ ما بر گسترش کتابخانه ها، ایجاد فرهنگسراها و فضاهای لازم برای گذران اوقات فراغت جوانان برای حفظ سلامت روحی و جسمی تاکید داریم و برآنیم که به نیازهای جوانان در حوزه ورزش، گردش، آموزش، تفریح، روابط سالم جنسی، تنوع طلبی، استقلال طلبی، هویت یابی باید توجه جدی صورت گیرد. ـ اعتیاد در بین جوانان ابعاد گستردهای پیدا کرده و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. نگاه به معتاد به عنوان بزهکار در جامعه و نیز در میان مسئولین کشور باید تغییر کند و به فرد معتاد به عنوان یک بیمار برخورد شود و به درمانش همت گذاشته شود. برای پیشگیری از اعتیاد جوانان باید امکان اشتغال، آموزش و تفریح فراهم شود، روحیه امید به آینده تقویت گردد، امنیت اجتماعی و فضای خلاقیت، رشد و پیشرفت در زندگی اجتماعی در میان نسل جوان کشور تامین شود.
۶. غلبه بر تبعیض ملی ـ قومی غلبه بر تبعیض ملی ـ قومی در ایران، موضوعی است که بدون تحقق آن، دموکراسی در ایران برقرار نخواهد شد. از میان برداشتن هر گونه نابرابری ملی ـ قومی از جمله شروط ضرور گذار ایران به دموکراسی و توسعه است. امر یکپارچگی کشور و همبستگی و وحدت ایرانیان، در گرو تامین و تضمین برابر حقوقی همه مولفههای ملی ـ قومی تشکیل دهنده ملت ایران قرار دارد. رفع تبعیض ملی ـ قومی در ایران و ایجاد ایرانی همبسته و دموکراتیک، تنها بر بستر اشتراکات تاریخی نیرومند بین ایرانیان صورت پذیر است و در آمیختگی و هم سرنوشتی کنونی همه آحاد ملت ایران میباید پشتوانه اصلی آن قرار بگیرد. به نظر ما: ـ لازمه تامین دمکراسی و حقوق ملی ـ قومی در کشور استقرار ساختاری غیرمتمرکز است که میتواند اشکال متنوع از جمله شکل فدرالیسم را بخود بگیرد. ـ ما ضمن اعتقاد به یکپارچگی ایران و غلبه بر تبعیض ملی ـ قومی در چهارچوپ ایرانی دمکراتیک، بر آنیم که استفاده از زور و خشونت در چالشهای ملی ـ قومی میباید غیرمجاز اعلام شود. ـ در ایران زبان مشترکی وجود دارد که از دیر باز عامل ارتباطی مردم این سرزمین بوده و شکوفایی آن مدیون خلاقیت همه فرهیختگان این سرزمین از هر قوم و زبان بوده است. فارسی به مثابه زبان مشترک، زبان همه ارگانهای دولت، زبان مکاتبات اداری بین ایالات با مرکز و با یکدیگر خواهد بود. ما بر آنیم که همه زبانهای کشور دارای حقوق برابر هستند و اعمال هیچگونه محدودیتی بر سر راه شکوفایی آنها مجاز نیست. دولت موظف میباشد که امکانات لازم برای شکوفائی زبانهای غیر فارسی کشور را فراهم نماید. ـ زبان آموزشی، فرهنگی و رسانهای هر ایالتی همان زبانی است که اکثریت ساکنان آن، به آن تعلق دارند. زبان آموزش در مناطق ملی، زبان آن منطقه است و در کنار آن، تدریس زبان فارسی اجباری خواهد بود. اقلیتهای ملی ـ قومی ساکن در مناطق ملی از حق تحصیل به زبان مادری برخوردارند.
محیط زیست
امر توسعه پایدار نیازمند حفاظت از طبیعت و محیط زیست برای سلامت نسل امروز و بقای نسلهای آینده است: ـ هوای اکثر شهرهای بزرگ ایران به شدت آلوده است و ساکنان آنان از تنفس هوای پاک محرومند. این آلودگی در حدی است که موجب افزایش مرگ و میر انسان ها شده است. آلودگی شهرهای بزرگ عمدتا ناشی از افزایش بیسابقه میزان خودروها و از دور خارج نشدن خودروهای فرسوده و نیز حاکم بودن سودجوئی افراطی بر بخش ساختمان است که به نابودی فضای سبز در شهرها و پیرامون آنها انجامیده است. برای مقابله با چنین فاجعه زیست محیطی لازم است استراتژی صنعتی کشور که بر پایه صنعت خودرو سازی ریخته شده است، تغییر پیدا کند، دولت برای خارج کردن خودروهای فرسوده برای صاحبان آنها سوبسید دهد و یا تشویق هائی را در نظر گیرد، تکنولوژی پیشرفته در تولید خودرو به کار گرفته شود، وسائل نقلیه عمومی گسترش یابد. همچنین باید سیاستهای مسکن و شهرسازی براساس اصول زیست محیطی و سلامت هوا و آب تنظیم شوند.
ـ راه اندازی صنایع مدرن با در نظرداشت استفاده بهینه از انرژی و کاهش پخش مواد آلوده زا و بر پایه استانداردهای زیست محیطی، تشویق و برنامه ریزی شود. ـ ضروری است صنایع شیمیائی و سم زا به خارج از شهرها انتقال یابد، سیستم مناسب برای جمع آوری زباله شهرها به اجرا گذاشته شود، سیستم اکو در شهرها تاسیس گردد و از آلودگی محیط از فاضلاب صنایع و از آلوده شدن رودخانه ها، دریاچه ها و آبگیرها جلوگیری شود. صنایع باید حداقل های زیست محیطی را رعایت کنند. ـ برای کاهش استفاده از انرژی فسیلی بعنوان سوخت و ایجاد تکنولوژی انرژیهای تجدیدپذیر برنامه ریزی شود. لازم است که سیستم گسترده بازیافت در کشور ایجاد و به اجرا گذاشته شود. ـ جنگل ها و مراتع براثر بهره برداریهای غیرمعقول، فرسایش خاک، پیشروی کویر و بیابانها در حال نابودی است. باید با تدوین مقررات لازم و انجام اقدامات ضرور جلوی نابودی جنگل ها و مراتع را گرفت. ـ لازم است که حفظ محیط زیست وارد امر آموزش و کتابهای آموزشی شود و کودکان از ابتدا با فرهنگ حفظ محیط زیست آشنا شوند.
سیاست خارجی و امنیت ملی
برنامه ما در عرصه سیاست خارجی و امنیت ملی، برتامین استقلال سیاسی و منافع ملی کشور، تامین توسعه پایدار، تقویت موقعیت اقتصادی و سیاسی کشور در منطقه و جهان، پیوند با اقتصاد جهانی، اجتناب از سیاست “غرب ستیزی”، مبارزه با سلطه طلبی و غارتگری قدرت های بزرگ و دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر تهدیدات خارجی استوار است. خطوط اصلی سیاست خارجی ما:
ـ دفاع از صلح جهانی و برچیدن سلاح های کشتار جمعی
ـ حمایت ازدمکراتیزه کردن ساختار نهادهای بین المللی از جمله ساختار سازمان ملل متحد و تقویت موقعیت سازمان های غیردولتی در سازمان ملل متحد
ـ پایبندی به معاهدات بین المللی و مشارکت سازنده در حل مسائل گلوبال و بویژه چالش های زیست محیطی
ـ پیشبرد سیاست تنش زدائی، همزیستی مسالمت آمیز و برقراری مناسبات مبتنی بر برابر حقوقی و احترام متقابل با دیگر کشورها
ـ اجتناب از سیاست دشمن تراشی و خصومت با امریکا و اسرائیل، پیشبرد سیاست همکاری و تعامل با اتحادیه اروپا و امریکا و مقابله با سیاست های سلطه طلبانه و زورگویانه قدرت های بزرگ و مناسبات ناعادلانه در سطح جهان
ـ پیوستن به “دیوان جنائی بین المللی” و انطباق قوانین قضائی کشور برپایه آن در زمینه های مرتبط
ـ تقویت موقعیت ایران در منطقه و جهان برپایه قدرت اقتصادی و سیاسی
ـ اتخاذ تدابیر ضرور نظامی ـ امنیتی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر تهدید خارجی
ـ پایان دادن به حضور نیروهای خارجی در منطقه خلیج فارس، تلاش برای تبدیل منطقه به منطقه صلح و عاری از سلاح های کشتار جمعی، دفاع از روند دمکراتیزاسیون در منطقه، اجتناب از دامن زدن به شکاف های قومی و مذهبی در منطقه، انعقاد پیمان های دوستی و همکاری با کشورهای منطقه، کوشش برای شکل دهی بلوک های اقتصادی در منطقه و همکاری با کشورهای همسایه برای بهره برداری از منابع مشترک گازی و نفتی
ـ دفاع از حقوق مردم فلسطین و تشکیل دولت فلسطین و به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل
ـ مبارزه با بنیادگرائی و تروریسم در سطح جهانی و به ویژه در منطقه
* * * * *
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) برنامه خود را برای نوسازی دمکراتیک جامعه عرضه می دارد و طبقه کارگر، مزدبگیران و روشفکران و نیروهای سیاسی چپ و دمکرات را فرامی خواند که برای تحقق آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، صلح و حفظ محیط زیست با سازمان ما همراه شوند تا مشترکا بتوانیم ایرانی آزاد، دمکراتیک و توسعه یافته بسازیم و برای فراهم آوردن شرایط گذار تدریجی از سرمایهداری به سوسیالیسم دمکراتیک، تلاش مشترکی را سازمان دهیم.
کمیسیون تدوین اسناد پایه ای سازمان
١٠ فروردین ١٣٩٢ (٣٠ ماری ٢٠١٣)
ایران آباد
۱۱ فروردین ۱۳۹۲ (۳۱ مارس ۲۰۱۳) – ساعت ۵.۳۰ بامداد