دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۵

دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۵

آن‌که مرگ می‌کارد، خشم درو می‌کند!
علی رازینی و محمد مقیسه هر دو در صدور احکام امنیتی و سیاسی نقش کلیدی داشتند. رازینی از اعضای کمیته‌ای بود که در اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی را صادر...
۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی
کارگران فصلی و رنج برداشت سیب زمینی
استان کردستان، حدود یک میلیون و ۲۲۰ هزار هکتار زمین کشاورزی دارد و از قطب‌های اصلی تولید سیب‌زمینی در ایران است... کار برداشت سیب‌زمینی برای کارگران فصلی جزو آن نوع...
۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: فرزانه امجدی
نویسنده: فرزانه امجدی
سپید در زمان
در او نه! گناهی نمی بینم. گناه از شماست آقایان! که در قاب ذهنتان، عبدالمطلب نشسته است و بت هایش، و با افسونی مستتر در کلام یک سویه، پوسیده فرشی...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
بازگشت, بیم و امید
در نوار غزه، مردم در حال جشن گرفتن هستند, ازطرفی نگران آینده ای مبهم که پیش رو است. مردم در این فکر هستند که چه زمانی می توانند به خانه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی
جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش
حجاب اجباری ملموس‌ترین شکل تبعیض، خشونت و ستمی است که زنان هر روز با آن مواجه شده و مورد تحقیر قرار می‌گیرند. مخالفت گسترده زنان با لایحه مصوب «حمایت از...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جنگ غزه و پرواز کبوتر شکسته‌بال صلح!
بالأخره فشارهای گوناگون از جوانب و زوایای گوناگون و با اهداف گوناگون, از جمله فشار سنگین افکار عمومی جهان به کشتار غیزنظامیان و نسل کشی و حتی فشار درونی خانواده‌های...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه

چه کسی آن گل نیلوفر آبی را به او داد؟

نه تولد، نه زندگی و نه مرگ، هیچ کدام حقیقت مطلقی نیستند! تو از خوابی به خواب دیگری می‌روی، قبل از آن که دنیا بیایی اینجا بوده‌ای و زمانی هم که بمیری اینجا خواهی بود. تو تکرار بی‌نهایت چهره‌هایی هستی که قبل تو آمدند و قبل از تو رفتند.

کسی نمی‌داند این خواب بود یا بیداری، که او آن گل نیلوفر را بویید. عطر عجیبی داشت بوی گس خاک بعد از باران، عطر خاطره‌های دور که بسیار محو در ذهنش می‌پیچید، مانند عطر شیر مادر. عطری که او را به دالان نیمه تاریک خانه قدیمیشان می‌کشید به عطر و هیجان نخستین بوسه‌ای که در آن دالان بر لب دختر همسایه نهاد. شاید عجیب باشد او آن گل را نه بصورت یک گل واقعی بلکه در راه پله‌های سنگی کاخ آپادنا، یا گلی که بر دست پیکره سنگی داریوش در تخت جمشید بود، بویید! سکرآور مانند یک رویا. گل نیلوفر بود!

این را خوب به یاد دارد، آن گلبرگ‌های مدور که مانند طشت خورشید یا قرص ماه می‌چرخیدند. کجا بود؟ نمی‌دانست!

معبدی در هند؟ نه در معبد وانگوروات بود در کامبوجیا. آنجا که درختان انجیر معابد به دور پیکر شیوا پیجیده بودند. او در برکه حیاط معبد آن نیلوفر آبی را لمس کرد. مانند حریری نرم، مانند یک چاکرا! ارتعاشی از جهان هستی، که تمامی تنش را به لرزه درآورد. به سان نخ باریکی در لایه لایه ذهنش نفوذ کرد، در هزار توی وجودش چرخید. درخشان و سیال چون فواره‌ای از نور، لوتوس بود! گل نیلو فر آبی!

بعد از این خواب یا بیداری بود که آن گل وارد زندگی او گردید. وقتی که بیدار شد گل در دستش بود. شاداب با نوری درخشان، کافی بود دستش را باز کند تا اطاق غرق در نور گردد. تمام وجودش غرق در شادی بود. چه کسی در خواب این گل را بر دستش نهاده بود‌؟ نمی‌دانست!

شاید سال‌ها قبل فالگیر دوره‌گردی که کف دست او را دیده بود، آن را بر کف دستش حک کرد! یا در زلزله کرمان، در ماهان در حیاط کوچک و سفید رنگی در پشت مقبره شاه نعمت‌الله ولی! زمانی که خسته از درآوردن و دیدن جنازه‌های زیر آوار مانده از زلزله به این حیاط پناه آورده بود! نشسته برسکوی یک ایوانی خشتی. فضایی عجیب که زمان را از دست او ربود.

باز خواب بود یا بیداری که آن پیرمرد را دید! با یک گل نیلوفر آبی به بالای گوشش، که به آرامی آن را برداشت و در کف دست او نهاد! نه، نه این واقعی نبود. آن جا پیرمردی حضور نداشت! تنها یک تصویر بود! یک نقاشی از مردی در بخارا  کار اوستا <مومن> نقاش ازبک، روس، که او سال‌ها قبل دیده بود. او اینجا چکار می‌کرد؟

باز به دستش خیره شد. گل نیلوفر هم‌چنان با گلبرگ‌های خود می‌درخشید.

وحشت‌اش گرفت. نکند به هیئت پیرمرد خنزر پنزری صادق هدایت در آمده بود! این نیلوفر را هم آن دختر جوان، نه یک فرشته آسمانی به او تقدیم می‌کرد! اما نه! نیلوفر او کبود بود و این نیلوفر می‌درخشد.

دستش را باز کرد. گلبرگ بر روی گلبرگ، بر هر گلبرگی کلمه‌ای! کلماتی که ظاهر می‌شدند، می‌درخشیدند و سپس به آرامی محو می‌گردیدند. تلاشش بی‌فایده بود. زیر آن همه نور قادر به خواندن کلمات نبود. چگونه می‌شود در زیر چنین نوری قادر به خواندن نباشی؟ صدای اساطیری شاملو بود که در گوشش می‌پیچد، <سکوت سرشار از سخنان ناگفته است.> صدایی خسته که از پس پرده پندار می‌آمد! صدایی که برای او آرزوی چشمانی می‌کرد که چراغ‌ها ونشانه‌ها را در ظلمات ببیند! و گوشی که صدا‌ها و شناسه‌ها را در بیهوشی بشنود!

دستش را می‌بندد. پلک‌ها را برهم می‌نهد. تصویر نیلوفر آبی را در خاطر مجسم می‌سازد. باز آن بوی آشنا، آن دو چشم روشن وحشی، گلبرگ‌ها، سکوت و آرامش! غنچه‌ای شکفته می‌شود! گلبرگی بیرون می‌آید، با حرفی عجیب نوشته بر آن، هیچ حقیقت کاملی وجود ندارد. هر حقیقت در دل حقیقتی دیگر نهان شده است! مانند این گلبرگ‌های بر روی هم قرار گرفته و لایه لایه این نیلوفر رمزآلود! که طرح‌های محرمانه هستی را پنهان می‌کنند.

نه تولد، نه زندگی و نه مرگ، هیچ کدام حقیقت مطلقی نیستند! تو از خوابی به خواب دیگری می‌روی، قبل از آن که دنیا بیایی اینجا بوده‌ای و زمانی هم که بمیری اینجا خواهی بود. تو تکرار بی‌نهایت چهره‌هایی هستی که قبل تو آمدند و قبل از تو رفتند. <راه‌پیمایان بی‌پابان سعادت ازلی.> <آخرین همان اولین است که وارد می‌شود!> تو سایه‌ای بیش نیستی. فاصله‌ای بین خواب وبیداری نیست! همان‌گونه که فاصله‌ای بین ازل و ابد نیست. ابد با ازل زاده می‌شود و ازل خود، مایه از ابدیت می‌گیرد. فنایی وجود ندارد! باقی در فنا معنا می‌یابد! همان‌گونه که مرگ با حیات! به سان <چون! غرق در بیچون!> مولانا!

گل نیلوفر در دست تو تنها یک نشانه است. اگر در جسجوی حقیقت باشی به دنبال این نشانه خواهی رفت! آنگاه نیلوفر آبی نه در دست‌های تو، بل در ذهنت شکفته خواهد شد. دروازه‌های هستی گشوده خواهند گردید و هستی عریان را خواهی دید.

در آنجایی که هیچ چهره‌ای نیست! هیچ نامی نیست! تنها هستی بیکران است و تو!

دستش را باز می‌کند. هنوز گل نیلوفر آنجاست. تا رسیدن به دروازه‌های هستی، تا رسیدن به اندرونه خویش، راه درازی در پیش دارد. آیا او راهروی این راه خواهد بود؟ دستش را می‌بندد. اما هنوز وجود گل نیلوفر را در کف دست بسته‌اش حس می‌کند. چه کسی در خواب یا بیداری این گل نیلوفر را در کف دست او نهاد؟

ابوالفضل محققی

تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت, ۱۳۹۷ ۹:۰۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌که مرگ می‌کارد، خشم درو می‌کند!

کارگران فصلی و رنج برداشت سیب زمینی

سپید در زمان

بازگشت, بیم و امید

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش