دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰

دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰

آن‌که مرگ می‌کارد، خشم درو می‌کند!
علی رازینی و محمد مقیسه هر دو در صدور احکام امنیتی و سیاسی نقش کلیدی داشتند. رازینی از اعضای کمیته‌ای بود که در اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ حکم اعدام هزاران زندانی سیاسی را صادر...
۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی
کارگران فصلی و رنج برداشت سیب زمینی
استان کردستان، حدود یک میلیون و ۲۲۰ هزار هکتار زمین کشاورزی دارد و از قطب‌های اصلی تولید سیب‌زمینی در ایران است... کار برداشت سیب‌زمینی برای کارگران فصلی جزو آن نوع...
۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: فرزانه امجدی
نویسنده: فرزانه امجدی
سپید در زمان
در او نه! گناهی نمی بینم. گناه از شماست آقایان! که در قاب ذهنتان، عبدالمطلب نشسته است و بت هایش، و با افسونی مستتر در کلام یک سویه، پوسیده فرشی...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
بازگشت, بیم و امید
در نوار غزه، مردم در حال جشن گرفتن هستند, ازطرفی نگران آینده ای مبهم که پیش رو است. مردم در این فکر هستند که چه زمانی می توانند به خانه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی
جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش
حجاب اجباری ملموس‌ترین شکل تبعیض، خشونت و ستمی است که زنان هر روز با آن مواجه شده و مورد تحقیر قرار می‌گیرند. مخالفت گسترده زنان با لایحه مصوب «حمایت از...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جنگ غزه و پرواز کبوتر شکسته‌بال صلح!
بالأخره فشارهای گوناگون از جوانب و زوایای گوناگون و با اهداف گوناگون, از جمله فشار سنگین افکار عمومی جهان به کشتار غیزنظامیان و نسل کشی و حتی فشار درونی خانواده‌های...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه

کتاب «پسامدرنیسم و جامعه مصرفی»

… فرهنگ بیش از پیش به تسخیر چیزهایی درآمده است که می خریم و استفاده می کنیم. حتی «فرهنگ والا» (یعنی هنرهای زیبا، ادبیات و غیره) لبریز از ارجاعات به کالاهای زندگی روزمره است. اما زندگی روزمره مملو از «فرهنگ والا» است. خط بین فرهنگ «بالا» و «سطح پایین» و «توده» به سرعت محو می شود. فرهنگ دقیقا همان گونه بازاریابی می شود که خمیردندان.

(ترجمه وحید ولی زاده)

 bahram.rehmani@gmail.com

  

کتاب «پسامدرنیسم و جامعه مصرفی» از فردیک جیمسن، ایرا چرنوس، جیسن برگر و تانر میرلیز، تازه ترین ترجمه «وحید ولی زاده» است، که به تازگی توسط انتشارات نشر پژواک منتشر شده است.

قبل از این نیز کتاب هایی تحت عنوان های شعر اول «سپیدی اما از کاغذ به حرف آمده بود»، سال ۱۳۷۸ نشر فردا – اصفهان؛ کتاب شعر دوم «من قدرت کلمات را می شناسم»، سال ۱۳۸۳ نشر سنبله – مشهد؛ به قلم وحید ولی زاده منتشر شده است. در عین حال وحید ولی زاده، سردبیر نشریه معروف «خیابان» بود که سال ۸۸ و هنگامی که مردم در خیابان ها بودند و بر علیه حکومت اسلامی، اعتراض و راه پیمایی می کردند، منتشر می شد.

 

ایرا چرنوس، در رابطه با تفسیر فردریک جیمسن از پسامدرنیسم می نویسد: بسیاری از مفسران پسامدرنیسم چنین فرض می کنند که تفاوت تعیین کننده ای میان دوران مدرن و دوران پسامدرن وجود دارد. دوران مدرن دوره ای است که در اواخر قرن هفدهم (در اروپای غربی) آغاز می شود و در دهه ۱۹۶۰ به پایان می رسد. عصر پسامدرن چند دهه اخیر است. بسیاری معتقدند که یکی از مهم ترین تفاوت های میان این دو عصر به مساله یک پارچگی، کلیت و تمامیت مربوط می شود. مردم در عصر مدرن خواهان نوعی از کلیت بودند. مفهوم یک پارچه ای از جهان، مجموعه یگانه ای از ارزش ها، یک فرهنگ و شیوه زندگی یک سان… در نتیجه مردم مدرن در حسرت زمان پیش از مدرن بودند، دورانی که یک پارچگی و کلیت امکان پذیر بود، و در آرزوی کسب این کلیت در زندگی خود بودند. (ص ۷)

برخی از نظریه پردازان پسامدرن به خصوص به شکلی از کلیت که آن را «کلان روایت» می نامند حمله می برند. کلان روایت گزارشی است که خارج از تمام واقعیت ها قابل درک است. کلان روایت هم چون شاه کلید برای گشودن معنای همه چیز و حل تمام معماها به کار می رود… (ص ۹)

 

فردریک جیمسن: مارکسیسم و کلیت

همه نظریه پردازان پسامدرن به این یورش علیه کلیت نپیوستند. شناخته شده ترین نظریه پردازی که هنوز بحث درباره کلیت را ارزشمند می داند فردریک جیمسن است. او منتقد هنری و ادبی است که تحلیل بنیادین مارکسیستی از جامعه را می پذیرد. در نتیجه از درون یک کلان روایت می نویسد، اگر چه آن را خامدستانه یا غیرانتقادی نمی پذیرد. او بیش تر تلاش می کند تا نظریه مارکسیستی را روزآمد کند و آن را با جهان پسامدرن تطبیق دهد…

جیمسن معتقد است که کلیت هنوز ایده ارزشمندی است، به این دلیل که ما باید تلاش کنیم تا بفهمیم چگونه تمام اجزای جهان و تجربه های ما به یکدیگر می پیوندند. ما هیچ گاه کاملا موفق نمی شویم، اما در این تلاش، ما خود و جهان مان را تغییر می دهیم. چرا؟ به این دلیل که دانش به ما قدرت می دهد… اقلیتی از انسان ها در کل جهان بسیار ثروت مند و قدرت مندند. بعضی از مردم (اکثرا در کشورهای پیشرفته صنعتی) تا حدی مرفه اند و شاید تا حدی در وهم قدرت هستند (زمانی که رای می دهند یا سرمایه گذاری می کنند). اکثر مردم دنیا فقیرند یا در حاشیه فقر به می برند، به لحاظ جسمانی یا روانی رنجورند و قادر به هیچ عملی در مقابل این وضعیت نیستند.

اما جیمسن در مقام یک مارکسیست چنین می پندارد که انسان ها خواهان بیش ترین حد ممکن از کنترل بر زندگی خود هستند. این دیدگاه او در مقابل نظریات بسیاری از پسامدرنیست هاست… جیمسن می گوید که تحلیل مارکسیستی ما را بیش از هر روایت دیگری به حقیقت کلی نزدیک می کند. به این معنا یک روایت مفید است چرا که نسبت به دیگر روایت ها به ما آزادی بیش تری در جهت کنترل بر زندگی مان می دهد. تحلیل مارکسیستی از کلیت جهان ما با یک فرض اصلی آغاز می شود: زندگی ما با شیوه تولیدی که در جامعه وجود دارد شکل می گیرد. شیوه تولید به معنی ابزارهای متنوع موجود برای تولید کالاها و خدمات (نیروی کار انسانی، منابع طبیعی، تکنولوژی، سرمایه و..) و شیوه های سازمان دهی این ابزار است؛ شیوه هایی که ما به هنگام استفاده از این ابزارها خود را سازمان دهی می کنیم. یعنی شیوه هایی که ما از طریق آن ها در مقام تولیدکننده و مصرف کننده کالاها و خدمات به یکدیگر مرتبط می شویم. ما فقط هنگامی قدرت واقعی داریم که بتوایم بر شیوه تولید خود کنترل داشته باشیم. ما باید قادر به تولید وسایلی باشیم که خودمان واقعا می خواهیم و به شیوه هایی که واقعا دوست داریم. در نتیجه ما باید شیوه های مختلف تولید را مطالعه کنیم و آزادانه تصمیم بگیریم که کدام یک را می خواهیم و باید قادر به اجرای تصمیمات مان باشیم. منظور از ما در این جا تمام مردم جامعه است که با یکدیگر کار می کنند. تنها راه برای بهبود واقعی جهان این است که همگان در قدرت واقعی سهیم شوند. در غیر این صورت نابرابری، تبعیض و سرکوب ادامه خواهد یافت. (ص ۱۱ و ۱۲ و ۱۳)

تلویزیون مشخص ترین رسانه پسامدرنیسم است. جوهر این رسانه تداوم جریان بی پایانی از تصاویر جوراجور است. به صورت مجازی تفاوت نمی کند چه واقعیتی را نشان می دهد. آن چه هر نمایش تلویزیون واقعا درباره آن است، جریان تصاویر است. یعنی خود تکنولوژی تلویزیون. این مساله برای اخبار و تبلیغات تجاری و برنامه های سرگرم کننده نیز صادق است. ما لبه تیز پسامدرنیسم را به صورت آشکار در اخبار/آگهی های تجاری و اخبار/سرگرمی می بینیم. جایی که دقیقا معلوم نیست که آن چه تماشا می کنیم اخبار است یا نمایش سرگرم کننده یا تبلیغات تجاری… (ص ۱۹)

مطمئنا ما کمی در این باره شنیدیم که چگونه ایالات متحده ارتش عراق را در سرتاسر دهه ۱۹۸۰ تسلیح کرد یا این که چگونه ایالات متحده از کمک به آلبانیایی های کوزوو در گذشته سر باز زده بود. البته یک «معنای» رسمی برای هر یک از جنگ ها وجود داشت. این معنا به صورت عمده شامل تصویر تلویزیونی صدام حسین یا میلوسویچ از یک سو به عنوان چهره ای خبیث بدمنظر، و در سوی دیگر نورمن شوارتسکوف یا وسلی کلارک، به عنوان قهرمانانی با چهره های دوست داشتنی می شد. هم چنین مرتبا کلمات گیرایی چون «نظم نوین جهانی»، «توفان صحرا»، «حضور حافظان امنیتی بین المللی»، و «تبعیت کامل از جامعه بین المللی» تکرار می شد. اما آن ها فقط وانموده بودند. یعنی فقط ژست های روابط عمومی برای مصرف توده ای. آن ها به هیچ چیز واقعی فراسوی خود ارجاع نداشتند. در مورد جنگ خلیج فارس، هجده ماه پس از آن، ملت آمریکا به طور گسترده ای فراموش کرده بود که اصلا این جنگ چه معنایی داشت (دلیلی که باعث شد کلینتون و نه بوش در سال ۱۹۹۲ به ریاست جمهوری دست یابد). (ص ۲۲)

… ما تجربه خود را با تصاویر رسانه ای مقایسه می کنیم. ما زندگی مان را برای خود هم چون فیلم های هالیوودی یا اپیزودهای مجموعه های تلویزیونی تصویر می کنیم. تمام این واقعیت کاذب ما را بر آن وامی دارد که جریان زمان تاریخی هیچ چیز مهمی برای گفتن ما ندارد. در نتیجه ما تلاشی برای قرار دادن خودمان در زمینه تاریخ نداریم. ما چنان زندگی می کنیم که گویی جریان زمان واقعا بر ما تاثیری ندارد. در نتیجه ما به این مساله که چگونه می توان جامعه را به شیوه اساسی در آینده تغییر داد نمی اندیشیم. در حقیقت ما هرگز عمیقا به آینده نمی اندیشیم. (ص ۲۴)

 

فرهنگ کالایی

… فرهنگ بیش از پیش به تسخیر چیزهایی درآمده است که می خریم و استفاده می کنیم. حتی «فرهنگ والا» (یعنی هنرهای زیبا، ادبیات و غیره) لبریز از ارجاعات به کالاهای زندگی روزمره است. اما زندگی روزمره مملو از «فرهنگ والا» است. خط بین فرهنگ «بالا» و «سطح پایین» و «توده» به سرعت محو می شود. فرهنگ دقیقا همان گونه بازاریابی می شود که خمیردندان. در نتیجه خط تمایز میان فرهنگ و مصرف کالا نیز به تدریج محو می شود. برای مثال بزرگ ترین ستاره های اپرا اکنون تحسین می شوند. ما آواز آن ها را در مراکز خرید می شنویم. ما سی دی آنان را که در قفسه های سوپرمارکت ها بر روی هم انباشته شده است می بینیم (زیر پوسترهای  پرزرق و برقی که تصاویر این ستاره ها را در بردارد)، سپس به خانه می رویم و آن ها را در تلویزیون در حال تبلیغ کالاهایی می بینیم که کاملا با هنر آن ها نامربوط است. امروزه به نظر می رسد که همه چیز برای فروش است. هر چیزی همان قدر می ارزد که بر روی چسب قیمت آن در فروشگاه درج شده است. (ص ۳۰)

… هنگامی که بازار و فرهنگ در هم می آمیزند تمام زندگی به یک بازار بزرگ تبدیل می شود. آثار نویسندگان بزرگ توسط کمپانی هایی منتشر می شوند که شعبی از بنگاه های غول پیکر چند ملیتی اند، و نویسندگان فقط تا زمانی بزرگ اند که آخرین کتاب شان سودآور باشد. (ص ۳۰)

سرمایه داری متاخر، که بر بنیاد سلطه شرکت های چندملیتی شکل گرفته، کل جهان را به یک بازار واحد مبدل کرده است. فرهنگ کالایی آمریکایی به سرعت در جهان گسترش یافته و سرمایه داری آمریکایی را منتشر کرده است… (ص ۳۱)

این چهره نوین امپریالیسم است. ایالات متحده و دیگر کشورهای پیشرفته صنعتی هنوز در هر زمان که دیگر راه ها شکست بخورد، سلطه اقتصادی خود را به کمک نیروی نظامی گسترش می دهند. اما آن ها استفاده از طعمه فرهنگ کالایی را ارزان تر و کارآتر یافته اند… (ص ۳۱)

دیگر هیچ گونه تمایز صریحی میان کالا، رسانه و نشانه فرهنگی وجود ندارد و تمام آن ها در شبکه ای جهانی از داده های پایان ناپذیر بازتولید شده و بازتولیدکننده داده ها به یکدیگر پیوند خورده اند. بازار به ما رسانه و داده می فروشد. و با الصاق بر چسب قیمت به آن ها ارزش می بخشد… (ص ۳۵)

اما در حقیقت طیف گزینه ها از قبل و به دست کسانی که بازار را می چرخانند و ما آن ها را هرگز نخواهیم دید تعیین شده است و یک چیز وجود دارد که ما در انجام آن آزاد نیستیم: ترک کردن بازار و فرهنگ کالایی آن. (ص ۴۰)

… مسیح هم چون پادشاه، منجی و انسان نوین تجسم یافت های است که پیروان خود را به بهشت هدایت می کند. در قرون وسطا پادشاهان مسیحی ادعا می کردند حکومت آن ها بخشی اط نقشه خدا برای باز پس گرفتن جهان و گردآوردن همه مسحیان در بهشت عدن است. عصر مدرن نیز دموکراسی را به اتوپیا پیوند داد. در آن زمان از سیاست به تنهایی و بدون مذهب انتظار می رفت که عصر هماهنگی، وفور و صلح را در این جهان به ارمغان آورد. با وجود آن در ایالات متحده امید برای اتوپیای دمدکراتیک تا حد زیادی به تصاویر سنتی مسیحی درباره رستگاری پیوند داشت. قرن بیستم باور به این امید را دشوار کرد. در اوایل این قرن مدرم احساس می کردند کهه دموکراسی هر روز ضعیف تر می شود و کشورهای بیش تری به نظام های اقتدارگرا روی می آورند. هنگامی که انسان های مدرن درباره اعتقاد به مذهب، با وعده های اتوپیایی رستگاری آن، شک داشتند، به امیدهای اتوپیایی دموکراسی نیز با دیده تردید می نرگسیتند. این تنش

مارکسیست هایی چون جیمسن تلاش بسیاری در جهت فهم این مساله داشته اند که چگونه منطق فرهنگی پسامدرنیسم الزامات اقتصادی و گفتمان های ایدئولوژیک سرمایه داری جهانی را مشروعیت می بخشد، تقویت می کند… (ص ۱۴۷)

در آخرین پاراگراف این کتاب می خوانیم: نقشه شناختی جیمسن (آن گونه که به صورت نمادین در بسیاری از سخن رانی ها، مقالات و کتاب های او ترسیم شده است) مطمئنا جوهر پراکسیس مارکسیستی، جوهر دیالکتیک کنش و اندیشه، نظریه و عمل، تفسیر تاریخی و دگرگونی سوسیالیستی را منعکس می کند. (ص ۱۴۸)

 خواندن این کتاب، به ویژه برای نیروهای کارگری کمونیستی ضروریست. به خصوص این که، ترجمه روان وحید ولی زاده، خواندن آن را برای خواننده جذاب تر می کند.

بیست و هشتم تیر ۱۳۹۱ – هجدهم یولی ۲۰۱۲

تاریخ انتشار : ۲۸ تیر, ۱۳۹۱ ۹:۰۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌که مرگ می‌کارد، خشم درو می‌کند!

کارگران فصلی و رنج برداشت سیب زمینی

سپید در زمان

بازگشت, بیم و امید

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش