جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۱

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۱

یاد ۱۶ آذر را گرامی می داریم!

خصلت روشنفکری و تودەای جنبش دانشجویی دانشجویان اگرخواستارآن اند که از فشار این اتهامات و اعمال چنین سرکوب هایی رهایی یابند؛ چاره ای ندارند جز این که هرچه سریع تر علی رغم همه ی فراز و فرودها؛ علیرغم همه ی سرکوب ها برای درهم شکستن و یا حداقل ناامید کردن این حرکت جمعی؛ به اعتلای فکری خویش پرداخته؛ با دوعنصر «آگاهی» و «جسارت» از درون به نقد خود پرداخته و مسیر آینده را هرچه بهتر هموار کنند

دانشگاه محل تبادل افکار؛ عقاید و شکل گیری اولیه ی آزاداندیشی است. انرژی مضاعف فکری که از گرد آمدن تعداد بی شماری از افراد طالب علم و معرفت؛ زیرعنوان دانشجو و با برقراری دیالوگ بین خود طی مدت کوتاهی به وجود می آید؛ می تواند به عنوان پتانسیلی ذخیره شده رها گردد، و به تریبونی برای انتقاد ازنابه سامانی ها- چه درمحدوده ی دانشگاه و چه فراتراز آن و درسطح جامعه – تبدیل شود و از آن جا که این نیروی فکری عظیم؛ خصلتی روشنفکری دارد؛ لیکن به نوعی می تواند مرزخود را با دیگرتحرکات و نهادهای اجتماعی چون «کارگری»؛ به راحتی مشخص کند.

 دانشجو در واقع دربرخورد با آرا و نظرات گوناگون؛ خود را محک زده و به جمع بندی آن پرداخته تا زیربنای فکری خود را در این پروسه با عنصر آگاهی، البته باسرشتی دیالکتیکی- پی ریزی کند. حرکات و تحولات دانشجویان به طورکلی با همین روند است که به وجود می آید، و البته اگر درهمین جا متوقف شود؛ بی شک ناقص خواهد ماند.

آن چه را که زیرعنوان «جنبش های دانشجویی» می شناسیم؛ در دیدی کلی همین تعاملات و تبادل های فکری است که دانشجو را به عنوان یک روشنفکر به تفکر وا می دارد، و باعث می شود تا به اقدام دست بزند.

آن چه اما؛ این جنبش را برجسته و با ارزش می کند؛ خاست گاه طبقاتی آن است. می دانیم دانشجوها به هرحال نمایندەی طبقات و اقشارمختلف جامعه اند. از این رو به راحتی با «مردم» مرتبط می شوند. به عبارتی دیگر جنبش دانشجویی با دو خصلت مکمل آمیخته و تعریف می شود. از یک سو خصلتی روشنفکری و از سوی دیگر توده ای. هرگونه دیدگاهی که منجر به جدایی این دو مقوله گردد بی راهه بوده و باعث عقیم ماندن جنبش می شود.

دانشجو به هر ترتیب؛ طلیعه دار جریان روشنفکری جامعه ی خویش است. از این رو باید با مسایل اقتصادی؛ سیاسی؛ فرهنگی و اجتماعی «مردم» نه تنهاهم سو شده بلکه ارتباط بگیرد تا با تریبونی که دارد بتواند ارایه دهنده ی مطالبات مردمی بوده؛ خواستارحل مشکلات شان باشد. درست همین جا است که می گوییم اگراین جنبش نتواند خود را ازمحدوده ی چهار دیواری دانشگاه بیرون بکشاند؛ آن گاه با عقیم ماندن خصلت توده ای اش درواقع نه تنها نمی تواند به وظیفه اش به درستی عمل کند بلکه تنها؛کاری صنفی و گاه به شدت تقلیل گرایانه انجام داده است.

اما باید خاطرنشان کرد محدود کردن این جنبش اجتماعی به مسایل صنفی؛ ظلمی است که به آن می شود. چرا که جنبش دانشجویی؛ روبنایی ازحرکت های توده ای است و ماهیتی اجتماعی دارد، و همانند هر جنبش اجتماعی دیگری مثل جنبش های کارگری؛ جنبش های رهایی بخش جهان سوم؛ جنبش های ضدامپریالیستی و ضداستعماری و یا جدیدترین ها شان جنبش زنان؛ سبز یا صلح ؛ حامل اصلی مطالبات مردم است و به همان اندازه و گاه بیش تر می تواند، و اجازه دارد رادیکال باشد. مردمی بودن جنبش نیز؛ این انتظار را برمی تابد که تریبون دانشجویان به وظیفه ی خود درهمه ی ابعاد اقتصادی از یک سو و سیاسی؛ اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر عمل کند، و تنها به این ترتیب است که می تواند رشته ی صمیمی خود را با مردم محکم ترنماید.

با نگاهی به تاریخچه ی جنبش دانشجویی ایران؛ به راحتی می توان دید که در طول این تاریخ البته جوان؛ توانسته ازخواست های صرفا صنفی خود فراتر رفته وبه مطالبات مردمی توجه نشان داده و به این ترتیب ازحیثیت این جنبش دفاع کند که از این میان به جز حرکت دانشجویی «۱۶آذر۳۲» که به نوعی آغازین جنبش های دانشجویان ایران نیز محسوب می شود؛ می توان و باید به «۱۸تیر۷۸» اشاره کرد.

 

اعتراض دانشجویان به سفر «نیکسون» و سیاست های توسعه طلبانه ی امریکا به خصوص ویتنام خود؛ نشان دهنده ی آگاهی سیاسی دانشجویان بود که درجریان آن؛ سه تن ازشیرآهن کوه مردان ایران جان باختند و با خون خود لکه ی ننگین دیگری را به دامان شاه و عاملان اش بافی گذاشتند.

در این میان اما؛ آن چه که در«۱۸تیر۷۸» اتفاق افتاد – و با گرامی داشت همه ی رشادت ها و جان بازی ها ی شرکت کنندگان اش- البته که تنها کاری صنفی نبود؛ بل ازآن جا که خصلتی مردمی پیدا کرد به خوبی توانست فصلی جدید و رو به رشدی را برای تاریخچه ی جنبش دانشجویی رقم بزند و آن را از نظر کیفی رو به جلو ببرد.

این نکته را هم باید خاطر نشان کرد که گاه حرکت و تحول فکری دانشجویان به عنوان قشر روشنفکر؛ باعث می شود اقدامات شان خودجوش و ناخودآگاه باشد و در شرایطی خاص خود را نشان دهد که این مساله باعث شده تا حرکت دانشجویان به نوعی آشوب و هرج و مرج تعبیر شود، و آن ها با اتهاماتی از سوی برخی کوته نظران مواجه شوند. لیکن کسانی که آن را هرج ومرج می پندارند دراشتباه اند و به واقع یا ازچه گونگی آن چیزی نمی دانند و یا ازچنین اقدامی وحشت دارند و به این ترتیب خواستارمرعوب کردن آن اند و به این منظور به اعمال شدیدترین سرکوب ها می پردازند که به هر ترتیب ممکن است گاه اجازه ی رشد و بلوغ سیاسی را از آن سلب کند، و یا به تعویق بیاندازد. اما چیزی که هست- و اتفاقا مهم هم هست- پی بردن به نقش دانشجویان وموضع گیری فعال در قبال مسایل پیرامونی و تاکید هرچه بیش تر در انتقاد از گذشته شان است که با هیچ فشاری از جانب هیچ حکومتی از بین نمی رود.

دانشجویان اما؛ اگرخواستارآن اند که ازفشار این اتهامات و اعمال چنین سرکوب هایی رهایی یابند؛ چاره ای ندارند جز این که هرچه سریع تر علی رغم همه ی فراز و فرودها؛ علیرغم همه ی سرکوب ها برای درهم شکستن و یا حداقل ناامید کردن این حرکت جمعی؛ به اعتلای فکری خویش پرداخته؛ با دوعنصر «آگاهی» و «جسارت» از درون به نقد خود پرداخته و مسیر آینده را هرچه بهتر هموار کنند. به این ترتیب می توان هر چه بیش تر امیدوار بود تا اندیشه های سرخ دانشجویان- با نقدی به شدت بی رحمانه و رادیکال از عملکرد گذشته شان برای ساخت فردا –  حرکت های پر ثمرتری را رقم بزند…!

 

 

 

 

دوشنبه, دسامبر ۵, ۲۰۱۱ – ۲۰:۳۹
بخش: 
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر, ۱۳۹۰ ۸:۳۹ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

مهاجرت

فکر مادر دل تنگش کرده بود، مادرش را خیلی دوست داشت و می دانست که او را هرگز نخواهد دید، چه در این سفر موفق باشد و چه نباشد. خود را سرزنش می کرد. او را خیلی رنج داده بود. او را پیر و پیرتر کرده بود. دلخوشی مادرش به بچه هاش بود و آنها هم که هر کدومشون یک سر داشتند و هزار سودا.

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

خبر حمله عراق را در واقع ما با مشاهده بمباران اهواز و آبادان دریافت کردیم. هواپیماهای عراقی در همان ساعات اول، بسیاری از شهرهای خوزستان و جمعاً ده شهر کشور را بمباران کردند. البته هدف مقدم و اصلی آنها تسخیر برق آسای خرمشهر توسط نیروی زمینی بود که در نزدیکی مرز عراق قرار داشت. از قرار و طبق نقشه جنگی صدام، آبادان، اهواز، دزفول و سوسنگرد اهداف بعدی آنان بودند. ۱۲ لشکر زرهی عراق با همه تجهیزات بسوی خرمشهر سرازیر شده بودند.

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آغاز جنگ و حماسه مقاومت خرمشهر:‌ مصاحبه نشریه کار با اکبر دوستدار

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین