هم میهنان آزاده!
مرگ مظلومانهی مهسا امینی (ژینا) در بازداشت گشت ارشاد جمهوری اسلامی ایران نقطهی عطف اعتراضاتی شد که به سبب دههها آزادیکُشی و غارت و ستم طبقاتی، جنسیتی، فرهنگی، قومی، عقیدتی و … هرچندگاه در جایجای میهنمان سر برمیکشید و با سرکوب حکومت به آتش زیر خاکستر تبدیل میشد.
این بار نیزحکومت، بهجای برآوردن مطالبات حداقلی وبرحق مردم، یعنی برچیدن گشت ارشاد و لغو حجاب اجباری، سرکوب، کشتار، بازداشت و شکنجهی معترضان را شدت بخشید؛ که کشتار پرشمار مردم زاهدان، حمله به دانشگاهها و سرکوب وحشیانهی دانشجویان و بازداشت و زندانی کردن آنها، یورش نیروهای امنیتی به مدارس و کشته و زخمی شدن دهها دانشآموز، حمله به برخی از زندانها و کشتار بیرحمانهی زندانیان گرفتار در میان آتش، نمونهای از آن است! حکومت در پی سرکوب دهها دختر و پسر جوان و مردم جان به لب رسیده، به جرم اعتراض به این شرایط غیرانسانی و آرزوی زندگی بهتر، با دروغپراکنی و انتساب معترضان به نیروهای بیگانه، آتش خشم فروخفتهی مردم ایران را شعلهورتر وخواستِ دگرگونیِ بنیادی وانقلاب را تقویت و روزنههای چارهجویی مسالمتآمیز را مسدود کرده است؛ باوجود این نهتنها نتوانسته جنبش را مهار کند و پس براند، بلکه بر گستره و ژرفای جنبش و حمایت های جهانی و ملی از آن افزوده است؛ چنانکه در هفتههای اخیر نیروهای مردمیِ کمابیش سازمانیافتهای با این جنبش اعتراضی همراه شدهاند از جمله:
- آغاز اعتصاب کارگران پیمانی و رسمی بخشی از صنعت نفت، گاز و پتروشیمی؛ و تحصن و اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفتتپه
- اعلام اعتصاب و تحصن از سوی شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان در سراسر کشور
- تجمع اعتراضی بیش از ۲۰۰ نفر از پزشکان و درمانگران بیمارستانهای مشهد در سالن نظام پزشکی و صدور بیانیهی ۹ مادهای در اعتراض به سرکوب خونین مردم و شکستن حریم بیمارستانها و مراکز درمانی کشور
- اعتراض کانون نویسندگان ایران به کشتار بیرحمانهی مردم و حمله به مدارس و دانشآموزان و یورش هولناک به زندان اوین
- صدور بیانیهی فعالان حقوق کودک در اعتراض به کشتار کودکان و دستگیری و بازداشت آنان با امضا بیش از ۶۰۰ نفر
و …
این خیزش مردمی که جوانان، دانشجویان و دانشآموزان و به ویژه زنان، در آن نقشی برجسته دارند، محصول شرایط فاجعهباری است که حاکمان جمهوری اسلامی ایران طی بیش از چهل سال بهیاری نیروهای واپسگرا، غارتگران بیتالمال و نئولیبرال ومداخلات آشکار و نهان امپریالیسم برای مردم میهنمان رقمزدهاند.
حکومت با وجود صرف بودجههای کلان برای رسانههای حکومتی، بهسبب سیاستهای غیرمردمی، قدرت و تاثیر رسانهای خود را از دست داده و این عرصهی مهم را در عمل به بیگانگان واگذارده است. رسانههای امپریالیستی با قدرت جهنمی خود و بهره گیری ازعملکرد ضدمردمی حکومت ایران،میکوشند تفرقه و قومیتگرایی را با هدف ایجاد جنگ داخلی و تجزیهی ایران دامن بزنند؛ و هدایت جنبش تودهای را بهدست گیرند و سرسپردگانی آشنا یا ناشناخته را به رهبری جنبش برکشند. نمونهی آن را در هفتههای اخیر در تبلیغات گسترده برای برجسته کردن بازماندگان سلطنت و برکشیدنشان از زبالهدان تاریخ و درایت جوانان معترض را در سردادن شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» شاهد بودهایم.
بنابراین در این کارزار سترگ، تنها داشتن شجاعت و شور انقلابی کافی نیست؛ جنبش نیاز به رسانهی فراگیر و مستقل و شورای رهبری برآمده از دل مبارزات و متعهد به مردم دارد. همچنین برای دستیابی به اهداف این جنبش حقطلبانه، ضروریست که مردم معترض در سازمانها، سندیکاها، احزاب و تشکلهای مستقلِ مدافع حقوقشان متشکل شوند و با اتحاد و رهبری هماهنگ، ضمن مخالفت با هرگونه دخالت خارجی، به شیوههای گوناگون، خواستههای برحق خویش را مطالبه کنند.
ما براین باوریم که در این شرایط حساس، همبستگی زحمتکشان میهنمان با این جنبش، پویایی و هستی آن را بیمه میکند و با توجه به تجارب تاریخ مبارزات مردم میهنمان، اتحاد نیروهای ملیِ پیشرو، آزادیخواه و عدالتجو، برای یاریرساندن به جنبش و اعتلای آن امری ضرور و اجتنابناپذیر است.
امید است که این جنبش بتواند بخشی از مسیر پرفرازوفرود انقلاب ملی و دموکراتیک ایرانمان را هموار کند.
پیش بهسوی آزادی، صلح و عدالتاجتماعی
گروه آذرنگ
آبان ۱۴۰۱