فراخوان


ناصر زرافشان
آبان 1386 

* ... تلاش مردمی و مستقل برای جلوگيری از وقوع يک جنگ احتمالی به نيروی متشکل و فعاليت سازمان يافته صلح‌طلبان نياز دارد. بسياری از نيروهای مستقل و مردم‌دوست تاکنون نسبت به خطر بالقوه جنگ و ضرورت مقابله با آن، به شکل‌های گوناگون هشدار داده‌اند؛ اما اين اقدامات و هشدارها پراکنده و جدا از يکديگر بوده و در سطح هشدار باقی مانده است.

هموطنان ، مردم آزاده و صلح دوست جهان
ديو مهيب جنگ بر خاورميانه چنگ انداخته و هر روز عرصه را بر مردم اين منطقه تنگ تر می کند. نزديک به چهار سال است که عراق در آتش و خون دست و پا می زند، و اکنون سايه شوم جنگ بر ايران افتاده است. اما در ميان مردم هنوز واقعيت اين خطر آنگونه که بايد و شايد احساس نشده و جامعه تصوير درست و دقيقی از عواقب واقعی يک جنگ احتمالی و حساسيت لازم نسبت به آن پيدا نکرده است.
از يکسو برخی فريفتگان سياست خارجی امريکا تبليغ می کنند که اقدام نظامی احتمالی امريکا، تنها عليه رژيم جمهوری اسلامی صورت خواهد گرفت و تصور می کنند نتيجه نهائی آن سلطه هواداران امريکا و سياست آن در منطقه خواهد بود. آنان گمان می کنند که اصولا چنين جنگی می تواند مانند يک پروژه سنجيده، در قالب پيش انديشيده ای اجرا شود که نتايج آن قابل پيش بينی باشد. آنگاه چنين چشم اندازی را بستر دموکراسی برای ايران معرفی و بر اين اساس، آشکار يا پنهان از حمله نظامی به ايران، زير پوشش هواداری از دموکراسی، جانبداری می کنند. اين تصورات موهوم و غير واقعی است. اگر جنگی درگيرد، ايران مورد حمله قرار خواهد گرفت و رنج ها و مصيبت های حاصل از آن بر سر مردم ايران آوار خواهد شد، و نتيجه نهائی آن نيز قابل پيش بينی نيست. بعلاوه دموکراسی ذاتا يک برآمد درونی جامعه است که بايد با مبارزات مردم ايران بدست آيد. رشد طبيعی و تغييرات هر پديده ای فقط از درون آن پديده و زير تاثير تضادها و در نتيجه فعل و انفعالاتی حاصل می شود که در بطن آن پديده جريان دارد. دموکراسی نيز نتيجه تغييرات اجتماعی و اقتصادی خود جامعه است و مانند هر واقعيت ديگری بايد از درون جامعه و زير تاثير تضادها و تحولات درونی آن بدست مردم و با مبارزات آنان عليه نظام حاکم بدست آيد. هيچ يک از جريان های سياسی و فکری ايران از زمان مشروطه تا کنون چندان خام و نابالغ نبوده و نيستند که تصور کنند دموکراسی هم کالائی است که بتوان آنرا مانند اتومبيل يا وسائل آرايش از خارج وارد و مصرف کرد. توقع و اميد به وارد کردن دموکراسی از خارج، آنهم بوسيله جنگ، بطور تلويحی شانه خالی کردن از مبارزه و هزينه هائی است که بايد در راه آن تحمل شود. زمينه و بستر رشد چنين توهمی در ذهن کسانی که خود را به آن دلخوش کرده اند، تسليم قبلی آنان در برابر اين فکر است که آن ها خود از مبارزه و تغيير شرايط موجود در ايران عاجزند. اما بر خلاف اين گروه، جامعه سرشار از ظرفيت تغيير و تحول است و خيل عظيم مردم هم که اکنون در حالت انفعال، اما مترصد و منتظر بسر می برند، به اقتضای بحران همه جانبه ای که روز به روز در حال تشديد است، به شيوه خود، به مبارزه برای اين تحول کشيده خواهند شد. اما درجانب امريکا تمايل به جنگ ناشی از اين واقعيت است که استراتژی "انقلاب"های مخملی و رنگين بی نتيجه بوده و با عدم موفقيت روبرو شده است. چون نسخه ها و داروهای تجويزی بی اثر از آب در آمده تمايل به جراحی شدت يافته است. اما اگر جنگی بوسيله امريکا و جمهوری اسلامی به مردم ما تحميل شود، نه تنها به تامين دموکراسی منجر نخواهد شد، بلکه موجب تشديد سرکوب از ناحيه نظام حاکم بر ايران و بسته تر شدن فضای سياسی جامعه و تقويت و تحکيم نظام موجود ميگردد. کسانی هم که امروز با بهانه قرار دادن دموکراسی و پنهان کردن خود در پس اين شعار، مبارزه عليه جنگ را تخطئه می کنند يا منافع آن ها همسو با منافع امريکاست و يا زير تاثير تبليغات امريکا دچار توهمی شده اند که در سطور بالا مورد اشاره قرار گرفت.
مبارزه عليه جنگ، بخشی از مبارزه مردم ايران برای دموکراسی است و اين دو ذاتا از يک جنس و در راستای يکديگرند و سياستی که تلاش می کند اين دو را در برابر يکديگر قرار دهد و از اين طريق مبارزه عليه جنگ را تضعيف و افکار عمومی را برای استقبال از حمله نظامی آماده کند، سياستی است که مزورانه از ناحيه امريکا تبليغ و دنبال می شود. البته شکست طلبی و چشم نجات داشتن از مهاجمين خارجی در تاريخ ما قصه تازه ای نيست.غالبا حکومت های خودی آنقدر خودکامه و ستمگر و مردم آنچنان در فشار و به جان آمده بوده اند که برای رهائی خود چشم اميد به مهاجمين بيگانه می بسته اند. اما اين مهاجمين بيگانه هم هيچگاه برای مردم منشاء روز و روزگار بهتری نبوده اند.
از سوی ديگر برخی فريفتگان تبليغات جمهوری اسلامی نيز گمان می کنند امريکا به دليل درگيری در عراق و افغانستان و برخی مخالفت های داخلی، قادر به هيچگونه اقدام نظامی عليه ايران نيست و توان نظامی آن کشور و خطر تهاجم امپرياليستی را دست کم گرفته اند. اين تصور نيز غير واقعی است نقشه ها و مطامع امپرياليسم برای خاورميانه جدی است و با موجوديت و بقاء نظام امپرياليستی ارتباط دارد.
جنگ در هيچ شرايطی به سود مردم نيست و فقط قدرت های حاکم که اين آتش را می افروزند، از آن بهره برداری می کنند. سهم مردم از جنگ، جز مرگ و ويرانی و رنج و وحشت و به باد رفتن ثروت ها و دستاوردهای جامعه که حاصل کار نسل ها نسل مردم زحمتکش است، چيز ديگری نخواهد بود. امريکا از اين جنگ تحميل سلطه و کنترل خود بر منابع طبيعی منطقه بويژه نفت، تقويت موقعيت استراتژيک خود و دفاع از اسرائيل را در نظر دارد؛ جمهوری اسلامی از آن برای تشديد سرکوب و تحکيم موقعيت خود استفاده خواهد کرد؛ و سرمايه داران و محتکران داخلی و غارتگران ثروت های عمومی که وابسته محافل قدرتند و قحطی و رنج و اضطرار مردم را هم به پول تبديل می کنند، از هم اکنون برای بهره برداری از شرايط جنگی و انباشتن کيسه های خود در کمين نشسته اند.
شگفتا که در اين ميانه در امريکا- که طرف مهاجم و آغاز کننده اين جنگ احتمالی خواهد بود- حساسيت مردم و جنبش آن ها در مخالفت با جنگ عليه ايران جدی تر و گسترده تر از ايران است که قربانی احتمالی چنين جنگی خواهد بود. تجارب تاريخی نشان می دهد مردمی که در چنين مواردی نسبت به سرنوشت خود و عوامل موثر در آن آگاهی و حساسيت لازم را نداشته و با بی تفاوتی و بی خيالی از کنار آن عوامل و تحولات گذشته اند، بعدا تاوان سنگينی را بابت اين بی تفاوتی و بی توجهی پرداخته اند. آيا ما هم بايد فقط با صدای بمب ها و موشک ها متوجه شويم که عملا جنگی شروع شده است؟ در چنان زمانی ديگر از کسی کار چندانی برای متوقف کردن جنگ ساخته نيست. علاج واقعه قبل از وقوع بايد کرد.
اما تلاش مردمی و مستقل برای جلوگيری از وقوع يک جنگ احتمالی به نيروی متشکل و فعاليت سازمان يافته صلح طلبان نياز دارد. بسياری از نيروهای مستقل و مردم دوست تاکنون نسبت به خطر بالقوه جنگ و ضرورت مقابله با آن، به شکل های گوناگون هشدار داده اند؛ اما اين اقدامات و هشدارها پراکنده و جدا از يکديگر بوده و در سطح هشدار باقی مانده است.
برای مربوط ساختن اين تلاش ها با يکديگر و هماهنگ کردن آن ها، من دست ياری به سوی همه هموطنان و همه مردم آزاده و صلح دوست جهان دراز کرده و از آن ها دعوت می کنم با راهنمائی و طرح نقطه نظرهای خود در اين زمينه، با ارائه ايده ها و پيشنهاد شيوه های عملی برای آگاه کردن و بسيج مردم عليه خطر موجود، بستر انجام يک مبارزه هماهنگ را در اين زمينه فراهم ساخته، و آنگاه با مشارکت عملی خود در اجرای اين تلاش ها، سهم خود را در مخالفت با خطر جنگ ادا کنند.
به اين منظور، و برای تماس و دريافت نظرات، تبادل آگاهی ها، ايجاد هماهنگی و اجرائی کردن کار، سايتی به نشانی www.nowaroniran.org و پست الکترونيکی info@nowaroniran.org تدارک شده است. هموطنان شما و ايرانيان مخالف جنگ در اين نشانی ها منتظر تماس و دريافت نظرات شما هستند. ايران در خطر است، کاری بايد کرد.