دانشگاه نیاز به حضور همه گرایش‌های فکری ـ سیاسی دانشجویی دارد!


مصاحبه کارآنلاين با علی صمد

* داشتن اختلاف، تفاوت و نیز داشتن اشتراكات در میان طیف‌های دانشجوئی امری طبیعی و منطقی است. باید بحث و گفتگو را در میان طیف‌های متنوع دانشجوئی برای تنظیم فعالیت و نوع همكاری‌ها پیش برد. اما تاكید یك جانبه بر اختلافات میان گرایشات مختلف دانشجوئی، نیروی مقاومت در دانشگاه را تضعیف می‌كند.


حرکات اعتراضی دانشجویان در دانشگاه های کشور نسبت به اقدامات سرکوبگرانه نهادهای امنیتی و حراستی رو به افزایش است. شما شرایط كنونی را دردانشگاه های ایران چگونه تحلیل می كنید؟


من فكر می كنم كه دولت احمدی نژاد براین باور است كه در شرایط دوران اول انقلاب بسر می برد و با این تصور و خیال فكرمی كند كه دولت او بدون تحمل هزینه زیاد، می تواند برنامه هایش را در دانشگاه های کشور پیش ببرد. شیوه او و دولت به غایت امنیتیی اش، فقط سركوب، حذف و ایجاد رعب و وحشت به جای دیالوگ و مذاكره با دانشجویان و تشكل های دانشجوئی است. اما او غافل از این است كه امروز دیگر نمی توان فقط با زبان زور به مصاف دانشجویان رفت. تجربه نشان داده است كه برخورد امنیتی و سركوب نمی تواند جوابگوی اعتراضات و مطالبات انباشته شده دانشجویان در دانشگاه های كشورشود.

به نظرشما چرا دولت احمدی نژاد فقط با زبان زور با دانشجویان برخورد می كند؟ دولت با این سیاست چه هدفی را دنبال می كند؟

البته می توان دلایل زیادی را در این خصوص برشمرد كه من سعی می كنم مواردی را متذكر شوم:
1 ـ نگاه امنیتی ـ نظامی داشتن به جامعه و بویژه نسبت به جنبش های اجتماعی و مشخصا" به دانشگاه و دانشجویان و نیز حفظ و تقویت فضای امنیتی در مراكز آموزش عالی؛
2 ـ مجبور كردن دانشگاه به دادن هزینه برای فعالیت های سیاسی و متشكل در درون دانشگاه و ایجاد رعب و وحشت و تهدید برای ترساندن دانشجویان ازانجام فعالیت های اعتراضی و متشكل؛
3 ـ ایجاد شكاف و تفرقه در میان فعالین تشكل های دانشجوئی به اشكال گوناگون؛
4 ـ بستن فضای دانشگاه با تقویت انتصاب ها درسطح مسئولین دانشگاه ها؛
5 ـ انحلال و لغو تشكل های مستقل و غیر خودی دانشجوئی در درون دانشگاه ها و ایجاد انجمن های موازی وابسته به دولت و ارگان های امنیتی و نظامی؛
6 ـ دخالت در امور انجمن ها و تشكل های دانشجوئی به اشكال گوناگون.
در واقع می توان چنین تحلیل كرد كه همه این موارد برشمرده در جهت خاموش كردن صدای دانشگاه و دانشجویان از طریق سركوب است.

آیا در مجموعه حاكمیت با سیاست امنیتی و سركوبگرانه دولت احمدی نژاد در دانشگاه ها توافق وجود دارد؟

من فكر می كنم تفاوت هایی میان جناح های تشكیل دهنده حكومت اسلامی ایران در نوع برخورد با فعالین دانشجویی وجود دارد. اما مفهوم این حرف این نیست كه بقیه جناح ها طرفدار فعالیت آزاد و متشكل برای جریانات مختلف دانشجوئی در دانشگاه های كشور هستند. فاكتورهای مختلف گویای این است كه همچنان تفكر خودی و غیر خودی در جناح های حاكمیت عمل می كند. این نوع نگاه به فعالیت های سیاسی در ایران باعث می شود كه مثلا" دانشجویان در مبارزات خود برای دفاع از استقلال دانشگاه، آزادی بیان، آزادی فعالیت تشكل های متنوع دانشجوئی در عرصه های مختلف، نقد و دوری از قدرت، سپردن دانشگاه به دانشگاهیان و غیره با قدرت حاكم درگیر شوند. در ضمن نباید فراموش كرد كه 18 تیر در دوره آقای خاتمی اتفاق افتاد و نیزاینكه مشخصا" از دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی سركوب حركت های دانشجوئی در دانشگاه های كشور تقویت شد و دفتر تحكیم وحدت بعد از جدا شدن ازنیروهای ائتلاف دوم خرداد مورد انواع فشار و سركوب واقع شد.

این تفاوت ها در كجا خودشان را نشان می دهند؟

نگاه كنید. الان بحث انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاه های كشور و نیز در جامعه از طرف دولت و حامیان آن در دانشگاه ها یعنی بسیج دانشجوئی، مطرح شده است. اما بدلایل مختلف امكان اجرایی شدن آن وجود ندارد. دولت به دلیل عدم توافق در مجموعه حكومت از شرایط لازم برای زمینی كردن انقلاب فرهنگی برخوردار نیست. اما این امكان را دارد كه تهدیدات خود را برای ایجاد فضای رعب و وحشت دوران انقلاب فرهنگی اول برعلیه دانشجویان غیرخودی كه امروزه اكثریت قریب به اتفاق فعالین دانشجوئی را تشكیل می دهند را حفظ و تقویت كند. شما حتما" در سال های اخیر دیده اید كه حتی سركوب و انواع بی عدالتی هایی كه بر علیه فعالین دانشجوئی و دانشگاهیان صورت گرفته، باز نتوانسته برای دولت كارساز باشد و ما می بینیم حركات دانشجوئی همچنان وجود دارد و دانشجویان از طیف های گوناگون با آگاهی از سركوب و بالا بودن هزینه ها اعتراضات و فعالیت های مدنی خود را پیش می برند و می توان با قوت گفت كه فضای سركوب آنچنان خللی در فعالیت های دانشجوئی بوجود نیاورده و آنها همچنان مقاومت مدنی را در دانشگاه ها سازمان می دهند.

این حرف درست است كه مقاومت در دانشگاه ها وجود دارد اما این را هم باید متذكر شد كه هنوز متاسفانه صدای دانشگاه برای دفاع از خود یكدست نشده است. آیا این ایجاد مشكل در فعالیت های دانشجوئی نمی كند؟


نگاه كنید نزدیك به دو میلیون دانشجو در دانشگاه های كشور مشغول تحصیل هستند. تنوعات در میان این مجموعه بسیار وسیع است. فرهنگ خودی و غیر خودی از بدو تشكیل جمهوری اسلامی بطور دائم در سیاست های حكومت در جامعه اجرا و تقویت شده است. دانشجویان در این جامعه زندگی می كنند و بالطبع تحت تاثیر این فرهنگ هستند. همین امر چالش های ییشماری در میان فعالین دانشجوئی ایجاد كرده است. اما در ماه های اخیر دانشجویان در تجربه مبارزاتی خود، رفته رفته در فعالیت های عملی نقاط مشتركی را برای دفاع از دانشگاه و حق تشكل یابی و ... پیش برده اند. البته سركوب گاه می تواند این روند همگرایی را كند نماید اما نمی تواند در شرایط كنونی آن را از بین ببرد. لذا ظرفیت ها و پتانسیل های فعالین جنبش دانشجوئی می بایست در جهت عملی كردن اقدامات مشترك حداقل برای مقابله با سیاست های دولت در دانشگاه متمركز شود. تشكل یابی سراسری در حین داشتن تنوع میان بخش های مختلف دانشجوئی از اهمیت زیادی در مبارزه و مقاومت برعلیه وزارت علوم و دولت احمدی نژاد برخوردار است . داشتن اختلاف، تفاوت و نیز داشتن اشتراكات در میان طیف های دانشجوئی امری طبیعی و منطقی است. باید بحث و گفتگو را در میان طیف های متنوع دانشجوئی برای تنظیم فعالیت و نوع همكاری ها پیش برد. اما تاكید یك جانبه بر اختلافات میان گرایشات مختلف دانشجوئی، نیروی مقاومت در دانشگاه را تضعیف می كند. ضروری است که اختلافات و اشتراكات میان گرایشات دانشجوئی روشن شود. اما لازم نیست كه همه فعالین دانشجوئی بر سر هر موضوعی با هم توافق داشته باشند. باید در حین حفظ تنوع و تفاوت، بر اشتراکات دست گذاشت و بر پایه اشتراکات حرکت کرد.

از 16 آذر سال گذشته بحث های داغ و گاه بسیار تندی در میان فعالین دانشجوئی از طیف های مختلف جریان دارد. لطفا توضیحاتی در این مورد بدهید؟

از نظر من همواره میان فعالین دانشجوئی در دانشگاه های ایران بدلیل وجود تنوع و تفاوت های گوناگون، بحث ها و گفتمان های بسیاری صورت گرفته است و در تاریخ جنبش دانشجوئی این امری عجیبی به نظر نمی آید. اما شرایط سركوب و اختناق می تواند مشكلات و موقعیت های متفاوتی را در میان فعالین گرایشات دانشجویی ایجاد كند و گاه دیده شده است كه این مباحث و گفتمان های داغ، رادیكال و افشاگرانه می تواند جای بحث های عقلانی و منطقی را بگیرد. روشن است كه حكومت با امكاناتی كه دارد می تواند بهتر و راحت تر در تقویت این اختلاف ها و ایجاد فاصله میان طیف های دانشجوئی نهایت استفاده را كند. از نظر من تنوع را می بایست به عنوان یك ارزش در میان طیف های دانشجوئی در نظر گرفت و نه ضد ارزش! وجود تنوع در گفتمان های دانشجوئی می تواند به ابهامات و كاستی های كه در جنبش دانشجوئی وجود دارد پاسخ هایی را ارائه دهد و از این طریق می شود اشتراكات موجود در میان گرایشات دانشجوئی را برای همكاری های مشترك در چارچوب دانشگاه تقویت كرد.

مدتی است كه دولت در دانشگاه در حال برخورد با انجمن های اسلامی تحت عناوین مختلف است .انحلال و لغو فعالیت این انجمن های مستقل یا نیمه مستقل با سرعت انجام می گیرد. به نظر شما دانشجویان چه سیاستی در مورد این انجمن ها می توانند داشته باشند؟ آیا باید در حفظ این تشكل ها كوشید؟


به نظرم گفتگو پیرامون دلایل وجودی انجمن های اسلامی در درون دانشگاه ها بحث جدیدی در میان فعالین دانشجوئی در دانشگاه های كشور نیست. هر چند كه تبادل نظر در این عرصه می تواند مفید باشد. در ضمن قابل تاكید است كه انجمن های مذكور شباهتی آن چنانی به انجمن های اسلامی دانشجوئی در سال های گذشته ندارند. توجه دادن به این نكته كه در این تشكل ها موانع اساسی هم به لحاظ فرم و ساختار مشخصا" برای فعالیت دانشجویان لائیك و دگر اندیش وجود دارد. اما تجربه نشان داد كه این امر باعث عدم حضور دانشجویان مترقی و دگر اندیش در این جریانات دانشجوئی نشده است. بسیاری ازدانشجویان با آگاهی از وجود این موانع، توانستند با حضور در فعالیت های این انجمن ها، منشا ایجاد تغییرات اساسی در نوع فعالیت و تفكر این تشكل ها در سال های گذشته شوند و در واقع همین امر باعث گردید كه ارگان های حكومتی از چند سال پیش با بالا بردن هزینه ها ی كار سیاسی و متشكل در درون دانشگاه ها به سراغ فعالین و تشكل های آنان بروند. امروزه ما در درون دانشگاه ها با جنبش دانشجوئی حكومتی به مفهوم گذشته مواجه نیستیم. در چنین شرایطی جواب یا تصمیم گیری نسبت به این سئوال كه آیا باید انجمن های اسلامی دانشجوئی را بدون داشتن یا زدن تشكل های دیگر دانشجوئی به هر ترتیبی حفظ كرد یا نه، به نظرم به عهده خود فعالین دانشجوئی در دانشگاه های سراسر ایران است كه به این موضوع مهم بپردازند! به علاوه فاكتورهای مختلف نشان میدهند كه در دانشگاه های ایران روزانه صدها فعالیت كوچك و بزرگ به انحای مختلف توسط دانشجویان انجام می گیرد. بخشی مهمی از این فعالیت ها توسط انجمن های اسلامی دانشحوئی با توجه به شرایط و امكاناتی كه در دانشگاه ها دارند، پیش برده می شود. اگر این فاكتورها دقیق باشند وجود این نوع انجمن ها بهتر از نبودنشان است. در ضمن امروزه حضور این نوع تشكل ها مانعی در فعالیت دانشجویان دگراندیش و لائیك ایجاد نمی كند! امروز دیگر موانع اساسی در فعالیت های دانشجوئی بر خلاف گذشته، توسط دانشجویان و انجمن های اسلامی دانشجوئی صورت نمی گیرد؛ بلكه تماما" با آمدن احمدی نژاد این موانع به صورت علنی و مشخص توسط خود دولت، بسیج دانشجوئی و دیگر ارگان های غیر دانشگاهی و انتصابی، تشدید شده است. بازوی دانشحوئی حكومت امروز در دانشگاه ها به جرات می توانم بگویم تضعیف شده است و این وضعیت، ارگان های امنیتی و اداری حكومت را مصمم كرده است كه صدای دانشگاه را هر چه بیشتر خاموش سازد. سئوال مركزی این است كه دانشگاه در چنین شرایطی چگونه می تواند عمل و مقاومت كند؟ من در نوشته ها و مصاحبه هایی كه در مورد جنبش دانشجوئی داشته ام سعی كرده ام پاسخ هایی ارائه دهم.

دانشگاه برای پایین آوردن هزینه های فعالیت متشكل چه كاری می تواند انجام دهد؟

چرا مشغله ذهنی فعالین دانشجویی و یا تشكل های دانشجوئی فقط به هزینه دادن در مبارزه متمركز شده است؟ چرا دانشجویان به چگونگی پایین آوردن این هزینه ها ی سنگین در مبارزه بیشتر توجه نمی دهند؟ در ایران در محیط دانشگاه دارند شرایطی را ایجاد می كنند یا كرده اند كه هر نوع فعالیت فعالین دانشجوئی غیر خودی و نیمه خودی از حكومت، با دادن هزینه مواجه شود! باید به بیرون آمدن از این فضا تلاش كرد. تلاش ها باید جمعی باشد زیرا هزینه دادن ها هم نیز جمعی شده است و مختصص تنها یكی و دو نفر نیست. راهكارها در میان خود دانشجویان است كه انتخاب و اجرا می شود. اگر دانشجویان با بحث و گفتگو انتخاب كنند آمادگی بیشتری برای هزینه دادن خواهند داشت. حركت بر اساس منافع عمومی دانشگاه و دانشجویان می تواند باعث تهییج و همكاری بدنه دانشجویی شود. دانشگاه برای مقاومت و پیشرفت نیاز به همه جناح های دانشجویی دارد. در چنین صورتی می شود هرینه ها را پایین آورد.

چه نوع تفكیكی میان جریاتات دانشجوئی در دانشگاه های ایران وجود دارد؟

این درست است كه یكسری تقسیم بندی ها درمیان جریانات دانشجوئی بوجود آمده است اما این تفكیك بندی ها هنوز نتوانسته به یك مجموعه و گروه مشخص با برنامه و استراتژی روشن تبدیل شود. به عنوان مثال در چپ رادیكال دانشگاه، جریانات متفاوت و متنوعی از چپ در آن عمل می كنند. یا در انجمن های اسلامی كه دفتر تحكیم وحدت را تشكیل می دهند تفاوت های بسیاری در میانشان وجود دارد. در میان این انجمن ها می شود از طرفداران نئولیبرال، ملی و مذهبی، لیبرال دمكرات، چپ دمكرات و چپ رادیكال را دید. این گروهای دانشجوئی هنوز نتوانسته اند به صورت یك جریان منسجم، با برنامه و پروژه واحد و مشخص عمل كنند. در ضمن می توان گفت كه تا كنون بحث های تند و افشاگرانه در درون فعالین دانشجوئی در دانشگاه های كشور بیشتر در میان جریانات طرفدار نئولیبرالیسم و یك بخش كوچك از چپ رادیكال صورت گرفته است و بسیاری از فعالین دانشجوئی آگاهانه در بحث های افشاگرانه مذكور شركت نكرده اند. اما جالب است گفته شود كه محافل و احزابی از بیرون از دانشگاه به این نوع بحث های تفرقه افكنانه، حذفی و افشاگرانه به اشكال گوناگون مدام دامن می زنند و بدین ترتیب سعی می كنند در امور مسائل دانشجوئی دخالت و یارگیری كنند. چنین دخالت های از بیرون دانشگاه كمك به رواداری، احترام به دگر اندیشی وعقلانی شدن گفتمان ها در دانشگاه ها و میان فعالین دانشجوئی نمی كند.

آیا گرایشات چپ در دانشگاه های ایران حضور موثر دارند؟

اگر یادمان باشد حكومت اسلامی ایران در سال 59، دست به سركوب وسیع چپ در دانشگاه های ایران زد. زیرا چپ در دانشگاه و در میان دانشگاهیان در اكثریت مطلق بود و این خوشایند حكومت و جریان های لیبرال در آن زمان نبود. با انقلاب فرهنگی، تفكر چپ دگراندیش امكان طرح علنی خواسته های خود را در دانشگاه ها از دست داد و بدین ترتیب چپ را مجبور به سكوت در دانشگاه ها شد. از دهه 70، هسته های مخفی چپ رفته رفته با توجه به تغییر نسبی شرایط دست به سازماندهی مجدد خود زد. در این چپ تنوعات بسیاری وجود دارد و فعالین چپ در دانشگاه ها در فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روزنامه نگاری، ادبی، صنفی، علمی، تخصصی، ورزشی و... خود را به اشكال گوناگون پیش برده اند و سعی كرده اند از این طریق به صورت علنی و هوشیارانه، دگر اندیشی را هر چه بیشتر در دانشگاه های كشور تقویت كنند. اكثریت وسیعی از این دانشجویان به هیچ گروه و سازمان سیاسی ایرانی در اپوزیسیون ارتباطی ندارند و همواره بطور مستقل دست به تصمیم گیری در عرصه های مختلف زده اند. اما با دقت خطوط فكری و نظری سازمان های سیاسی چپ را دنبال می كنند. چپ با تلاش خود دوباره سعی كرده است كه حضور خود را در دانشگاه های كشور افزایش دهد. تجربه دانشگاه نشانگر این است كه چپ به رغم عوامل نامساعد متعدد هنور از ظرفیت های لازم و نیز از زمینه های مادی و ذهنی قوی برای جلب نظر دانشجویان و مردم برخوردار است. چپ دانشجوئی قدرت فراگیرشدن و فرا رفتن از خود را در دانشگاه دارد و مناسب است در این عرصه نیروهای خود را برای مبارزه بر علیه استبداد و دفاع از دانشگاه، آزادی، دمكراسی و عدالت اجتماعی متمركز كند. چپ دانشجوئی میان آرمان ها و واقعیت های زندگی می بایست یك ارتباط منطقی بوجود بیاورد. اگر شرایط مناسب بوجود آید چپ در دانشگاه و جامعه به اندازه كافی حرف برای گفتن دارد. با حضور چپ دانشجوئی در دانشگاه ها، امكان سركوب آن به دلیل وجود دیكتاتوری افزایش می یابد. چپ باید با فكر و آگاهی اقدام عملی كند و نیروهایش را به سادگی علنی نكند. تجربه سركوب دوران انقلاب فرهنگی اول نباید فراموش شود. حفظ و گسترش ارتباط و فعالیت با گرایشات دیگر دانشجوئی به نفع چپ در دانشگاه است. دانشگاه برای مقاومت در برابر دیوار استبداد نیاز به همه فعالین دانشجوئی دگر اندیش دارد.

در حال حاضر جنبش دانشجوئی با چه مشكلاتی در درون خود روبروست؟

از نظر من مهمترین موضوع در جنبش دانشجوئی، مسئله تشكل های دانشجوئی است. روشن است كه تشكل های دانشجوئی اصلی ترین و مهمترین موضوع در پراتیك جنبش دانشجوئی محسوب می شوند. در حال حاضر تشكلهای دانشجوئی با مشكلات متعددی همچون مشكلات مالی، مراكز متعدد تصمیم گیری، ضعف ساختاری، مدیریت، عدم وجود یك تشكل سراسری، ارتباط با بدنه دانشجوئی و... گریبانگیر هستند. همه این موارد می تواند در كاهش فعالیت و تاثیر گذاری منفی در بدنه دانشجوئی عمل كند. اگر جنبش دانشجوئی بتواند سازمان ها و ساختارهای خود را تنظیم كند می تواند از فرصت ها و امكانات، استفاده بهینه كند و بدین طریق تاثیرات خود را در دانشگاه و در میان جنبش های اجتماعی دیگر بگذارد.