مصاحبه کارآنلاين با کاوه شيرزاد، سخنگوی حزب دمکرات ایران
* دانشجویان باید بر فعالیتهای علنی خود در دانشگاه افزوده و در بیرون از دانشگاه
نیز به فعالیتهای غیرعلنی بپردازند. نظامهای توتالیتر اگر مجال یابند تا سرکوب
نهایی پیش خواهند رفت. این یک تهدید جدی علیه آنان است و اگر دانشجویان دست روی دست
بگذارند، زمینگیر خواهند شد.
در ماه اخير بطور قابل توجهی بر ابعاد سرکوب فعالين
دانشجوئی افزوده شده است. بنظر شما دليل آن چيست؟ آيا جمهوری اسلامی سياست جديدی را
نسبت به جنبش دانشجوئی در پيش گرفته است؟
سیاست جمهوری اسلامی سرکوب کلیه فعالیتهای سیاسی و مدنی و ایجاد جو رعب و وحشت در
جامعه است. دانشگاه نیز قسمتی از جامعه است و شامل همین سیاست، اما به نوع خودش.
محیط دانشگاه با محیط جامعه متفاوت است. چرا که دانشگاه محل تجمع جوانانی پر شور
است که به مسائل سیاسی و اجتماعی توجه بیشتری دارند و نسبت به آن حساس ترند. به
خاطر ماهیت اجتماعی دانشگاه، دانشجویان اولین قشری هستند که به رویدادها و اخبار و
اطلاعات واکنش نشان می دهند. دانشگاه سنگر آزادیست. وقتی بحث سرکوب مطرح میشود
اولین جایی که نشانه می روند دانشگاه است و بیشترین فشارها را به این محیط وارد می
کنند. بنابراین باید گفت آری جمهوری اسلامی سیاست جدیدی را در دانشگاهها دنبال می
کند که این سیاست قسمتی از سیاست بزرگ آن برای ایجاد جو رعب وحشت و قسمتی از وظیفه
ایدولوژیک آن است .
در ميان بخشي از دانشجويان، احزاب، سازمان ها و شخصيت هاي سياسي در داخل و خارج از
كشوربا توجه به افزايش سركوب دانشجويان و نيز اخراج، بركناري و بازنشستگي زودرس
اساتيد، اين تحليل مطرح است كه جريان حاکم در تدارك و زمينه چيني براي انجام انقلاب
فرهنگي دوم در سطح دانشگاه هاي ايران است. از نظر شما دولت احمدي نژاد از شرايط و
امكانات لازم براي انجام انقلاب فرهنگي دوم برخوردار است ؟ آيا حاكميت با توجه به
تجربه انقلاب فرهنگي اول و نيز شرايط امروز دانشگاه ها آمادگي تحميل چنين هزينه
سنگيني را براي جامعه دارد؟
البته من اعتقاد ندارم پشت این سرکوبها برنامه ای به وسعت انقلاب فرهنگی نهفته
باشد. آنچه مشخص است اینست که شعبان بی مخها در جامعه دارند ابتکار عمل را بدست می
گیرند. این خصلت جمهوری اسلامی است که وقتی نوبت مافیای جدیدی برای بدست گرفتن قدرت
می شود، سعی می کنند قدرت خود را در تمام ارکان نظام تثبیت کنند. امروز نوبت تثبیت
قدرت شعبان بی مخهاست و این شعبان بی مخها بنا به خصلت خود چنین برخورد می کنند.
احمدی نژاد در حد و اندازه ای نیست که بتواند انقلاب فرهنگی راه اندازی کند. ایشان
در جمهوری اسلامی به شدت باعث شکاف در حاکمیت شده و بزودی بسیاری از سران جمهوری
اسلامی را در مقابل خود بسیج خواهد کرد که متعاقبا سیاستهای ضد مردمی ایشان نیز
افول می کند. شرایط جامعه نیز با انقلاب فرهنگی اول تناسبی ندارد. در انقلاب فرهنگی
اول بسیاری از مردم از کشمکشهای سیاسی خسته شده بودند و از طرفی خمینی رهبر پرنفوذ
جمهوری اسلامی از آن حمایت می کرد. اما امروز چنین نیست بخش بزرگی از سران جمهوری
اسلامی اقدامات سرکوب گرایانه را محکوم می کنند و مدام نسبت به عواقب آن هشدار می
دهند. بنابراین استنباط من اینست که تحقق انقلاب فرهنگی دوم امکان پذیر نیست.
دانشجويان و دانشگاهيان براي مقابله با انجام انقلاب
فرهنگي دوم توسط دولت احمدي نژاد چه تدابير و راهكارهايي را مي بايست تدارك ببينند؟
دانشجویان باید مقاومت کنند و از فاز انفعال به سمت کنش گری حرکت کنند. کنشگری می
تواند جمهوری اسلامی را در فاز دفاعی فرو برده و در آنجا زمین گیر کند. جنبش
دانشجویی نیاز به سازمان دهی قوی تر دارد. دانشجویان باید بر فعالیتهای علنی خود در
دانشگاه افزوده و در بیرون از دانشگاه نیز به فعالیتهای غیر علنی بپردازند. نظامهای
توتالیتر اگر مجال یابند تا سرکوب نهایی پیش خواهند رفت. این یک تهدید جدی علیه
آنان است و اگر دانشجویان دست روی دست بگذارند، زمین گیر خواهند شد.
تنوع و اختلاف ميان گرايشات دانشجوئي در دانشگاه هاي ايران بسيار محسوس است. اما
برای مقابله با سياست هاي وزارت علوم و دولت احمدي نژاد اتحاد دانشجويان امری است
ضرور. بنظر شما گرايشهای مختلف دانشجوئی ميتوانند بر سر يكسري اصول و خواسته هاي
حداقل مشترك به توافق برسند؟ حداقل های مشترك دمكراتيك حول چه اصول و مواردی می
تواند، شكل بگيرد؟
معمولا در رکود فعالیتهای دانشجویی، اختلافات دانشجویی وسعت می گیرد. رکود
فعالیتهای دانشجویی یعنی تجدید نظر در نوع فعالیتهای دانشجویی و این یعنی اختلاف
دشمن مشترک می تواند اختلاف را از میان بردارد و اتحاد به وجود بیاورد. احمدی نژاد
و سیاستهای سرکوبگرایانه آن همین دشمن مشترک هستند و همین عامل اتحاد. اختلاف طبیعی
است و نیازی به از بین بردن آن و نفی یکی علیه دیگری نیست. اما اتحاد در مقابل
سرکوب، اتحاد حول مسائل حقوق بشر و توافق بر سر به رسمیت شناختن فعالیتهای گروههای
دانشجویی مختلف در کنار هم، می تواند از تضادها کاسته و نقاط مشترک را تقویت نماید.