همايش "هنر وجهاني شدن"
دكتر رامين جهانبگلو:
براي هنرمند امروز جهاني بودن مهمتر از جهاني شدن است
در اكثر رشته‌‏هاي هنري سخن تازه‌‏اي براي امروز نداريم


هنر به گفته آدورنو مي‌تواند و بايد پيام جهان شمول داشته باشد, يعني نحوه جهان شمول براي مطرح كردن مسايل مختلف زندگي.

 دكتر رامين جهانبگلو پژوهشگر مسايل فلسفي و علوم اجتماعي در گفت‌‏وگو با ستاد خبري همايش "هنر وجهاني شدن" با اشاره به اين مطلب افزود: به نظر من در درجه نخست بايد در مورد بحران هنر در جهان امروز سخن گفت و در مورد اين كه آيا ما با مقوله‌‏اي به نام هنر جهاني سر و كار داريم يا هنر ملي و بومي و اين كه جوامع سنتي يا پيراموني در برابر هنر جهاني چه موضع گيري‌‏هايي دارند و اين كه اصولا چه رابطه‌‏اي مابين هنر پيراموني و هنر جهاني به خصوص در كشوري چون ايران وجود دارد.
نويسنده كتاب"موج چهارم" در ادامه تاكيد كرد: به هر حال مساله اصلي براي يك هنرمند و انديشمند درجهان امروز"جهاني بودن"است كه كاملا وجهه فرهنگي و فلسفي دارد, نه الزاما جهاني شدن كه صيغه سياسي- اجتماعي و اقتصادي دارد, پس مساله اساسي براي يك هنرمند امروزه اين است كه چگونه مي‌‏توان در جهان امروز يك هنرمند جهاني بود؟"
وي دررابطه با مزاياي جهاني بودن براي هنرمند ايراني و رابطه آن باهويت ملي گفت:" بدون ترديد اگر هنرمندان ايراني وارد گفت‌‏وگوي جهاني با دنياي خود شوند, هم هويت خود را بهتر خواهند شناخت و هم جايگاه خود را به عنوان يك هنرمند ايراني در سطح جهان پيدا خواهند كرد. البته اين امر مستلزم آن است كه ذهنيت و طرز تفكر آن‌‏ها امروزي و معاصر باشد؛ نه اين كه مثلا در ظاهر گذرنامه آمريكايي و فرانسوي بگيرند تا بدين وسيله امروزي شوند".
وي در ادامه در باب زمينه هاي مختلف هنري در ايران و تاثير آنها در دنياي امروز هنري ابراز كرد و گفت:"متاسفانه به غير از شعر كلاسيك ايراني كه سال‌‏هاست كه موردتوجه هنرمندان وانديشمندان غربي بوده- تا آنجا كه حتي فردي مانند گوته از حافظ ياد مي‌‏كند ونيز معماري قديم و بناهاي باستاني ايران- ما در اكثر رشته‌‏هاي هنري سخن تازه‌‏اي براي امروز نداريم. مثلا در زمينه نقاشي مي‌‏بينيم كه ما صاحب هيچ نحله‌‏اي در مكتب‌‏هاي هنري نيستيم و مقلد بي چون وچراي غربي‌‏ها بوده‌‏ايم, در زمينه موسيقي هم ما بر خلاف هندي‌‏ها - كه تا اندازه زيادي با ساختن قطعات تلفيقي "موسيقي فيوژني " با افرادي چون" زكي حسين " و " راوي شانكار" در روند جهاني شدن شركت كردند ما به جز برخي قطعات و كارهاي محدود مانند كارهاي "كيوان كلهر" كار خاصي صورت نداده‌‏ايم, در زمينه رمان هم شايد تنها در تاريخ معاصرمان فردي چون صادق هدايت را داشته‌‏ايم كه مي‌‏بينيم كه به خاطر مطالعات گسترده و ارتباطات نسبتا زيادي كه در پاريس داشت تا حدود زيادي در روند جهاني شدن قرار گرفت.
وي در ادامه پيرامون سينماي ايران و برخي توجهاتي كه به خصوص در اروپا نسبت به اين جنبه هنري ايران صورت گرفته است ابراز داشت: البته بايد توجه داشت كه توجه اروپاييان به سينماي ايران تنها محدود به جنبه‌‏هاي خاصي از آن بوده است؛ مثلا توجه به كارهاي عباس كيارستمي به خاطر نمايش جنبه‌‏هايي از ناتوراليسم ايراني , مانند بيابان‌‏ها و روستاهاي ايراني بوده‌‏است وگرنه در زمينه‌‏هايي كه فضاي پر زرق و برق شهري به نمايش گذاشته شده مي‌‏بينيم كه توجه خاصي نمي‌‏شود, يامثلا فردي چون بهرام بيضايي كه به هر حال يك كار گردان صاحب سبك است و از كساني چون" كوروساوا" و " هيچكاك" تاثير گرفته توجه چنداني به كارهاي او نمي‌‏شود, البته ازاين افراد كه بگذريم موضوعات و محتواي اكثر فيلم‌‏هاي ايراني بسيار بومي و مختص به بحران‌‏هاي خاص جامعه ايران است كه مورد توجه جهانيان نمي‌‏تواندواقع شود, مثلا فيلم‌‏هايي چون" كما", " بوتيك" چه جذابيتي براي ديگران مي‌‏تواند داشته باشد؟ در حالي كه دراين زمينه حتي درهند با كار گرداني چون "ساتيا چيت راي" طرف هستيم كه توانسته جاي خود را در ميان جهانيان باز كند؟