|
|
معرفی كتاب:
جهانی شدن در خدمت شهروندان
نوشته: دكتر ناصر گيلانی
در زمينه يكی از مطرح ترين موضوعات دهه های اخير، اواسط سال 2004 كتاب “جهانی شدن
در خدمت شهروندان“ تاليف آقای دكتر ناصر گيلانی، اقتصاددان و محقق ايرانی، عضو هيئت
اقتصادی و اجتماعی فرانسه و مدرس دانشگاههای فرانسه، توسط
Les Editions de L’Atelier/VO Editions/ SA La Vie Ouvrière/263, rue de Paris/
93516 Montreuil Cedex
انتشار يافت و مورد توجه گسترده محافل علمی و اجتماعی قرار گرفت. يكی از دانشگاه
های پاريس از مولف كتاب برای تدريس همين كتاب دعوت بعمل آورد و اكنون كلاس تشكيل
شده با حضور حدود 400 دانشجو يكی از بزرگترين كلاسهای اين دانشگاه است. ترجمه
پيشگفتار نويسنده و همچنين معرفی كوتاهی كه از طرف ناشر بر كتاب نوشته شده، برای
آشنائی خوانندگان تقديم می شود.
احمد فرهادی
معرفي:
امروزه، واژه جهانی شدن در همه جا به كار ميرود. سياستمداران و مديران ارشد كمپانی
ها برای توجيه سسياست های خود، كه غالبا با مخالفت مردم روبروميشوند، مدام به اين
مفهوم اشاره می كنند. اين نكته در مورد جنبش های متعددی كه با جهانی شدن به مفهوم
عام، و بخصوص با شكل ليبرالی آن، مبارزه مي كنند نيز صادق است.
اما آيا معناي اين واژه روشن است؟ براستي نيروهاي محرك اين جهاني شدن كدامند؟ وزن
شركت هاي چند مليتي و مسئوليت دولتها در اين روند چيست؟ سازمان جهاني تجارت ، صندوق
بين المللي پول، بانك جهاني ... چه عملكردي دارند؟ گردش سرمايه ها در سطح جهان،
انتقال كارخانجات و فعاليت هاي اقتصادي به كشورهاي ديگر، تمركز سرمايه ... به نفع
چه كساني تمام مي شود؟ سلطه ايالات متحده آمريكا را چگونه مي توان توضيح داد؟ نتايج
رشد جمعيت و مهاجرت در سطح جهان چيست؟ آيا نميتوان براي ساختمان جهاني شدن مبتني بر
معيارهاي گسترده تري از بازار و حداكثر سودآوري تلاش كرد؟
برپايه سالها كار، تحقيق، تبادل افكار و ديالوگ با محققين، آكادميسين ها،
سياستمداران و فعالين اتحاديه ها در فرانسه و كشورهاي ديگر، نويسنده با زباني ساده
در صدد پاسخ دادن به اين سئوالها برآمده است. او مكانيسم ها را با نمونه ها و بررسي
هاي موردي فراوان شرح ميدهد. اين كتاب مي كوشد به شهروندان كمك كند تا با درك اين
مفاهيم در بنا نهادن جهاني شدني مبتني بر همكاري و همبستگي، و نه بر پايه جنگ
اقتصادي پايان ناپذيرشركت جويند.
ناصر منصوري گيلاني (Nasser Mansouri-Guilani ) داراي درجه دكتراي اقتصاد و عضو
هيئت اقتصادي و اجتماعي فرانسه است. از كتابهاي نامدار او “اقتصاد فرانسه در
10مبحث“ ( Editions de l’Atelier, 1999 ) و “پشت اقتصاد جديد چه پنهان است“ (VO
Editions, 2001) را ميتوان نامبرد.
(ناشر)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پيشگفتار كتاب
“ عاليجنابان، آقايان، اعضا و مسئولان اروپا،
“ با خرسندي افتخارآميز و اعتمادي گسترده اين نامه را به شما مينويسيم تا فشارهاي
سفرمان و رنجهائي را كه ما كودكان آفريقا تحمل ميكنيم به شما بگوئيم ... حرف ما
ناشي از علاقه ما به قاره زيباي شماست ... ما براي بدست آوردن همبستگي و مهرباني
شما تلاش ميكنيم، ما خواستار كمك شما به آفريقا هستيم. ما را كمك كنيد، ما زجر
زيادي در آفريقا ميكشيم، ما را كمك كنيد، ما مسائل و كمبودهاي زيادي در زمينه حقوق
كودكان داريم. ما مشكلات داريم، ما جنگ، بيماري، مشكلات غذائي و ... داريم. در
رابطه با حقوق كودكان (...) ما مدرسه داريم اما تعليم و تربيتي در كار نيست جز در
مدارس خصوصي كه معلمان خوب دارند. براي رفتن به اين مدارس مبالغ زيادي پول لازم
داريم، و والدين ما فقيرند... ما خودمان را قرباني ميكنيم و روي زندگيمان ريسك
ميكنيم، به اين دليل كه بسيار زياد در آفريقا رنج ميبريم و به اين دليل كه نيازمند
مبارزه شما برعليه فقر و براي پايان دادن به جنگ در آفريقا هستيم. ما ميخواهيم
تحصيل كنيم و ازشما خواهش ميكنيم كاري كنيد تا ما بتوانيم در آفريقا تحصيل كنيم ...
و فراموش نكنيد كه ما پيش شما در باره ضعف قدرتمان در آفريقا شكوه ميكنيم ... “
اين نامه همراه جسد دو نوجوان يافته شد كه سال 1999 از سرماي شديد در شرايط
غيرطبيعي (در ارتفاع 10000 متري و حرارت منهاي 50 درجه، در حالي كه در قسمت چرخهاي
فرود هواپيمائي به مقصد بلژيك پنهان شده بودند) جان سپردند. مطالعه اين نامه غم
انگيز نمي تواند هيچ روح بشري را بي تفاوت بگذارد. اين نامه بدون شك يكي از بهترين
بيانگران تناقض اين جهان است: هيچگاه بشريت چنين ابزارهاي ارتباطي در اختيار نداشته
است و با اين حاال هيچگاه جوامع ما اين چنين دور از فهم مسائل يكديگر نبوده اند؛
هيچگاه بشريت اينهمه ثروت توليد نكرده است اما هنوز فقر و بيعدالتي همچنان وجود
دارند.
اين تناقضات به نبود تفاهم و عدم توافق دامن ميزنند و صلح و امنيت جهان را به خطر
مياندازند. اين كتاب ميكوشد دلايل اين تناقضات را شرح دهد و از ديدگاهي فراتر از
اقتصاد واژه جهاني شدن را، كه مضموني ايدئولوژيك و سياسي دارد، تعريف كند و از وراي
تعريف به توضيح روندهاي متفاوت بپردازد.
اين كتاب با تفكر رايج در مورد جهاني شدن در تقابل است و ايده هاي زيرين را بسط مي
دهد:
(1) جهاني شدن جاري پويشي تاريخي است كه از توسعه نظام سرمايه داري در متن تغييرات
بسيار شديد تكنولوژيكي نشات ميگيرد. وجه مشخصه پويش عبارت است از در رقابت قرار
دادن سيستم هاي اجتماعي–سياسي، همگاني شدن معيارهاي سوددهي در سطح جهان و انباشت
سرمايه مالي به ميزاني بي سابقه.
از اين رو اين جهاني شدن براي اكثريت بزرگ مردم جهان مايه رنج ، فقر، بيعدالتي،
ناامني، عدم امنيت اجتماعي ... است.
اما جهاني شدن سرنوشت تغييرناپذيري نيست بل كه محصول فعاليت هدفمند بشري است و
بنابراين محتواي آن ميتواند تغيير پذيرد. به سخن ديگر، دستيابي به جهاني شدني
آلترناتيو در برابر جهاني شدن كاپيتاليستي و ليبرال ممكن است. براي اكثريت عظيم
جمعيت جهان، مسئله عبارت است از اين كه بقول برنده جايزه اقتصادي نوبل، آمارتيا سن،
« جهاني شدن را هرچه انساني تر كرد» و از فرصتهاي ارائه شده توسط شرايط پيشرفته
اقتصادي براي ساختن تمدني نوين مبتني بر صلح، امنيت، همبستگي و برادري مردم بهره
گرفت.
(2) جهاني شدن ليبرال نيروهاي محرك خود را دارد. اين نيروها عبارتند از شركت هاي
چندمليتي، دولتها و سازمانهاي بين المللي. از ميان برداشتن مقررات و قوانين حافظ
منافع كارگران، عمومي كردن رقابت، خصوصي سازي – اين دگم اقتصادي ليبراليسم –
ابتكارات دولت ها را بنفع شركت هاي چند مليتي كاهش ميدهد. با اينهمه، جهاني شدن
بمعناي پايان دولت – ملت نيست. بويژه شركت هاي چندمليتي، كه نيروهاي محرك و
آكتورهاي اصلي جهاني شدن ليبرالي هستند، پايگاه ملي خود را حفظ ميكنند. به بيان
ديگر، زير كنترل در آوردن اين شركت ها و ايجاد آلترناتيو ممكن است؛ براي انجام آن،
ما بايد در سطوح مختلف عمل كنيم.
(3) برخلاف آن چه كه تصميم گيران سياسي و مديران ارشد كمپانيها مي گويند، اتحاديه
اروپا، و در درون آن فرانسه، قربانيان گلوباليسم نيستند بل كه فعالانه در اين روند
شركت مي كنند. انتخابهاي اقتصادي و اجتماعي حكومتها، همانند معيارهاي مديريتي
كمپانيها، جامعه را در راستاي خواستها و نيازهاي جهاني شدن ليبرالي آرايش ميكندد.
مبارزه عليه بيكاري، ناامني، بيعدالتي، عليه سمت گيري ليبرالي، در سطح فرانسه و
اروپا و همچنين براي بدست آورن حق ساختمان يك ” جامعه اروپا “ي مبتني بر همبستگي با
همديگر، راهي است براي مبارزه عليه گلوباليزاسيون ليبرالي.
(4) برخلاف ظاهر قضيه، جهان به دو بلوك متجانس شمال و جنوب، كشورهاي غني و فقير،
كشورهاي پيشرفته و عقب مانده تقسيم نشده است. اين مضامين پيچيدگي پديده هاي امروزي
را تبيين نميكنند. برخلاف آن چه كه ليبرالها مي گويند، عمومي شدن رقابت به نفع همه
تمام نمي شود. جهاني شدن ليبرالي برندگان و بازندگان خود را در كشورهاي شمال و جنوب
دارد. در كشورهاي شمال عموما كارگران، بويژه كم تخصص ها، در ميان بازندگان قرار
دارند. به اين دليل به نفع كارگران است كه در سراسر جهان عليه شركتهاي چندمليتي، كه
توليد را در مقياس جهاني در راستاي اهدافشان و سودآوري سازمان ميدهند، مبارزه كنند.
پديد آمدن علايق مشترك در سطح جهان، پايه اي قوي براي مبارزه عليه جهاني شدن
ليبرالي و ايجاد اشتغال كامل همبسته براي همه مردم در تمام پهنه گيتي و نه براي
اقليتي از مردم جهان مي آفريند.
(5) جهاني شدن نياز به برخورد به شيوه اي سيتماتيك با مسائل متعددي را پيش ميكشد،
مسائلي مانند مبارزه عليه فقر و بيعدالتي يا حفظ محيط زيست، كه در كليت خود به تمام
جهان مربوط ميشوند. برخورد فردي و خصوصي، همچنين عمومي كردن قوانين بازار قادر به
پاسخ دادن به اين مسائل نيستند. برعكس، آنها منابع اختلاف و تضاد هستند. ساختن
آلترناتيوي در برابر جهاني شدن ليبرالي نياز به يك چشم انداز بلند مدت برپايه
همبستگي بين مردم و بين نسلها دارد. اين امر يك عمل جمعي و قواعد نوين در روابط بين
المللي را ضرور ميسازد. به اين منظور بايد ليبراليسم اقتصادي را كنار نهاد و
نهادهائي را كه از جنگ جهاني دوم سرچشمه ميگيرند دگرگون كرد.
اين ايده ها در پنج بخش كتاب گسترش داده شده اند. هر بخش شامل دو فصل است. مخاطب
اين كتاب كساني هستند كه لزوما با اصطلاحات اقتصادي آشنائي ندارند. كتاب يك ديد
آموزشي (پداگوژيكي) دارد. براي كمك به خواننده، جاي خاصي به توضيح مفاهيم تكنيكي
اختصاص داده شده است. توضيحات مفصل با مثالهاي مشخص در پايان هرفصل بيان شده اند.
يادآوري اين نكته خالي از فايده نيست كه عليرغم كوشش نويسنده براي توضيح مطالب به
بياني ساده، طبيعت موضوعات اختصاص وقت بيشتري را براي خواندن آن ايجاب ميكند تا
مثلا براي مطالعه يك رمان.
ناصر گيلانی
|
|
|