|
|
جنبش عليه جنگ و جهانى شدن سرمايه
تحليل و ارزيابى حزب كمونيست آمريكا پيرامون سياستهای جرج بوش (ارائه شده به گردهمائی احزاب چب در يونان)
ترجمه: منوچهربصيرنيا
لحظه كنونى، مهمترين لحظه براى بشريت است، زيرا دكترين جديد -جورج بوش- در مورد
جنگ بى پايان، جهان را به طور غيرقابل باورى، ناامن كرده است. هم اكنون، امپرياليسم
آمريكا، ديگر دوران اتحاد شوروى سابق رقيبى ندارد. در آن هنگام، اتحاد شوروى به
اتفاق ساير كشورهاى سوسياليستى، جنبش غيرمتعهد، ساير جنبشهاى رهايى بخش ملى و اكثر
صلح طلبان در كشورهاى سرمايه دارى از انهدام اتمى دنيا خوددارى كردند. حال، فقط يك
جنبش صلح طلبانه گسترده تر بين المللى مى تواند از جنگ اتمى جلوگيرى كند.
به نظر ما، اساس دكترين بوش، بر استفاده از بخشهايى از سرمايه دارى انحصارى راست
افراطى آمريكا (سرمايه مالى، نفت، انرژى و نقل و انتقال نظامى) و متفكران آنها از
جمله انواع بنيادگرايان مذهبى قرار دارد، بايدتوجه داشت كه بيش از دو دهه از پيدايش
دكترين بوش مى گذرد، اما اين دكترين تا قبل از دزدى قدرت و غصب كاخ سفيد در سال۲۰۰۰
و فاجعه -۱۱سپتامبر- كه به صورت سياست افراطى ترين بخشهاى طبقه حاكم درآمد، انجام
نگرفت.
امپرياليسم آمريكا هميشه درصدد، سلطه بر جهان بوده است، اما هدف دكترين بوش در قرن
حاضر، سلطه بى چون و چرا و بدون رقيب بر دنيا است. پس از فروپاشى اتحاد شوروى،
ارتجاعى ترين بخشهاى آمريكا تصميم گرفتند كه اولاً اجازه ندهند رقيبى براى آنها
پيدا شود و ثانياً با هيچ دولتى هم در اين مورد متحد نشوند.
دكترين بوش، حاوى مجموعه اى از سياستهايى است كه وجه بارز آن، برترى نظامى فوق
العاده ، حمله -پيشگيرانه- براندازى حكومتها، با استفاده از سلاحهاى اتمى، به عنوان
سلاحهاى تهاجمى، نظامى كردن فضا، اشغال نظامى و كنترل مستقيم و حذف حاكميت ملى است.
دولت بوش قصد دارد كه سلاحهاى جديدى از جمله -بمب كوچك اتمى - به نام -توفان فضا-
را تهيه كند و برنامه -سپر موشكى- را هم به اجرا درآورد.
اين اهداف منجر به تكثير سلاحهاى كشتار جمعى و دور جديدى از مسابقه تسليحاتى از
جانب كشورهايى مى شود كه احساس مى كنند بايد از خودشان دفاع كنند.
دكترين بوش از طريق خروج از پيمانهايى چون -آى.بى.ام- و -كيوتو - و سازمانهاى بين
المللى عصر جديدى را در روابط بين المللى مى گشايد كه در آن، به طور يكجانبه بر
قوانين بين المللى و مؤسساتى چون سازمان ملل متحد مسلط شود و مقررات و احكام آنها
را ناديده بگيرد و تحريف كند كه در اين ارتباط، رقابت بين دولتهاى امپرياليستى نيز
تشديدمى شود.
هدف راهبردى و فورى راست افراطى در آمريكا، بازسازى تمام خاورميانه در چهارچوب
منافع خود است. حمله سلطه جويانه آمريكا از آفريقاى شمالى شروع شده و به آسياى جنوب
غربى كه داراى ذخاير نفتى است، مى رسد كه در اين ميان، سيستم وسيع و پيچيده پايگاه
هاى نظامى جديدى در اين هدف كمك رسان واشنگتن خواهد بود. عليرغم اينكه نيروهاى
آمريكايى در باتلاق اشغال عراق و افغانستان فرورفته اند، مدتى است كه راست افراطى،
ايران، كوبا، كره شمالى و مجمع الجزاير را تهديد مى كند.
ما معتقد نيستيم كه اين حاصل چاره ناپذير مرحله فعلى جهانى شدن سرمايه يا تعادل
قدرت در جهان است. اين يك سياست انتخاب شده است كه با پيشرفت سياسى راست افراطى
ارتباط دارد. ما در اينجا قصد نداريم دولت بوش را فاشيست بدانيم، زيرا اين هنوز
همان تعريف ماركسيسم كلاسيك، به عنوان ديكتاتورى تروريستى آشكارى كه ارتجاعى ترين
بخشهاى انحصار، نهادهاى دموكراتيك بورژوازى را نابود وطبقه كارگر و جنبش مردم را
وحشيانه سركوب مى كنند، نيست.
هنوز شرايط لازم براى فعاليتهاى سازمانهاى گوناگون، جنبش ها، از جمله حزب ما وجود
دارد.
درست است كه حقوق دموكراتيك اساسى مردم لطمه ديده اما ازبين نرفته است. اما در هر
حال، كسى نمى تواند منكر وجود نيروهاى شبه فاشيستى در دولت بوش و متحدان او شود. در
هر صورت، آنچه كه فوريت دارد، اين است كه براى جلوگيرى از گسترش اين پديده، مانع
قدرت يابى اين نيروها شويم.
به همين دليل است كه از نظر ما، انتخابات سال ۲۰۰۴ و حفظ فضاى دموكراتيك در كشور از
طريق مبارزه توده اى اهميتى حياتى دارد جنبش صلح جهانى كه غيرقابل پيش بينى بود،
دولت بوش را مجبور كرد تا دست از اهداف تهاجمى خود بردارد و مسأله را به سازمان ملل
متحد ارجاع كند. جنبش صلح آمريكا كه يك شبه شكل گرفت، ابعاد گوناگونى دارد و وسعت
آن نيز چشمگير است. اين جنبش با بسيارى از مبارزات وجنبش هاى ديگر همسويى و همپوشى
دارد و دربرگيرنده طيف گسترده اى از هواداران ايدئولوژى هاى گوناگون، بخش بزرگى از
نيروى كار، جوامع نژادى سركوب شده، جوانان، نظامى هاى سابق، مهاجران، بسيارى از
خانواده هاى قربانيان ۱۱ سپتامبر و جنبش ضدجهانى سازى مى شود.
هزاران كميته صلح، توسط مردم در شهرهاى كوچك و دانشگاهها تشكيل شد و آنان مخالفت
خود را به شيوه هاى گوناگون و خلاقى ابراز كردند. در اين ارتباط، هزاران مؤسسه
آموزشى تشكيل شد و تبليغات وسيعى درروزنامه ها صورت گرفت و فعاليتهاى شبانه روزى
نيز سازمان داده شدند.
بعد از شروع جنگ، بزرگترين تظاهرات ضدجنگ، كه بعد از تظاهرات ضدجنگ ويتنام از همه
بزرگتر بود، با راهپيمايى ۵۰۰ هزارنفر در -نيويورك- انجام شد. دانشجويان بيش از ۵۰۰
دانشگاه يك روز را به عنوان طرفدارى از كتاب و مخالفت با استفاده از بمب برگزار
كردند.
بيشتر از ۱۵۰ مصوبه ضدجنگ، توسط اتحاديه هاى محلى و جامعه هاى مختلف تصويب شد. از
طريق اينترنت، اقدامات ملى و محلى، از جمله راهپيمايى ۷۵۰ هزارنفر در واشنگتن صورت
گرفت. ميليونها نامه، تلفن، پست الكترونيكى چون سيل براى مقامهاى كشور جارى شدند.
ناگهان قسمت بزرگى از جنبش كارگرى آمريكا نيز رسماً با جنگ به مخالفت پرداخت،
درحالى كه سالها طول كشيد تا جنبش ضدجنگ ويتنام تشكيل شود.
سازمانها وجنبش هاى صلح طلبانه زيادى توسط نيروهاى كارگرى تشكيل شدند. براى مثال،
در شيكاگو، رهبران اتحاديه هاى كارگرى، سازمانهاى زيادى را براى طرفدارى از صلح و
عدالت و رفاه تشكيل دادند.
آنها معتقد بودند كه براى مبارزه با تبليغات دروغى و درك اين مطلب كه جهت مبارزه
براى صلح، امنيت اقتصادى و حقوق دموكراتيك به هم مربوط هستند، آموزش همگانى لازم
است.
حتى اكثر جامعه هاى مذهبى، غير از بنيادگرايان جناح راست فعالانه در اين موردشركت
نمودند و بويژه كليساى بوش هم مخالف جنگ بود.
بايد خاطرنشان كنيم كه به دليل حذف برنامه ها و يارانه هاى اجتماعى و اجراى دكترين
بوش درخارج و جنگ عليه طبقه كارگر در آمريكا، ميليونها دلار به بودجه نظامى اضافه
شد. مقياس، دامنه و رشد سريع جنبش صلح شگفت انگيز بود، بطوريكه حمايت تقريبى تمام
رسانه هايى را كه از جنگ حمايت مى كردند را به خود جلب كرد.
ر سانه هاى مزدور بى وقفه، دروغ پراكنى مى كردند و به ملى گرايى افراطى و گردهمايى
هاى سازمان يافته طرفدار جنگ پرو بال مى دادند. آنها تا مى توانستند، به مخالفان
جنگ، برچسب بى وطنى و خيانت به ميهن زدند و بسيارى از شخصيت هاى مشهور را مجبور به
سكوت كردند.
على رغم تمام اين تلاشها بيش از ۳۰ درصد مردم شديداً مخالف جنگ پيشگيرانه بودند
وامروز، تعداد مخالفان به ۶۷% رسيده كه معتقدند سازمان ملل متحد بايد به عنوان
ميانجى نسبت به حل بحران اقدام كند . افكار عمومى هنگامى كه متوجه شد كه بدرفتارى
بوش بعداز حادثه ۱۱ سپتامبر بامهاجران و بهانه براى حمله به عراق همه از پايه دروغ
و ساختگى بوده ، خشم توفانى خود را به نمايش گذاشت.
نيروهاى دموكراتيك و صلح طلب در تمام مبارزات سياسى، قانون گذارى و انتخابات حضور
دارند.هدف فعلى ، پايان دادن به اشغال عراق وبازگرداندن سربازان به وطن وجلوگيرى از
حملات پيشگيرانه بيشتر است.
در جنبش صلح، جريانهاى زيادى وجود دارند كه براى حل بحران خاورميانه نيز مبارزه مى
كنند. در طرح نقشه راه كه براى حل بحران فلسطين در نظر گرفته شده است، بيشتر به
جزئيات مسأله مى پردازند. امامشكل اصلى اينجاست كه بدون عقب نشينى كامل اسرائيل از
مناطق اشغالى، از جمله مناطق مسكونى، پايان دادن به سركوب شديد فلسطينى ها، توسط يك
نيروى بين المللى حافظ صلح، نمى توان از اين راه عبور كرد. بيشتر از ۵۰۰ فعال صلح
طلب از مردم عادى كه نماينده بيشتر از ۶۵۰ سازمان بودند، در اين كنفرانس شركت و
برنامه هاى درازمدت آن راتصويب كردند.
در حال حاضر ، تمام مخالفان دولت بوش به شدت متوجه انتخابات سال ۲۰۰۴ هستند. تنها
راه مبارزه با بوش، شركت در انتخابات است. اين يك نبرد حماسى است كه ميليونها نفر
درآن شركت خواهند كرد.
در روزهاى ۶ تا ۸ ژوئن كه به عنوان اتحاد براى صلح وعدالت ناميده شده بود، شبكه ملى
ميليونها نفر را براى تظاهرات واعتراض در ۱۵ فوريه تجهيز و اولين كنفرانس ملى خود
را برگزار كرد.بيشتر از ۵۰۰ نفر از فعالان عادى صلح به نمايندگى از بيش از ۶۵۰
سازمان در آن شركت و طرحهاى درازمدت آن را تصويب كردند.
بيشتر سازمانهاى طرفدار صلح وعدالت با جنبش هاى اجتماعى ديگر براى انتخاب رئيس
جمهور واكثريت نمايندگان در يك حزب دموكراتيك متحد شده اند. براى شركت در اين نبرد
بزرگ ، آموزش و تجهيز رأى دهندگان ضرورى شمرده شده و برنامه هاى مربوطه نيز اعلام
شده است.
سياستهاى آمريكا، هنوز بطور شديدى تحت تأثير حملات تروريستى ۱۱ سپتامبر است.راست
افراطى بطور ماهرانه اى از هراس مردم از تروريسم سوء استفاده كرد.اين شرايط به بوش
اجازه داد كه دكترين راهبردى جديد و بى قيد و شرط خود را سريعاً حاكم كند واهداف
اصلى سياست هاى جنگ طلبانه و سراپا دروغ خود را پنهان نمايد.
اساس مبارزه بوش براى انتخاب مجدد، تأكيد بر خطر تروريسم است.
جنگ با تروريسم، جايگزين استفاده از جنگ سرد و مبارزه با كمونيسم شده است تا
سياستهاى نظامى گرانه و كاهش آزاديهاى مدنى او را توجيه كند.
البته از نظر او، تروريسم و كمونيسم يكسان هستند.
قانون ميهن پرستانه آمريكا، آنچنان قدرت وسيع و سركوبگرى دراختيار دولت گذاشته كه
موجب وحشت، سركوب سياسى، بازداشت، بدرفتارى و اخراج هزاران مهاجر، خصوصاً اعراب،
آسياى جنوبى، مسلمانان و سيك ها شده است. ازطرف ديگر، نظامى كردن مرز با مكزيك نيز
افزايش يافته است. درحال حاضر، مبارزه فزاينده اى براى لغو اين قانون درجريان است.
دكترين بوش مربوط به جنگ بى پايان را مى توان بهانه اى براى بازپس گرفتن آنچه كه
طبقه كارگر در قرن گذشته به دست آورد، دانست. اين امر پول زيادى به جيب ثروتمندان
ريخت و قدرت زيادى نيز به رسانه هاى انحصارى (راست افراطى ـ م) داد. براى كمك به
دولت ورشكسته، راست افراطى درصدد توطئه اى است كه ماليات ثروتمندان را بطور چشمگيرى
كاهش دهد.
به همين بهانه بود كه دولت بوش دست به خصوصى كردن كمكهاى اجتماعى، مانند تأمين
اجتماعى، خدمات درمانى و آموزش همگانى و... زد.
بايد توجه داشت كه اين نوع آمريكايى ليبراليسم است كه منجر به تشديد مبارزه طبقاتى
شده است.
اقتصاد آمريكا روبه وخامت مى رود. شهرها و ايالات طى ۵۰ سال اخير دچار بدترين
بحرانهاى بودجه شده اند و اين بحرانها منجر به اين شدند كه برنامه هاى خدمات
اجتماعى به ميزان زيادى كاهش يابند. از سال ۱۹۹۹ كه بازار بورس دچارمشكل شد و بوش
رئيس جمهور شد، بيشتر از ۲۱۵ ميليون شغل حذف شد و ۴۱ميليون نفر ازخدمات درمانى و
صدهاهزاركارگران از مزاياى بازنشستگى محروم شدند.
تورم و ركود روبه افزايش است و گرسنگى و بى خانمانى غوغا مى كند. هرچند، حزب ما
نسبتاً كوچك است، اما نقشى منحصر به فرد و حياتى دراين جنبش دارد.
كمونيست ها در هر سطح اين جنبش صلح طلبانه مشاركت دارند، ما به همراه رهبران ملى و
ائتلافى گسترده شهرى، سازمانهاى مردمى، اتحاديه هاى كارگرى، نهادهاى مذهبى،
دانشگاهها و بالاخره، گروههاى صلح طلب سنتى دراين مبارزه شركت داريم.
معتقديم كه درزمينه هاى زير مى توانيم نقش ويژه اى را ايفاكنيم.:
۱ـ ابتكار عمل ما موجب مى شود كه طبقه كارگر چندنژادى ازمردوزن، خصوصاً جامعه هاى
ملى و نژادى سركوب شده و نيروى كار سازمان يافته براى تشكيل يك رهبرى منسجم
متحدشوند.
۲ـ ما مى خواهيم، ائتلافى گسترده بين چپ و راست ميانه به وجود آوريم.
۳ـ براى افشاى دروغهاى بوش و دكترين واقعى او دست به يك مبارزه ايدئولوژيكى مردمى
خواهيم زد.
۴ـ ما مى خواهيم كه مردم، اين بحران را ناشى از نظام سرمايه دارى بدانند و در نتيجه
لزوم و اهميت سوسياليسم را درك كنند.
۵ـ مردم بايد بدانند كه مبارزات مردم آمريكا، مبارزه اى طولانى عليه راست افراطى
است.
۶ ـ شركت كنندگان دراين مبارزه عبارتند از: نيروى كار سازمان يافته كه متشكل از
جوامع نژادى سركوب شده، زنان، جنبشهاى صلح طلبانه و عدالتخواه، مهاجران، جوانان،
طرفداران محيط زيست، جوامع مذهبى و كشاورزان است.
بخشهايى از طبقه حاكمه نيز دراين جبهه قرارمى گيرند كه دولت بوش آنها را تحت فشار
قرارداده است. -جبهه خلق- مفهومى است كه ابتدا حزب ما براى شرايط آمريكا طرح كرد كه
نمادى از ۲۰سال مبارزه عليه راست افراطى به شمار مى آيد.
پيشرفت اين جبهه ناموزون بوده ـ بدين ترتيب كه در اواسط دهه ۱۹۹۰به دليل تغييراتى
كه در رهبرى جنبش كارگرى صورت گرفت، قرارشد كه ائتلاف گسترده اى از نيروهاى ديگرى
صورت گيرد كه اين مسأله منجر به تغييرات كيفى مهمى در حزب شد. حادثه ۱۱سپتامبر و
جنگ عراق كار ايجاد اين جبهه را متوقف كرد. اما اين نيروها مجدداً درحال شكل گيرى
هستند.
دراين حال، بايد توجه داشت كه مبارزه مسلحانه با امپرياليسم نظامى آمريكا يك راهبرد
پيروزمندانه نيست.
به دليل تمايل آن براى استفاده از سلاحهاى كشتارجمعى و برترى فوق العاده نظامى كه
دارد، تنها راه مبارزه تجهيزسياسى سازمان هاى صلح طلب جهان است. علاوه بر اين، بايد
اصراركرد تا نيروهاى آمريكايى پايگاههاى خود را تعطيل كنند و نيروهايش به وطن
بازگردند.
براى اين منظور، تشكيل يك جبهه جهانى، متشكل ازكمونيست ها، طبقه كارگر، نيروهاى
دموكراتيك جهت حمايت از صلح، دموكراسى و امنيت اقتصادى ضرورى است. جنبشهاى ضدجهانى
سازى وزنه اى مهم درمخالفت با امپرياليسم آمريكا محسوب مى شوند.
اين جبهه، شامل جنبش هاى مردمى تمام ملل، ازجمله سوسياليست ها و بسيارى از
غيرمتعهدها و كشورهاى درحال توسعه است.
درحال حاضر و در بعضى از مسائل، منافع صلح جهانى با منافع آن دسته از دولتهاى
امپرياليستى كه مخالف سلطه آمريكا بر جهان هستند، تطابق دارد.
ما معتقديم كه سازمان ملل متحد بايد طبق منشور اوليه خود، مجدداً قدرت لازم را براى
حل فورى مسائل جهان، مانند نابودى سلاحهاى كشتارجمعى، نابودى محيط، بيمارى، فقر و
گرسنگى، به دست آورد.
درزمان ما، اين مبارزه بزرگى محسوب مى شود. اطمينان داريم كه صلح جهانى به اكثريت
دموكرات بوش را شكست خواهندداد. به باورما، نظام جديدى كه برپايه روابط بين المللى
صلح آميزو اقتصادى محكم و برابر برقرارشود، آينده بشريت را نجات خواهدداد.
از: روزنامه ايران
|
|
|