بهار خواهد شد...

به گوش خویش شنیدم بهار خواهد شد
غزل غزل قلمم بی قرار خواهد شد
شنیدم از نفس سبز ژاله بار نسیم
که باز فرصت دیدار یار خواهد شد
وخارِ کوچ اگرچه خلانده خاطره را
خیال، مرهم آزار خارخواهد شد
به دوشِ عشق مرا تا دیار خواهد برد
و سیر و سرکه و سنبل قطارخواهد شد
کنار سکه و سیب و سماق و سبزه ی عید
سرور بر سر هستی نثار خواهد شد
عزا و ندبه صدا را سیه نخواهد کرد
ترانه عادت شب زنده دار خواهد شد
عجوز زهد بدینسان جنون نخواهد کرد
شکسته چوبه ی ننگین دار خواهد شد
وگل به گل ز فضا شعر تازه خواهی چید
بدر حجاب خموشی، بهار خواهد شد!
منبع:
مدرسه فمینیستی
شنبه, مارس 16, 2013 - 20:55
افزودن نظر جدید
دیدگاهها
shahryar pouyanrad replied on لینک ثابت
شعر بسیار بسیار زیبایی است.ممنون