گزارش ضمیمه، که در روزهای اخیر پیرامون وضعیت معلمان در بند انتشار یافته، حقایق تلخی را بازگو می کند که تا کنون کمتر مورد توجه مدافعان حقوق بشر و فعالان مدنی بوده است. گزارش به حدود ۴۰ مورد بازداشت و زندان معلمان اشاره می کند. اما همین ۴۰ مورد هم حقایق تکان دهنده ای از آنچه که در دل جامعه می گذرد را در معرض توجه قرار می دهد. عمده ترین این نکات را در موارد می توان برجسته دید.
کاملا قابل پیش بینی است که برای نسل های بعدی ... مفهوم «ایرانی بودن» نه تنها هیچ ربطی به ناسیونالیسم (ملت گرایی) پیدا نکند، بلکه عناصر متکی بر عامل همفرهنگی نیز تا حدی قابل ملاحظه با عناصر متکی بر یک فضای چندفرهنگی در آمیخته شود و مرزهای پررنگ هویت ملی - با تفسیرهای دیروز و پریروز - را کم رنگتر و کم رنگتر کند.
اما حقیقت این است که مهم ترین عامل درونی عدم توافق غرب و جمهوری اسلامی نه ماهیت غرب است و نه ماهیت جمهوری اسلامی. عمده ترین عامل ناتوانی، شکاف های درون سیستم از یک سو و فشارها و دوگانگیهای نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری در امریکا بوده و هست.
فرخ نگهدار، فعال سیاسی در گفتگو با جرس پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی از مردم دعوت کرد تا با عدم حضور در خیابانهای تهران در روز انتخابات، همبستگی و هماهنگی خود را در اعتراض به انتخابات غیرآزاد اعلام کنند
احزاب سیاسی نام و شناسنامه دار ایرانی، از چپ و راست و میانه هیچ کدام، و به حق، خود را نمی توانند احزاب انتخاباتی تعریف کنند. اما تغییر این تعریف و گذر به یک حزب انتخاباتی می تواند و باید به تغییر نظام موکول نشود. احزاب سیاسیِ محروم از حق مشارکت می توانند و باید ممکن ترین و کم هزینه ترین راه را برای تغییر وضع فعلی در پیش گیرند. و این راه راهی نیست جز تلاش برای پیشبرد یک مبارزه مطالبه محور، برای تاثیر گذاری بر نتایج هر انتخابات، برای کسب حق فعالیت علنی و قانونی، برای تضمین حق مشارکت همه نیروها در انتخابات
فرخ نگهدار معتقد است که نه تنها نظام جمهوری اسلامی، که رژیم شاه هم ظرفیت تغییر و بهبود داشت. او به رادیکالیسمی انتقاد میکند که آن زمان هر نوع اصلاح، رفرم و هر تغییری را به شدت رد میکرد. رادیکالیسمی که در نهایت باعث شد جامعه از تمام راههای میانی عبور کند و به انقلاب روی آورد.
هدف این نوشتار تحلیل میزان ثمرمندی خط مشیی است که ۳۰ سال پیش سازمان مجاهدین خلق در پیش گرفت. آنها اهدافی را در مقابل خود قرار دادند و راهکارها و راهبردهایی برای تحقق آن اهداف طراحی کردند. تحلیل حاضر دلایل عدم موفقیت مجاهدین خلق را در دستیابی به آن اهداف اولیه، و نیز چشم اندازی را که فراروی آنان هنوز گشوده است، باز می شکافد
نهضت آزادی ایران در طول این نیم قرن همواره تشکلی اصلاح طلب باقی مانده است. اصلاح طلبی نهضت آزادی یک منش سیاسی است که بر پایه های فکری و اصول ارزشی آن متکی است و بر تحلیل ماهیت نظام سیاسی حاکم متکی نیست
خوب من چرا وارد سیاست شدم؟ اولین چیزی که مرا تشویق به این کار کرد تبعیض بود. در منطقه ما هرگز رئیس ادارهای، فرمانداری، شهرداری به قدرت نرسید. اجازه ندادند از اهل محل حتی یک نفر هم فرماندار بشود. یک نفر شهردار بشود. همه را از خارج از کردستان میآوردند.
من در تمام مدتی که در سالن گرد 40 سال گذر از رنج ها بر چهره چریک های 60 ساله، حالا کمی بیشتر یا کم تر، اندازه می زدم به دهسال بعد فکر می کردم. مطمئن بودم که 50 سالگی جنبش فدایی باز هم هزاران کس از ما هنوز زنده است و باز هم کارنامه نیم قرن تلاش ما را گرامی می دارد. اما در پایانه این دقایقِ خوشِ همگرایی این حقيقت بس تلخ را هم ببینیم که چگونه ما داریم به آخر خط میرسیم بی آنکه با نسل بعد چنان پیوند یافته باشیم که با رسیدن ما به آخر خط جنبش فدایی به آخر خط نرسد.
ما باید اعتراض علیه رفتار سرکوبگرانه و استبدادی حکومت جمهوری اسلامی ایران را از دفاع از نظریات عزیز دستگیر شده، منفک کنیم. اعتراض علیه سرکوب وظیفه همگانی است، اما دفاع از این یا آن نظر وظیفه ای گروهی، و حقوق بشر امر مشترک همه ی گروەها و جریان های آزادیخواه است
بنیادِ بنیادگرایانه اطلاعیه جمعی از روشنفکران ایرانی در محکومیت حمله اسرائیل به کشتی های حامل کمک های انسان دوستانه به غزه عذابم داد. متن بیانیه را خواندم و متاسف شدم. زیرا عمیقا ذات گرایانه است و بازتاب دهنده نگاهی است که اسرائیل را دارای سرشت ویژه از نوع خبیث آن تصویر می کند...
دولت جمهوری اسلامی، به ویژه پس از روی کار آمدن احمدی نژاد، انکار هولوکاست و انکار حق موجودیت اسرائیل را پیش کشیده و هرگونه صلح با اسرائیل را ناممکن خوانده و از هر نوع جنگ علیه اسرائیل بر حق دانسته و در همان حال پیگیرانه پیشبرد یک برنامه هسته ای با خصلت تولید توانایی های دو گانه را پی گرفته است. این سیاست ها قطعا هیچ گونه پایگاهی در اروپا و امریکا نداشته و فقط مهر بی خبر ترین ها و حتی سفاک ترین ها درون جوامع اسلامی را به خود معطوف کرده است.
این که چرا کیهان به خود اجازه می دهد این گونه بی حساب به هر کس تهمت بزند و دروغ ببافد حامل این حقیقت است که این محافل برای دوام حکومت خود هیچ نیازی به جلب اعتماد مردم (رای دهندگان) ندارند. دروغ گفتن، آنهم بی محابا و بی وقفه، فقط و فقط یک معنا دارد: عدم اعتقاد به اصل انتخابات و نفس قانون.
در روزهای اخیر بین فرخ نگهدار و عده ای از کاربران فیس بوک حول این موضوع بحث در گرفت. یکی از جدی ترین آنها بحث میان فرخ نگهدار و فرهاد واکف بود. مشروح این بحث را در زیر می خوانید
روز 30 فروردین 1354 سروان افشار سر نگهبان زندان اوین مرا از سلول به دفترش خواست. وارد که شدم گوشی تلفن را بدستم داد. آن سوی خط صدای لرزان و وحشت زده ی مادر بود که چون صدایم را شنید فقط تصدق میرفت. بی هیچ کلامی دیگر. من هیچ نمی دانستم. هیچ کس هم حرفی نزد. مادر را، حتی در سخت ترین روزها، هرگز این طور وحشت زده ندیده بودم. تلفن 2 دقیقه بیشتر طول نکشید. گوشی را که پس دادم او روزنامه کیهان را به دستم داد: "9 زندانی در حال فرار کشته شدند".
تمکین حاکمان به رای ملت قطعا روی خواهد داد. اما تبعیت از رای ملت، هر چه زودتر اتفاق افتد آسیب ها کمتر، شادی ها و همدلی ها بیشتر، و اقتدار ملی استوارتر خواهد بود
در شرایط توده وار بودن حرکت های سیاسی و خلاء گسترده ی نهادهای مدنی، و با توجه به حمایت فعال اکثریت بسیار بزرگ توده از حکومت، با توجه به حدت تضاد میان سنت و مدرنیته، قطع نظر از این که خط مشی ما در قبال جریان "خط امام" اتحاد - انتقاد باشد یا انتقاد - اعتراض، در هر حال سازمان، مثل بقیه نیروهای مخالف ولایت فقیه، دیرتر یا زودتر زیر ضرب می رفت.