در تاریخ هر ملتی نمادهایی ریشه دوانیده اند که از مخزن و مبدأیی به نامِ آرزوهایِ آن ملت نشأت می گیرند. داستانِ آرش، کمانش و تیری که رها کرد نیز از زمره ی این نمادهاست. تصورم این است که تلاش زنده یاد کسرائی را باید در مسیر رنج ایشان از ناراستی هایِ موجود که اسباب در کنار هم نبودنِ "ما" را فراهم آورده است، جست.او وقتی در صراحتی زیبا و انسانی می سراید: :
اما آقای خامنه ای در باره ی همه ی بحثها و جدلهایی که اخیراً در باره ی تعیین حداقل دستمزد کارگران انجام، و نهایتاً حداقلِ دستمزد زیر خطِ موسوم به خط فقر جامعه تثبیت گردید، هیچ سخن و دخالتی مبذول نداشته، و در خاموشیی تأییدآمیز از کنار ماجرا می گذرد.
و به این بسنده می کند که بگوید؛ «...کارفرما و کارگر در منطق اسلام مکمل یکدیگرند نه معارض و دشمن...»
همه ی تلاشها برای نجات بیمارقلبی نروژی در حال مرگ بکار گرفته شد، کسی که ناگهان زندگیش به رشته ی بسیار باریکی آویخته بود. اما فقط باید از وزارت دفاع نروژ و یک جتِ جنگی برای موفقیت این تلاش تشکر کرد.
برخی بر مبنای مستنداتی، اصلا اهلِ همراه با جریان غالب بودن نیستند، اما از جایی که بنا بر اصولی منطقی انتخابات را ابزار مهمی در جهت گسترش دموکراسی میدانند، به راحتی نمیتوانند با تحریمیان از یک کاسه غذا بخورند. اما نهایتا و سر بزنگاه، جز در کنار تحریمیان قرار گرفتن چاره ای دیگر نمی یابند.
بنابراین وقتی آقای خامنه ای و شرکاء بطور مستمر مشغول ایجاد تفرقه و پراکندن تخم بدبینی بین مردمان کشورمان هستند، به قسمی که در سایه ی مجاهدات ایشان زندگی و عرصه برای فعالیت قلدران و زورگویان بیش از پیش گشوده شده، سخنان عیدانه ی رهبر ج.ا. در بابِ اتکاء به تواناییها و ظرفیتهای فراوان داخلی چیزی جز ریشخندی مضحک و پاشیدن نمک به زخم مردمان کشورمان نیست.
با توجه به نقشِ هنوز هم اساسی کوبای سوسیالیست به عنوانِ مدلی برای کشورهای آمریکای لاتین و شاید انقلابیون سوسیالیست در سراسر جهان سفر اوباما به کوبا در یکشنبه ای که گذشت از اهمیت خاصی برخوردار می شود.
هموطنان گرامی، ضمن آرزوی شادی و سرافرازی برای یکایک و همه شما در طلیعه ی طلوع سالی نو، رؤیایِ ایرانِ عدالتخواهِ متحد را در قواره ی سروده ی ذیل تقدیم حضور می کنم
اما با اینهمه خیلی به ندرت دیده و شنیده میشود، که ما درصدی از ثروت خود را، برای سود فرهنگی و در کمک به ناشرین وطن دوست و غیر سودجو بکار گرفته باشیم. تا کتب نویسندگان با قیمتی نازلتر، آسانتر و سریعتر در اختیار همه ی علاقمندان قرار گیرند.
اما دعوتتان می کنم به اینکه بسود منافع ملی کشور کمی صراحت لحجه داشته، و بیاد بیاورید، اکثریتی که شما را برخلاف جریان حاکم به صندلی ریاست جمهوری نشاندند، از قماش آنانی نبودند، که امروز با رد گسترده ی صلاحیتهای داوطلبین نمایندگی مجلس، عزمشان را جرم کرده اند، تا کشور را بکل محروم از جمهوریت کنند.
جای سپاسش باقیست، که غالب نیروهای ایران دوست، برخلاف گذشته، عزم خود را جزم کرده اند، که میدان انتخابات مجلس را بیکباره تسلیم ولایتمداران مستبد نکرده، و با تکیه بر خواستها و مطالباتِ حقیقی و واقعی مردم، سیاستهای یکسویه و مریض حامیان ولایت مطلقه فقیه و ابزارش شورای نگهبان را، افشاء نمایند.
کاش جوانان حماسه ی جنگل میتوانستند بجای آویختن تفنگ از دوش، "صمد" وار کوله هایی مملو از کتاب بدوش کشند. و راز دگرگونی و تغییر را، در آگاهی مردم از قدرت اتحادشان می جستند. اتحادی که هنوز هم برای یاران پراکنده و بر جای مانده ی ایشان ناشناخته مانده است.
و از جایی که معتقدم، ماهی هر آنی که از آب گرفته شود تازه است. و با توجه به اینکه انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران در هفتم اسفندماه آینده در راه است، به یاد اولین مجلس شورای ملی کشور که به تاریخ سیزدهم مهرماه ۱۲۸۵ شمسی منعقد گردید، افتادم.
و از جایی که گمان می کنم، باید و لازم است که، بتوانیم به جامعه و تاریخ کشورمان به گونه ای متفاوت از گذشته نظر کنیم، مطلب ذیل را می نویسم.
جدل دینی، مذهبی و عقیدتی را در صحن علن اجتماع نمی پسندم، چه چنین جدلهایی قبل از منفعت با ایجادِ شکافهایی عمیق در جامعه، اتحاد مردم را به خطر می اندازد.
اما حال که روحانیون و مهتران مکلایِ وفادارشان مسند های حکومتی را چون ارث پدری در تصرف خود دارند، بر همه ی مبارزین راه آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعیست که ایشان را بر سر خطاها و برنامه های معلقشان به چالش کشیده، و ایشان را به پاسخگویی وادار نمایند.
در غوغای بی ثباتی حاکم بر جهان، احزاب راستِ جوامع اروپایی، که هر روز بیش از روز گذشته چهره ی نژادپرستانه ی خود را آشکارتر می کنند، آراء رأی دهندگان سنتی سوسیال دموکراسی را، با دست آویز قرار دادن شعارهایی چون تأمین رفاه برای مردم، که از شعارهایِ پایه ای سوسیال دموکراتها بوده، بسوی خود جذب می کنند.
مشکل اصلی از آنجا آغاز میشود که، نجات دریاچه ی ارومیه و کوششی پیگیر در جهتِ سامان بخشیدن به وضعیت محیط زیست کشور، هرگز دارای اولویتِ لازم در هیچیک از دولتهای جمهوری اسلامی(ج.ا.) نبوده، و هر از گاهی هم که در بارهی محیط زیست اجازه صحبت صادر شده، این دستور نه برای نجات محیط زیست کشور، بل به جهتِ پوشاندنِ موضوع یا موضوعات حادِ دیگری بوده است