مردم با باور کردن پیروزی های کوچکی که به دست آورده اند می توانند به پیروزی های بزرگتر و ادامه راه بیاندیشند. فاصله عظیمی که ایران امروز در همه عرصه ها با ایران دهه شصت دارد مگر حاصل انبوه شدن دستاوردهای همین مردم و پیروزیهای کوچک و بزرگشان نیست؟ چگونه می توان به مردم گفت که حاصل چهل و دو سال مبارزه شما نه هیچ، بلکه بدتر شدن همه شرایط و سر سخت تر شدن حکومت بوده است و حالا ما و شما باید به اهداف بزرگتر بیاندیشم؟
هر نیروی سیاسی باید به انتخابات به مثابه مجموعهای از فرصتها بنگرد. فرصتهایی که میتوانند نه فقط در نتیجه برنامههای درست یا نادرست نیروهای شرکتکننده که حتی بر اساس رخدادهای غیرقابل پیشبینی مثمر ثمر نشوند و بازیگران سیاسی را وادارد تا خود را برای مبارزات دیگر و فرصتهای دیگر مهیا کنند.
پیش کسوتی پدرش را در کشتن مردم در تظاهرات بی سلاح که پانزده خرداد و هفده شهریور را آفرید، نظرش چیست در باره سانسور کتاب و نشریه تا جایی که لغات و واژه ها در محاق سانسور قرار گرفته بودند! ـ سرخ، جنگل، ستاره، کبوتر... تا جایی که مقوله ای به نام نشریه مستقل اساسا در اذهان هم طرح نمی شد! در باره عدم آزادی احزاب که به رسوایی رستاخیز منجر شد؟
همچنان که حکومت شاهنشاهی خود را میراثدار و پشتگرم به امپراطوریهای مادی و پارسی می دانست و با سوء استفاده از عواطف و تعصبات ملی بر اقتدار خود می افزود و دیوار اختناق را بالا می برد، امروز یک حکومت دینی داریم که خود را وارث حکومت عدل علی و مأمور سپردن آن به امام دوازدهم شیعیان می داند و ایضاً با سوءاستفادهی عوامفریبانه از احساسات دینی مردم هر روز بیشتر از اهداف انقلابی که مصادره کرد، دور و به ضد همهی مدعیات خود تبدیل می شود.
باری آنچه خسران بود و بد بود و ناپسند، نه علاقه برای عکس گرفتن با خانم موگرینی به عنوان یک میهمان خاص، و آنچه قابل اثبات است نه نگاه جنسیتی مردان نماینده به او بلکه اصرار اجتماعی ما به جنسیتی کردن و جنسیتی دیدن این توجه و علاقه بود و ناخواسته دامن زدن به همان نگاه و بینشی که در پی مقابله با آن هستیم.
امروز وقتی به برجسته ترین عناصر این تاریخی که در آن و با آن زیسته ام، نگاه می کنم درست است که احساس خستگی می کنم؛ اما ناامید نیستم. گمانم این است که نسبت به همه شان درک درست تر و عمیق تری دارم. به انقلاب ایران که فکر می کنم همیشه از این حسرت سرشارم که چرا راه دیگری برای تغییر پیدا نشد.
به این ترتیب حضور نیروهای دموکرات در متکثر ترین و وسیع ترین اشکال ممکن ضرورت می یابد. نیروهای دموکرات باید در همه سطوح اجتماعی حاضر باشند و به مردم بگویند که آنها قادر به تغییر هستند و قادر هستند به حکومتگران بفهمانند که انتخابات را برای تغییر می خواهند.
تلاشهای اعضای درجه اول خانواده این رفقا را شاهد بوده ام و طبعآً همه ناموفق بوده است. علت نیز در بقای همان ساختار و حتا افرادی است که در جنایت دست داشته اند. در هیچ کجای دنیا وقتی یک جنایت دولتی واقع می شود، تا وقتی که عوامل اصلی آن جنایت بر مناصب قبلی یا نزدیک به آن قرار دارند، نمی توان امیدی به برخورد عادلانه و یا روشنگرانه نسبت به آن جنایت داشت.
شک ندارم زنی یا مردی که با زنبیل خالی از بازار برمی گردد و نگران سیر کردن شکم فرزندانش است، موافق تحریم اقتصادی کشورش باشد یا به ازایش برود با حکومت مبارزه کند. او تلاشش را برای کسب نان بیشتر خواهد کرد و اگر شکم های گرسنه بیشتری در خانه داشته باشد، ـ داشته باشیم ـ این تلاش را از هر راه ممکنی خواهد کرد و نفرتش را نیز از آسانترین راه متوجه تحریم کنندگان خواهد کرد
چنین آرایش قوایی برای مردم یک موقعیت ویژه محسوب می شود که در پناه آن بتوانند از بار و کثرت ضرباتی که می گیرند بکاهند .زیرا که حکومت باید بخشی از توان خود را مصروف این نیروهایی کنند که در پایه و اساس این ساختار جای پا و سهم دارند و به زیر و بم قدرت حاکم و شیوه ها و شگردهای آن آشنایند
اینجا ناگزیر از طرح مطلبی هستم که من در بیان آن همیشه تنها هستم و مورد ایراد نزدیکترین همفکرانم اما باز همینجا به گمانم به جدیت بروز می یابد و آن اینکه تمام قدرت در دست رهبری و ناشی از او نیست! بلکه او کانالی برای اعمال برآمد قدرت های موجود در صحنه سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران است و اساساً قدرت سیاسی بیش از هر مقوله دیگری پایه های مادی و زمینی دارد؛ هر چقدر که در قانون اساسی کشوری منبعش اسمانی ذکر شده باشد!
باری، کودتا انجام شد اما از انجا که سرنوشت همه کودتاها لزوماً پیروزی نیست، این کودتا نیز تا همین اکنون پیروز نشده و به عیان شکست خورده است! کودتاگران به هر وسیله دیگر درست یا نادرستی که متوسل شوند، شکست این کودتا را باید در تاریخ خود بنویسند.
آنچه گلسرخى در زمينه همراهى مبارزان مارکسيست و مسلمان گفت، بىکم و کاست، نه فقط نشان از انصاف او دارد، بلکه نماد خرد وهمهجانبهنگرى اوست و برکنارىاش از ميل سخيف مصادره ارزشها براى خود و خودىها. او يک انقلابى خردمند بود!
حضور آشکار این پرسشها و افق ناروشن پاسخ های آنان، چشم انداز روشنی ازعراق باثبات و دموکرات و ایضأ منطقه ای با موقعیتی بهتر ترسیم نمی کند. نشانه ها حاکی از این نیستند که سیاست صدور نظامی دموکراسی گرچه اصلأ به خاطر موقعیت استراتژیکی و اقتصادی آن نبوده است!سیاست موفقی باشد.
مضمون این بیانیه که در مورد مهمترین رویداد سیاسی کشور ما در چهار ماه آتی ست و چهار سال آینده را رقم می زند، بر محور نفی و تحریم انتخابات استوار است و در پی ارائه جایگزینی برای آن، تا اپوزیسیون و مردم ناراضی ایران تکلیف خود را در این کارزار بدانند.