هان شما ای همه دستان به خون آلوده!
گر به امید فردای قیامت دل خوش می دارید،
و اگر باشد در پیش چنین فردایی،
سهمتان ازآن جز آه و اشک،
خشم و نفرین و لعنت جانباختکان
و عزیزان ماتم زده ی آنان نیست
گر به امید فردای قیامت دل خوش می دارید،
و اگر باشد در پیش چنین فردایی،
سهمتان ازآن جز آه و اشک،
خشم و نفرین و لعنت جانباختکان
و عزیزان ماتم زده ی آنان نیست
حال ببینیم که آیا بازنده شدن رئیسی در این انتخابات به نفس خود کافی است؟ من بر این باورم که خطر بر آمدن رئیسی بر اریکه ی قدرت در انتخابات و انتصابات بعد هنوز هم از میان نرفته است. هرچند مردم این بار به آیت اله قتل عام "نه" گفتند؛ اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که فاصله ی موجود میان آرای روحانی و رئیسی کمتر از حد انتظار بود
بسا مردان رنج و کار که درهرگوشه ی این خاک، برای لقمه نانی این چنین آغشته درخون، روزو شب در ژرفنایِ دورِ معدنها، درون خاکِ پر سیم و زر و گوهر، به کند و کاو درگیرند،
با تو همرهیم، ای سترگ،
در ره دراز و دیرپای خویش، تا سحر
تو بمان به ره سرودهای نو به نو بخوان،
تا طلوع صبح روشنِ دگر.
دو گروه از اعضای لایه ها و طبقات ملی و مردمی را می توان در شمار همراهان طبقه ی کارگر در تحول ملی- مردمی قرار داد: 1. کسانی که به اقشار میانی، شامل دهقانان، خرده بورژوازی شهر و روستا، بورژوازی خُرد و میانه ی شهر و روستا تعلق دارند؛ 2. کسانی که از لحاظ خصلت طبقاتی واقعی به لایه ها و طبقاتی دیگر و فراتر وابسته اند، اما به لحاظ احساس و اندیشه و پیشینه ی مبارزاتی به طبقه و قشری دیگر، از جمله و به ویژه طبقه ی کارگر ملحق شده اند و می توان و باید به شرط نظارت آنان را در شمار افراد همان طبقه یا لایه که به آن ملحق شده اند قرار داد.
برخی بر این باورند که این رخداد مهم عالم سینما، نمایشگر خلاقیت هنری اصغر فرهادی، سینماگر جامعه شناس و پیکاو ایرانی و نقش او در برملا کردن سهمی از درد و رنجهای مردم ایران بر روی پرده ی سینما است و به همین دلیل این جایزه به او تعلق گرفته است. برخی دیگر نیز این جایزه را برخوردار از سرچشمه ی سیاسی می دانند و بر این عقیده اند که داوران اسکار به انگیزه ی سیاسی و برای رودررویی با سیاست ایران ستیزانه و زن ستیزانه ی ترامپ، به چنین اقدامی رو کرده اند و خواسته اند گامی معنی دار در مردود شمردن این سیاستها بردارند.
امروز نیز،
این دادخواهان را،
تنها به جرم خواستن خون پاک آن،
روزآوران جان به کف ارتش امید،
در بند می کشند.
فاجعه از راه رسید
و ما در خوابی یلدایی بودیم،
فاجعه ای به بزرگی پلاسکو،
نماد عظمت تهران بزرگ،
نماد دیرینه ی مادرشهرمان.
بگذار جشن بگیرند،
این راندگان ز میهن
بگذار شادمانه جام بگیرند،
بگذارشان به رقص در آیند،
بگذار!
دست اندرکاران اندیشه ی پویا لازم است بدانند که لجنمال کردن محروم نگه داشته شدگان از امکان پاسخگویی نشان اخلاق نیست؛ بلکه برخورد یکسویه با قربانیان استبداد در راستای تأمین هدف مبارزهشان با رقیبانی دستبسته است. توصیه ی من به ایشان این است که به جای افراد و گروه های سیاسی مردمی دست بسته به نقد کسانی رو کنند که اقدامهایشان در عرصه ی مسائل اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورمان را به ورطهای ژرف که اکنون شاهد آنیم درافکنده است
با امید نور افشانی،
از پس این تیره- شب یلدا،
در ره دشوار خود، بی باک، پویان است.
برای دریافتن عذابی که این بانوی انساندوست پس از شنیدن تأیید حکم اعدام خود متحمل شد، تصویری که از او در رسانه ها انتشار یافته است و تأثر همراه با شگفتی او را از این حکم ناعادلانه بازتاب می دهد، ببینید تا به وضعیت و شرایط موجود کشور بیشتر پی ببرید.
برقراری آزادی مطبوعات و آزادیهای سیاسی در کشور به عنوان عامل اثربخش و زمینه ساز پیشگیری و برچیدن فساد اقتصادی، مالی و اداری، پیش شرط نخست رشد صنعتی و اقتصادی کشور است و بدون تأمین آن با هیچ سرمایه ی کلان خارجی نیز، نمی توان به هدف رشد پرتوان اقتصادی رسید.
گامی دگر بزن،
با همرهان خویش،
در این ره دراز،
تا مرزهای روشن آزادی!
اینکه کشورهای ذینفع، نه تنها در اندیشه تعیین دولت آینده ی سوریه، بلکه تعیین قانون اساسی جدید در سوریه باشند، به هیچ رو، نه به لحاظ حقوقی و نه به بهانه ی مهرورزی نسبت به مردم سوریه یا ادعای ضرورت استقرار دمکراسی در کشوری بیگانه بدون درخواست دولت قانونی آن، در کلیت خود مردوداست و مبنای قانونی ندارد.
شرایط همه گیرشدن فاصله موجود میان ثروتمندترینان و تهیدست ترینان که هم اکنون سرعتی شگفت انگیز دارد نمی تواند تا ابد بی پاسخ و به اقشار و طبقات کنونی جامعه محدود بماند و حاصل آن تداوم و گسترش همه جانبه تضاد طبقاتی در هر کشور، به ویژه در کشور ما و در سراسر خواهد بود که در این مطلب به شرح آن پرداختم.
شتاب مکن، نرگس!
" با مرگ نحس پنجه میفکن! "
فردا در انتظار رخصت است
آن را که بود تکیه گاه کلامت:
" انسان."
ایستاده ای تو، ای عزیز!
پرچم بند عزم کارساز توست برفراز
از نهیب تندبادهای بی امان زندگی در احتزاز.
در کنار آن توایستادەای
سخنی در باب پاسخ سید مصطفی تاجزاده به
بولتن نویسان سپاه منتشرشده در نشریه کلمه:
حصرخانگی و زندان سیاسی ازدهه ی 60 تا دهه ی 90
سید مصطفی تاجزاده درآغاز سخنش نقش رهبران جمهوری اسلامی را دراعمال سیاستهای مرتبط با حصر و زندان با یکدیگر مقایسه کرده است. درآغاز او با آوردن این جمله که:“آیا دهه¬ی اول پیروزی انقلاب دهه¬ی «حصر¬کردن منتقدان بدون محاکمه» و «آویزان کردن مخالفان با یک فرمان» بود؟"، خواسته¬است تفاوت میان دو رهبر تا¬کنونی جمهوریِ اسلامی را بیان¬کند ...
...اما می توان پرسید که این بنیه ی اقتصادی، دفاعی، علمی، صنعتی و تکنولژیک، و صد البته همراهی مردم باید از کجا و به چه بهایی تأمین شود؟ و، آیا تهران بدون پشتوانه ی مردمی لازم می تواند همه ی آن اهداف دیگر را که نگارنده برشمرده است تأمین کند؟ پشتوانه ی مردمی لازم از کجا باید تأمین شود؟ آیا با خط فقر به عبارتی چهار برابر حداقل دستمزد می توان پشتوانه ی مردمی تأمین کرد ...