نور جوانه می زند
برای همه ی خانواده هایی که به خاطر مهر به انسانها از خون عزیزانشان می گذرند
این بار برای سامره ی حسین نژاد و عبدالغنی حسین زاده
برای همه ی خانواده هایی که به خاطر مهر به انسانها از خون عزیزانشان می گذرند
این بار برای سامره ی حسین نژاد و عبدالغنی حسین زاده
اکنون پس از هفت سال در آستانه ی اجرای حکم اعدام ریحانه ی جباری قرار داریم و امروز و فرداست که او را چشم بسته به پای چوبه ی دار بکشانند. بسیاری از روشنفکران، هنرمندان، کارگران و بازیگران سینما، نویسندگان و... تاکنون با تشکیل گردهم آیی ها و در تماس با خانواده ی مرتضی سربندی، خواهان بخشودگی ریحانه ی جباری شده اند. این تماس های گسترده تاکنون موجب به تعویق افتادن اجرای حکم او شده است؛ اما او را از چوبه ی دار دور نکرده است؛
چرا هرگاه ازنقض مستمرحقوق بشردرایران سخن به میان می آید، دولتیان چنین وحشت زده
برمی آشوبند وبا پرونده سازی های دروغین به دفاع ازخود برمی خیزند؟
بابک احمدی، سیمین بهبهانی، جعفرپناهی، علی رضا جباری، فریبرز رئیس دانا، اسماعیل مفتی زاده، محمد ملکی، محمد نوری زاد
زین شعله ی شب افروز دلها بسی بسوزد
وانگه جهان بسوزد چون شعله ها فروزد
برذخیز و آتش دل در رهروان فزون کن
تا عشق زنده ماند دلها تو غرق خون کن
نخستین دلیل توجه ما به اهمیت حذف بی درنگ توحش آمیز ترین شیوه های اجرای اعدام که درپنج بند فراخوان آورده ایم بوده است؛ وبنابراین منادی لغو تدریجی هرگونه مجازات اعدام، با اولویت وحشیانه ترین شیوه های آن شده ایم.
تقديم به خاطره ی درخشان جا ن باخته ی راه آزادی میهن جلیل جباری مستحسن
مردم کشورمان، از رئیس جمهورمنتخب دوره ی یازدهم انتخابات ریاست جمهوری می خواهند که با توجه و احترام به همه ی این ضرورت های مبرم تاریخی که مردم و دولت ایران دراین برحه ی دشوار و سرنوشت ساز از تاریخ میهنمان با آن رو در رو شده اند، در راه بهروزی و بهزیستی مردم ایران گام بردارد و کشور ما را هرچه بیشتر به موقعیت درخور خویش در پهنه ی جهانی نزدیک کند. با امید به گام برداشتن در جهت تحقق این حداقل اهداف و نیازهای مبرم مردم سالاری درکشورمان درمرحله ی کنونی انقلاب!
بیمارانمان را نیز آیا
از تیغ برهنه ی این مدعیان "مردم سالاری"
در دو سوی آبها
ایمنی نیست؟
بمانید، بمانید!
که خسته دل ما راهروان شب تاریک
به شوق سحرروشن فردا،
که به راه است
برگشته ای به دامن ِ مردم
کان روزگار ِ سخت
آتش زدی تو خرمن جانش را
شاید که راه ِ رزم رها دارد.
در راه سحرساز تو افتادم من
از راه شب آمیز بیفتادم من
دم گرم بمانی تو و سرخوش جاوید
با عشق تو از هر رسن آزادم من
شب ِ درد
شب ِ رنج
شب ِ خاموشی
شبی که راز ِ گم شده ات را
جز با دل ِ ریش ریش
به هیچ کس نتوانی گفت
تندیس سربین آشتی را با پای چوبین می سازند
و عقاب خونین بال جنگ را
با بال پرواز فرشتگان
می آرایند.
آنان که به گسترش تحریمها ی اقتصادی و نظامی می پردازند خود ازاین حقیقت آشکار آگاه اند که نوک تیز این فشارها مردم توانمند به لحاظ منابع طبیعی و انسانی، اما محروم نگاه داشته شده ی ایران و منطقه را هدف قرارداده است
به آن که عشق را به من آموخت
گفتم:
زایشی دو باره است آنک
یا خون زندگی است که باز به رگهایم می دود؟
آقای مهمنش هرگونه آرمانگرایی درباب دولت یا به گفته ی ایشان دولت ایدئوژیک را ناپسند معرفی می کند؛ وحال آنکه دشواراست بتواند نمونه ای تمام عیاریا فراگیرازدولت مردم سالار را درمقیاس جهانی ارائه دهد وتازمانی که چنین کاری ممکن نشود دولت مردم سالارمفهومی آرمانی می ماند.
در ایران امروز که مردم آن نیازمند هوای تنفسی برای تحقق دمکراسی اند، باید از همه ی نیروهایی چه در در درون و چه در پیرامون حاکمیت اسلامی و چه در میان میان طیف گسترده ی نیروهای اپوزیسیون که دستشان به جان و مال مردم آلوده نباشد خواست که برای نجات کشور از این بحران فراگیر ساختاری به مبارزه برخیزند و راههایی برای تشکیل اتحاد فراگیرملی، بر مبنای هدف ها و برنامه های مدون تدوین کنند.
علی رضا جباری (آذرنگ)
برای دانشور فرهیخته: پرویز شهریاری
ما شب روان تا ساحت صبحیم
این اختران شب شکن تا بامدادان رهنمای ما
خورشید را گرمی توان کشتن، کنون بر کُش
ای زندگی آهنگ اخگر کشتن اَر داری
این سان که تو خوش می روی جانا!
گفتگوهای سارتر با انقلابی بورژوا
با پایان گرفتن اشغال آلمانی ها در سال 1945، فرانسه بازسازی سیاسی و روانی خود را آغاز كرد. سارتر، به سان نویسنده و فیلسوفی نامدار، دراین هنگام مرد پایداری، و آماده ی خدمت در آن چه خود " نبرد های سترگ سیاسی پس از جنگ" اش می نامید از كار درآمد.
هان تو ابر نو بهار،
گریه کن!
اشک پاک خود به لاله های دشت هدیه کن!
های غنچه ها
به روی شاخه ها
لبان به خنده واکنید!