فرا روی از "ضعیفه" به "عامل تغییر"
عاطفه جعفری اولین زن چریکی که در خانه ی تیمی بازداشت شد در باره ی اضطراب اولین روز پیوستن اش به زندگی مخفی می گوید: "هر چه بود باید بر نگرانی خودم غلبه می کردم. می دانستم که دیگر جای برگشتی نیست. راه افتادیم. از چند خیابان با تعقیب و مراقبت گذشتیم. سر هر پیچی می ایستادیم و پشت سرمان را حسابی چک می کردیم تا مطئن شویم تحت تعقیب نیستیم. دیگر وارد زندگی مخفی شده بودم. یک لحظه بی توجهی و سر به هوایی می توانست به قیمت گرانی برای خودم و رفقایم تمام شود. شش دانگ حواسم را جمع کردم و به راهم ادامه دادم. سر یکی از خیابان ها، عزالدین درخت تنومندی را نشان داد و گفت: "برو پشت اون درخت منتظرت هستن"... چند لحظه مکث کردم و سپس با گام هایی مصمم به سمت درخت راه افتادم. احساس می کردم هرچه محکم تر گام بردارم، زندگی آینده ام استوارتر خواهد ماند. یک راست و شق و رق رسیدم به درخت.