پرستو، بخش دوم - ناتاشا / سهمیه
سهیمه هنوز بارقهای از زیبایی در چهرهاش دیده میشد. آن زن که در آن روزها دختری جوان و شاداب بوده مجبور به تن فروشی شده بود که لقمه نانی گیر بیاورد. وقتی سهیمه زندگیاش را تعریف کرد، پرستو علیرغم اینکه از واژهی روسپیگری نفرت داشت، ولی هیچ احساس بدی نسبت به او پیدا نکرد، برعکس تا حدی نوعی احساس همدردی در وجودش ریشه دواند.