ابتدا باید ابراز خوشنودی کنیم که لااقل بر خلاف بسیاری از جریانات به اصطلاح چپ دیگر شما تلاش کرده اید که با روند تحولات جاری ایران خصوصا بعد از انتخابات راست جمهوری ۹۲ همراه شوید؛ برخلاف دیگر نیروهایی که نه تنها به اشتباه انتخابات را تحریم کردند بلکه بعد از آن با ادبیات هیستریک به مردمی که راه تغییر را از صندوقهای رای جسته اند، توهین می کنند. به هر صورت این بیانیه شما یک گام مثبت در نزدیکی به نیروهای تحول طلب داخل کشور محسوب می شود. اما بیانیه اخیر شما با این که دارای نکات مثبتی بود و بر خلاف مواضع پیش از انتخابات که از جریانات اصلی سیاسی ایران به دور بودید، دوباره سعی کرده اید به متن تحولات وارد شوید و دخالتگری داشته باشید، چند ایراد کلی داشت که باید این جا برشمرده شود. آغاز بیانیه به نحوی است که شما بر پیروزی مردم در این انتخابات صحه می گذارید. عمل مردم در رای دادن به روحانی را بر هم زدن سناریوی هسته ی سخت قدرت می دانید. این تحلیل درست است اما در ادامه بیانیه باز هم اعلام می کنید متقاعد نشده اید که باید در این انتخابات شرکت می کردید. واقعاً این موضع جای تعجب دارد. وقتی مردم را پیروز انتخابات می دانید چرا خود را همراه با مردم نمی بینید؟ چرا این شجاعت سیاسی را به خرج نمی دهید که بگویید لااقل یک هفته از مردم عقب افتادید؟ این هیچ ایرادی ندارد که اعلام کنید در یک مقطع خاص موضع شما اشتباه بود، بلکه حسن هم هست برای شما. موراد دیگری که به آن نقد وارد است را در ذیل می آوریم:
۱- شما در ابتدای بیانیه بر تاثیرگذاری رای مردم و امید به تغییر آن کسانی که رای داده اند به درستی اشاره کرده اید. اما در ادامه در بیانی متناقض با این تحلیل درست باز هم بر موضع اشتباه خود در عدم شرکت درانتخابات پا فشاری کرده اید . می گویید متقاعد نشده اید که موضع عدم شرکت نادرست بوده است. به هر صورت این برای یک سازمان سیاسی جدی ننگ و عار نیست که با شجاعت بگوید در یک قطع خاص تصمیم اشتباهی گرفته است و تلاش کند اشتباه خود را جبران کند. به هر صورت همین رای مردم بوده است که این امید را ایجاد کرده است که شما را هم وادار کرده بیانیه بدهید و بر امید پافشاری کنید. اگر بنا به رهنمود شما مردم در انتخابت شرکت نمی کردند و موضع عدم شرکت سازمان شما را می پذیرفتند الان وضعیت به شکل دیگری بود که قطعا در آن سخن گفتن از امید و تغییر معنا نداشت. شاید به روزشمار تشدید تحریمها و یا نزدیکی جنگ باید فکر می کردیم. چه خوب شد که مردم رهنمود سازمان شما و اکثریت نیروهای اپوزیسیون برای عدم شرکت یا تحریم انتخابات را نپذیرفتند و راه دیگری را انتخاب کردند. و چه خوب می شود که شما هم شجاعت نقد مواضع خود را داشته باشید و متقاعد شوید که اشتباه کرده اید.
۲- یک مشکل دیگر کلی این بیاینه ان است که بیشتر به یک گزارش شبیه است نه یک بیانیه راهبردی. این کار را هر ژورنالیستی می تواند بکند. یک تحلیلگر سیاسی هم یک نفره می تواند بنشیند بر اساس فاکتهای موجود یک تحلیل و گزارش از وضعیت فعلی بدهد و چند تا پیش بینی هم بکند. اما یک سازمان سیاسی جدی، آن هم از نوع چپگرای آن باید رهنمودهای عملی و مشخص را جلوی پای مردم بگذارد. وگرنه تحلیل کردن واقعیتهای موجود کار چندان مهمی نمی تواند باشد.
۳- در جای جای بیانیه شما به نوعی خودتان را خارج از روند سیاسی فعلی تعریف می کنید: در انتخابات که شرکت نکرده اید، الان هم نمی خواهید در روند تحولات دخالتگری کنید. تنها به انتظار می نشینید که ببینید حسن روحانی و دولت اش چه می کند، تا بعدا آن را تایید یا نقد کنید. این موضع تنزه طلبی شما به عنوان یک سازمان سیاسی جدی قابل چشم پوشی نیست. بالاخره شما نمی توانید منفعلانه در بیرون روند جریانات بنشینید و تنها نظاره گر تحولات باشید و آن را تنها تحلیل کنید. این کار یک تحلیلگر سیاسی است نه یک سازمان سیاسی جدی. شما در این بین صرفا می گویید که باید صبر کرد و دید که آیا حسن روحانی می تواند موفق بشود یا شکست می خورد. بعد اگر موفق شد که ما هم همراهش هستیم، اما اگر شکست خورد باز می خواهید مهر تاییدی بر مواضع پیشین خود در عدم همراهی بزنید. این برخورد از منظر یک سازمان سیاسی دخالتگر درست نیست. شما باید راهکار بدهید. اما راه کار به کی؟ نه به دولت و حسن روحانی که اتفاقاً به جامعه مدنی و مردم باید راهکار بدهید.
۴- روی سخن بیانیه شما بیش از آن که فعالان جامعه مدنی و فعالان سیاسی و جنبشهای اجتماعی باشد با دولت و حسن روحانی است. در حالی که اکثریت فعالان داخل کشوری که با تحلیل مشخص در انتخابات شرکت کردند کمترین توهمی به حسن روحانی ندارند. برای آنان روحانی یک قهرمان نیست که بخواهد با دولت اش همه چیز را حل کند. برای آنان حسن روحانی صرفا یک فرصت است که لااقل سرکوب اجتماعی و سیاسی را کم کند. خطر فوری جنگ را از سر باز کند و تحریمها را کاهش دهد تا فرصت تنفس برای جامعه مدنی و نیروهای سیاسی و اجتماعی تحول خواه به وجود بیاید. شما نیز باید از این منظر وارد گود شوید و تلاش کنید که سازماندهی این نیروها را انجام دهید. برای تقویت جامعه مدنی گام بردارید. روی سخن شما باید بیش از آن که دولت و حسن روحانی باشد جامعه مدنی و مردم باشند.
۵- در کل نگاه شما در این بیانیه خیلی نگاه رو به بالا است. شما نقش مردم را دستکم گرفته اید و صرفا به مناسبات بالایی قدرت پرداخته اید. این امر نادرست است . باید این واقعیت را بپذیریم که انتخابات ۹۲ بازگشت مردم به سیاست و امر سیاسی بود. مردم بار دیگر نشان دادند که در معادلات نقش آفرین اند. نمی گذارند که در پشت صحنه همه چیز تعیین شود.
۶- در بخش دیگری از بیانیه شما به مردم “نوید” یاس و نا امیدی می دهید. این کار یک جریان سیاسی تحول طلب نیست. واقعا این چه جریان سیاسی جدی است که می خواهد مردم را از تغییر ناامید کند؟ آیا این سیاست همراهی با کسانی که مخالف امید و تغییر برای مردم اند نیست؟ شما ناخواسته با راست ترین جریانات حاکمیت فعلی همراه نشده اید؟
۷- در انتها البته باز هم باید ابراز خرسندی کنیم که شما هر چند دیر و البته ناکافی و ناکامل باز هم خودتان را در جریان متن تحولات قرار دادید. این خودش یک امر مثبت است. اما باید نوع نگاه خود به تحولات عمیق جامعه را اصلاح کنید و بیش از آن که تلاش کنید تحولات را با نظریات و رهنمودهای سابق خود که اشتباه بودن آن در انتخابات روشن شد، تطبیق دهید این نظرات و مواضع خودتان است که باید با تحولات جاری جامعه تطبیق دهید و همچنین نوع نگاه رو به بالا را تبدیل به تلاش رو به پایین و بستر اصلی جامعه مدنی بکنید.