دیرزمانیست کە موافقان تحریم انتخابات در ایران از استدلال “انتخاب میان بد و بدتر” استفادە می کنند. بە نظر آنها انتخابات در ایران همیشە امکان انتخاب میان بد و بدتر را دادەاست، امکانی کە نە تنها بە بهبود وضعیت مردم در درازمدت کمکی نکردە، بلکە زندگی مردم با ادامە سالها بدتر هم شدە و نفس انتخابات همیشە بە بازتولید مشروعیت کلیت رژیم منتهی شدەاست.
قبل از هر چیز باید گفت کە مشارکت در انتخابها، حتی در رژیمهای دیکتاتوری هم نسخە از قبل پیچیدە ندارد، و حضور یا عدم حضور در آن بستگی بە شرایط سیاسی روز و نقشی کە شرکت در انتخابات می تواند ایفاء کند، دارد. بعنوان مثال بلشویکهای روسی در شرایط بعد از شکست انقلاب ١٩٠۵ در انتخابات دوما (مجلس روسیە) شرکت کردند تا از این تریبون برای نقش آفرینی در سیاست کشور بهرە بجویند.
و اما در مورد استدلال بد و بدتر. اولا باید گفت کە فراخوان برای تحریم انتخابات و عدم شرکت در آن، همیشە در کشور منجر بە پیروزی ‘بدتر’ در کشور شدەاست. از این گذشتە، نفی انتخابات باید دارای برنامە باشد. بە این معنی کە در صورت عدم شرکت مردم، یک نیروی سیاسی چگونە می تواند از آن بهرەبرداری کردە و وارد فاز دیگری از برنامە خود جهت بە عقب راندن حاکمیت شود. اما متاسفانە تجربە نشان دادە است کە عدم شرکت در انتخاباتها، درست مانند شرکت در آن، منجر بە تداوم حرکات مردمی در فردای بعد از انتخاباتها نشدە و مردم با بازگشت بە خانەهایشان عملا توپ را بە زمین حاکمیت انداختە تا آنها بر مبنای توان و امکانات خودشان با توجە بە وضعیت جدیدی کە در آن قرار گرفتەاند، عمل کنند. و در این میان اپوزیسیون هم ناتوان از سازماندهی گستردە، تنها بە تبلیغ در رسانەهای خود بسندە کردەاست.
البتە استدلال عیان و نهفتەای کە در پشت تحریم قرار دارد آن است کە بە علت انتخاب شدن ‘بدتر’، شاهد بدتر شدن وضعیت باشیم، بدتر شدنی کە نهایتا منجر بە تعارض نهائی میان ملت و حاکمیت خواهد شد. یعنی در واقع استدلال دوستان تشجیع بیشتر فاجعە در جامعە است تا از رحم فاجعە نوزاد ‘بهبودی’ متولد شود. این در حالیست کە حتی تحریم انتخابات نە تنها نباید بە بدتر شدن شرایط بیانجامد، بلکە باید از دل آن وضعیت مثبت متولد شود. بە بیانی دیگر تحریم باید تاثیر مثبتی روی شرایط سیاسی و معیشتی کشور بگذارد.
همە می دانیم کە جریان اقتدارگرای درون حاکمیت همیشە در پی مشارکت حداقلی مردم بودەاست، زیرا تنها در چنین شرایطی بودە کە توانستە اهرمهای قدرت را بیشتر در دستان خود قبضە کند. یعنی در واقع میان تحریم کنندگان و اقتدارگرایان درون حاکمیت همیشە نوعی همسوئی وجود داشتە، اگرچە این همسوئی بە معنای هم جنس بودن آنها هیچ وقت نبودەاست. ولی دوستان تحریمی باید متوجە باشند کە شرایط در داخل ایران پیچیدەتر از آنیست کە با موضع گیری هائی از جنس ‘یا این یا آن’ بتوان بدان پاسخ داد.
شاید اساسا اپوزیسیون نباید وارد بحث شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شود، آنقدر کە ملزم بە افشاگری، روشنگری و تحلیل حول آن است. چنین زمینەای، در صورت انتقال آن بە بطن جامعە، می تواند خودبخود منجر بە شرایطی بشود کە مردم خود نهایتا انتخاب کنند می خواهند چکار کنند.
از یاد نبریم مسئلە نان و امنیت موضوعات اساسی مردم اند، و هنوز ایدەهای آزادی و دمکراسی در صفوف اول جای ندارند. هر گونە فراز و نشیبی در مسئلە معیشت (در میان حاکمیت و مردم) می تواند منجر بە فرازو نشیبهای رفتاری در میان ملت شود. و در این میان برجام در مرحلە فعلی نقش اساسی بازی می کند.