در روزنامە وقایع الاتفاقیە در مطلبی بە قلم آقای کنعانی مقدم آمدە است کە ” پیروزی کامل فهرست امید در تهران کار را به جایی رساند که محمود میرلوحی، معاون وزیر کشور دولت اصلاحات، در گفتوگویی اعلام کرد: بسیاری از کاندیداهای اصولگرا ابراز تمایل کردهاند که برای دور دوم در فهرست امید جای بگیرند و تقاضاها همچنان رو به افزایش است.”
خبر میمونی ست، اما معلوم نیست کە میل برخی از اصولگرایان برای تغییر لیست، تنها برای ضمانت رفتن بە مجلس می باشد، یا شامل تغییر در فکر و گرایش هم می شود؟ بویژە اگر این موضوع را در نظر بگیریم کە چنین نقل مکانی در صورت عدم تغییر در افکار، می تواند بمنزلە تصرف سنگر مقابل بدون خونریزی باشد!
با آمدن روحانی و تسلط گفتمان اعتدال، یک نوع اتحاد نوشتە و نانوشتە میان اصولگرایان و اصلاح طلبان شکل گرفت کە هدف آن طرد تندروها و بویژە جبهە پایداری بود، و ظاهرا چنین بە نظر می رسد کە این اتحاد کماکان با همین فلسفە بر ادامە وجود خود علیرغم تغییر شرایط پای می فشارد، و هدف خود را اساسا در ایجاد آنچنان طیف مشترکی از اصلاح طلبان و اصولگرایان و استقرار محکمشان در سیستم قدرت متمرکز ساختە است کە بە این زودیها از برنامە آنان حذف نمی شود.
اما چنانکە گفتە شد یکی از اشکالات این استراتژی، استحالە فلسفە وجودی اصلاح گرائی در کشور است. سئوال این است آیا با ذوب شدن نصف بدن اصلاح طلبی در اصولگرائی، می توان حتی از نفی تندروها هم سخن گفت؟