همانطور که هموطنانی در بیان ادعای دموکرات بودن دارند ولی در عمل الگوهایشان دیکتاتورها هستند، هموطنانی هم داریم که در حرف مدعی دفاع از حقوق بشرند ولی در عمل رعایت حقوق بشر را فقط برای هم نظران خود میخواهند.
نمونه بارز چنین تفکری را بار دیگر در برخورد به یک توییت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور (@jebhemeliiranoa) می بینیم. این سازمان در توییت نامبرده ضمن اعلام موضع خود در مورد سیاست ها و عملکرد مجاهدین خلق، از واقعه ای که در کمپ اشرف ۳ در آلبانی به کشته شدن یک تن و مجروح شدن جمعی از اعضا این سازمان منجر شد ابراز تاسف کرده، با انتشار متن زیر خواهان تشکیل یک کمیسیون حقیقت یاب برای بررسی این ماجرا شده است:
“سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور علیرغم مخالفت کامل با سیاستها وعملکرد سازمان مجاهدین خلق از اتفاقاتی که در کمپ اشرف سه منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن جمعی از اعضای این سازمان شده ابراز تاسف میکند و خواهان تشکیل یک کمیته حقیقتیاب برای بررسی این ماجرا است”. آدرس توییت
پس از انتشار این متن سیل ناسزا و اتهام به سوی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور جاری شد. بیش از صد سایبری به این توییت پاسخی پرخاشگرانه دادند. در این پاسخها آنها اما روشن نکردند که انتقادشان به چیست؟ آیا از این نکته برآشفته اند که سازمان نامبرده به سهم خود از این واقعه ابراز تاسف کرده و خواهان رعایت حقوق انسانی اعضاء مجاهدین و تشکیل کمیته حقیقت یاب شده یا علت برآشفتگی آنها ابراز مخالفت این سازمان با سیاستها و عملکرد مجاهدین خلق است. مروری بر پاسخ های پرخاشگران نشان میدهد که غالب آنها هنوز متن توییت را نخوانده، اقدام به نوشتن کرده اند. فصل مشترک واکنش های مزبور علاوه بر ناروشن بودن علت انتقادشان، توهین و ناسزاگویی است. امری که این تصور را تقویت میکند که برخوردها اقدامی جمعی و هدایت شده میباشند.
دست اندرکاران و فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور به چنین رفتاری از سوی سایبری های داخلی و خارجی آشنا هستند و چنین برخوردهایی به سازمانها و شخصیت های فعال و صاحب نام، دیگر عادی شده و معمولا کسی هم ضرورت پاسخ دهی به آنها را نمی بیند.
مشکل اما هنگامی جدی تر شد که برخی افراد هم که ادعای دموکرات بودن، مدافع حقوق بشر و یا حتی ملی بودن را نیز دارند با این گروهها هم آواز شده، به توییت مورد بحث حمله بردند. مثلا فردی نوشت:
“حیف از صفت ملی که توسط شما مصرف شود. آقای همایون مهمنش شما مایه ننگ هستید، بوی گند ارتباط پنهانی شما با مجاهدین خلق از مدتها قبل به مشام می رسید، علیرغم تکذیبات صوری، بهتر است نام تشکیلات که نه، بلکه فرقه تان را به سازمانهای جبهه «خلق های» ایران در خارج تغییر دهید”.
مانند غالب واکنش های پرخاشگران دیگر، ایشان که ظاهرا ادعای ملی بودن هم دارند، روشن نکرده اند که با چه نکته ای از این توییت مشکل دارند. پس از خواندن متن تنها میشود حدس زد که توییت سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور که به غلط آن را به اینجانب نسبت داده اند، به نظر ایشان حاکی از یک “ارتباط پنهانی” میان این سازمان و سازمان مجاهدین خلق است و به این جهت برآشفته شده اند. اینکه ایشان چگونه از این توییت “ارتباط پنهانی” سازمان نامبرده و مجاهدین خلق را کشف کرده اند، مورد سوال است. مشکل شاید برداشتی است که دفاع از حقوق انسانی اعضا یک سازمان را نشانه ارتباط پنهانی با آن سازمان میداند.
به نظر میرسد که نویسنده متن حتی جمله اول توییت سازمانها را (که در آن نوشته: سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور علیر غم مخالفت کامل با سیاستها وعملکرد سازمان مجاهدین خلق …) را نخوانده یا توجه به آن را ضروری ندانسته است.
میدانیم که بخشی از افراد که ادعای دموکرات بودن و مدافع حقوق بشر بودن دارند، هنوز دفاع از حقوق انسانی اعضای سازمانهای سیاسی مخالف خود یا دگراندیش را به معنی طرفداری از آن سازمان سیاسی درک میکنند. آنها به اینکه حقوق انسانی همه انسانها صرفنظر از جنسیت، قومیت، اصل و نسب، نژاد، زبان، زادگاه، و منشاء عقیده و ایمان، باورهای مذهبی و سیاسی باید محترم شمرده و رعایت شود اعتقاد ندارند و به قول معروف میخواهند سر به تن مخالفانشان نباشد. آنها حقوق بشر را که امری جهانی و برای همه انسانها صادق است، تنها برای هم نظران خود میخواهند.
حتی در افراد شناخته شده و کسانی که قاعدتا باید از آگاهی های حقوق بشری برخوردار باشند نیز گاه این کمبود دیده میشود. انتقاد از آقای اسماعیلیون که چرا ایشان ضمن موضعگیری در مورد عملکرد مجاهدین خلق بر ضرورت توجه به دادخواهی بازماندگان اعضای این سازمان که در دهه ۶۰ اعدام شدند در کنار سایر دادخواهان، تأکید کرد، نیز حاکی از این کمبود است.
دیکتاتورها هم با علم به اینکه مردم ناآگاه به پایمال شدن حقوق یکدیگر بی اعتنا هستند در همان آغاز به اعدام و سرکوب کسانی میپردازند که تصور میکنند دیگران عکس العمل مناسبی به پایمال شدن حقوق آنان نشان نمیدهند و وقتی که اعدام و سرکوب عادی شد، آنوقت به سراغ همه منقدان و مخالفان خود میروند.
بیش از هفتاد سال است که دیکتاتوریها از فعالیت علنی و آزاد سازمانهای سیاسی و مدنی و ارتباط مستقیم آنها با مردم جلوگیری کرده، به این ترتیب زمینه را برای تضعیف این تشکل ها و در پی آن ارتقاء فرهنگ سیاسی فراهم ساخته، هوشیاری ما را نسبت به اهمیت رعایت حقوق انسانی یکدیگر کاهش داده اند.
اینکه این یا آن سازمان و اعضای آن به بیراهه هایی مانند “مبارزه مسلحانه محور مبارزه است”، تداخل دین و سیاست، جنگیدن علیه کشور خود برای یک قدرت بیگانه، وابستگی به بیگانگان، امید بستن به راست ترین قدرتهای جهانی، “ازدواج های ایدئولوژیک” و غیره رفته اند، نتیجه این سرکوبها و عدم امکان ارتباط با مردم در ایران و ضعف فرهنگ سیاسی نیز هست.
بدیهی است مبارزات نظری ما برای پرهیز از بیراهه ها همراه با دفاع از حقوق انسانی کلیه هموطنان برای تقویت همبستگی ملی، مهمترین عامل پیروزی ما در مبارزه برای دست یافتن به استقلال، آزادی و دموکراسی پایدار است.
۶ تیرماه ۱۴۰۲ برابر ۲۷ ژوئن ۲۰۲۳
5 Comments
به خاطر حقوق بشر هم که شده سی سال پیش جبهه ملی و دیگر گروههای پیشرو و میهن پرست ایرانی باید که طی طوماری به مجامع جهانی ، خواستار دستگیری و محاکمه رهبران مجاهدین به جرم جنایت علیه بشریت میشدند.
انان در دستگیری و زنده به گورکردن پسران و مردان کرد عراقی عملا و علنا در کنار جنایتکاران بعثی شرکت داشتند (مستندهای تلویزیونی بی بی سی و مصاحبه با جان بدربردگان این جنایات در دسترس همگان است)
سکوت وجدان شرمسار اپوزیسیون ایران در برابر این جنایات از دید و قضاوت جامعه جهانی (مردم و دولتها ) پنهان نمانده و نمیماند و در برخوردها و قضاوت های حال و آینده انان بسیار تاثیر گذار میباشد .
کاش که سرسوزنی از این انشاهای حقوق بشری نصیب قربانیان گروه مزدور و جنایتکار مجاهدین در آن زمان و اکنون میشد .
مجاهدین هیچ ارتباطی با اپوزیسیون حقیقی و مردم و سرزمین ایران ندارند و هر دولتی که در ایران بر سر کار باشد از هر نظر و وجه قانونی حق دارد که خواستار استرداد انان باشد .
شخصا از استرداد این جنایتکاران و تبهکاران پشتیبانی کامل میکنم و خود و صف همفکران میهن پرست و انسان دوست خود را ازین مزدوران بیگانه پرست جدا مینمایم .
عدم مرزبندی قاطعانه در جنبش سیاسی ایران کار را به چه جایی رسانیده است که یک مشت جنایتکار جنگی خود را در صف اپوزیسیون بچپانند و از آن بهره تمام العمر ببرند و همه حقانیت و حتی هویت ملی میهنی آن را برباد فنا بدهند .
دفاع کردن از جنایتکارانی همچون مجاهدین بنام حقوق بشر ، پایمال نمودن حقوق قربانیان حقیقی جنایات ضدحقوق بشری است .
مخدوش نمودن و زیرپای نهادن همه قوانین و اصول انسانی ، حقوقی ، قضایی و ملی به معنای واقعی کلمه .
مجاهدین سالها پیش باید که با شکایت حقیقی و حقوقی اپوزیسیون اصیل و حقیقی ایران به محاکمه و مجازات کشیده میشدند.
این تعلل ها کیفر خود را داشت که به وحشیانه ترین شکل ممکن بر ما اعمال شد .
این ضعفها عاطفی نیست بلکه ایدیولوژیک است و بسیار خوشبختم که بخش بسیار بزرگ چپهای ایران هرگز هیچ نقطه اشتراکی با این آدمکشان نداشته اند و هر فرد و گروهی که به هر شکلی با انان همکاری و مراودت داشته نهایتا به کشتار یکدیگر نیز پرداخته اند .(راهزن و تبهکار )
مجاهدین افریدگار حقیقی و افریننده لاجوردی بوده و هستند ، چندتا انیشتین نیاز است تا این موضوع بسیار ابتدایی فهمیده و بیان شود ؟
اگر مقصود نویسنده مقاله کمیته حقیقت یاب حقیقت یابی است باید هشدار داد که شاید سرنخ حقیقی مجاهدین، پیدایش و جنایات و سرنوشتشان ، ریشه های بسیار قوی ایدیولوژیک نهفته در لابلای تشکیلات مادر خود جبهه ملی ، و جریان ملی گرایی هزارمذهب و سنتی ایران داشته باشد که اکنون در قالب این نوشته کاملا گمراه کننده همچون دمل کهنه و چرکین سر باز نموده است که درین صورت جبهه ملی نیاز به بک بازنگری کامل و ریشه ای و درون گروهی دارد تا در تندفصلهای تاریخی در طرف اشتباه داستان قرار نگیرد.
من این را شاید نمیدانم و معتقدم هیچ اتفاقی درین دنیا بی دلیل صورت نمیپذیرد .
بدون توجه به هیچیک ازین شاید و بایدها ، سرنوشت مجاهدین نصیب هیچ گروه و فرد اصیل و میهن پرست ایرانی نخواهد شد چرا که کوچکترین دخالتی در جنایات مجاهدین نداشته و ندارند و بیشتر انان خود درینباره حق دارند که مدعی العموم باشند .
اما اگر هدف نویسنده این مقاله تنها عرض اندام و خوش تیپی حقوق بشری باشد باید گفت که بسیار ناموزون و بی معنی است .
جامعه انسانی ،جهانی و مقوله تمدن و آدمیت ، هیچ نیازی به داعش و مجاهدین و القاعده و نازیها ندارد و با هریک از انان براساس استانداردها و قواعد جهانی و ملی برخورد میکند .
خودتان را آلوده و گناهکار گناهانی که نکرده اید نکنید.
امیدوارم که نیت نویسنده تنها خوش تیپی حقوق بشری باشد 😡
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان از نظر ماست
……
……
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که برماست
چه بلاهایی که بر سر خودمان نیاوردیم 😥
روانشناسی شکست خود یک پیروزی بزرگ است و یا به قول معروف :
هر شکست ،یک گام بزرگ بسوی پیروزیست❤️
پاینده باد ایران .
نتیجه منطقی کمیته حقیقت یاب باید که منجر به تاسیس کلاس خودشناسی در جبهه ملی نوین ایران گردد .
مجاهدین خلق آرزوهای مسلحانه جبهه ملی سنتی و مسلمانان مستقر در آن بودند و یا به نوعی شاخه مسلحانه جناح مسلمان و بسیار جناحهای دیگر ایین روشنگری .
باید که به روان بیژن جزنی و بسیاری دیگر درود فرستاد که میهن پرست ترین فرزندان ایران را از دست جبهه ملی و ایران دوستی هایش نجات دادند و اگر چه بهترین بهره را از آن نبردند اما حداقل عملا میهن پرست ترین و مستقل ترین نیروی ماندگار درصحنه ایران را آفریدند که با همه مشکلات هرگز مردم و سرزمین خود را در سخت ترین شرایط تنها نگذاشتند .
شوربختانه شدت جنایات و سرکوب دو طرفه و آشوب و دسایس بین المللی (هفتم تیر کار مجاهدین نبود و تقریبا همه جناح المانی حکومت از جمله بهشتی را از بین برد و انان تا زمان خاتمی نتوانستند که خود را بازسازی کنند)
به حدی بود که امکان بازسازی و بازنگری را بسیار محدود نموده بود و بسیار سرمایه های حقیقی قربانی آتشی شدند که خود نیافریده بودند و گاه معصومانه خود بر آن دمیدند و سوختند🥵
مجاهدین یک تناقض وجدانی بر داعیه حقوق بشر مردم ایران هستند .
تناقضی که ریشه زشت رفتارهای ضد حقوق بشری امپریالیسم جهانی بر مردم ایران و ما میباشد.
حقیقتا هم با داشتن مجاهدین بیشتر و بهتر از لاجوردی گیرمان نخواهد آمد حتی اگر لنین یا کورش کبیر یا زرتشت بر سر کار باشند .
شغال بیشه مازندران را
نگیرد جز سگ مازندرانی .
دیروز مجاهدین با حضور چندین شخصیت و جنایتکار شناخته شده جهانی برعلیه حقوق بشر به لطف شما مدافعین حقوق بشر زوزه های صهیونیستی سردادند و به ریش همه قربانیان خود خندیدند .
منتظر چماقداران مجاهد خلق در انقلابهای آینده خارج از کشور باشید 😂
زمانیکه میگویم شماها یک مشت پرورشگاهی و سرراهی های صهیونیسم جهانی هستید قبول کنید و زر زیادی نزنید و کار را خرابتر نکنید 💁
جمهوری اسلامی بدون حمایت تمام قد فراماسونری جبهه ضد ملی ایران و مجاهدین خلق ، هرگز به این آسانی شکل نمیگرفت و تداوم نمی یافت .
شماها یا جاسوس خود جمهوری اسلامی هستید یا اربابانشان .
قبل از حکومت ایران شما حرامزادگان بیگانه پرست و میهن فروش را باید که بر سر جای خود نشانید که حقیقتا نه جثه ای هستید و نه ارزشی دارید و تنها دلیل توجه به شما درین است که مانند خرمگس بر گردن نشریه کار نشسته اید😂
امیدوارم خوانندگان گرامی همه کامنت ها تاریخ ها و وقایع پیش و پس از آن را ببینند و بفهمند که
دلیل افلیج سیاسی و ایدیولوژیک جنبش سیاسی ایران چیست ؟
و بدانند چرا نباید که فریب القاب و نامهای احزاب و گروههای روحوضی سیاسی و سیاه خال باز را نباید خورد .
مشکل خان مظفر نیست .
مشکل بزرگ ، غلام عمه ها و شش انگشتی ها و رضا تفنگچی هایی هستند که خان مظفر باید مراقب انان باشد تا به خود و دیگران صدمه ای نزنند .
جنبش غلام عمه ، بهترین نام برای بسازمانهای سیاسی شماست .
درود بر شعور،مدیریت و دوراندیشی خان مظفر .
خلایق هر چه لایق 💁