چنانکە می دانیم پست مدرنیسم واکنشی بود بە مدرنیسم. پست مدرنیسم زیر سئوال بردن همە ایدەهای مربوط بە دوران روشنگری بود، از عقل مداری گرفتە، تا باور بە دانش و خوشبینی نسبت بە آیندە و پیشرفت.
و این گمان نسبت بە مدرنیسم از همان ابتدا خود را در ایدەهای نیچە بازیافت، و بویژە با جنگهای اول و دوم جهانی و نقشی کە علم در آنها ایفاء کرد، راەاندازی ماشین عظیم کشتار بشری و شکست بشر در ایجاد جوامع بهتر همە و همە شرایط را برای عروج آن آمادە کردند. پست مدرنیسم هنوز کە هنوز است گفتمان قوی در سطح جهانیست و عامل ترمز قوی در همەگیر شدن ایدەهائی کە مجددا نوید دنیای بهتری را می دهند. پست مدرنیسم بە ما می گوید همە چیز نسبی است، معیارها و ایدەهای فراگیر وجود ندارند و بشر باید محتاط و بدبین باشد.
ولی انسان مدام محتاج ایجاد جهانی بهتر است. بشریت مدام خواب می بیند، رویا می بافد و بە امید زندگی بهتر تلاش می کند. این امید و تلاش در دنیای پست مدرن کنونی هم متوقف نشدەاست، اما کاملا واضح است کە از توان سابق بهرەمند نیست و آنچە ما شاهد آن هستیم نە تلاشی فراگیر و گستردە بە مانند دوران مدرن، بلکە وجود اتوپیا در ابعاد محدودتری هم از لحاظ گستردگی و هم از لحاظ محتواست. واقعیتی کە بە نفع نظامهای موجود تمام شدە زیرا کە با فراغ بال بیشتری بە حقانیت خود، علیرغم همە مشکلات و فجایع، معتقداند.
سیستمهای مسلط کنونی دیگر بە گونە سابق سیستمهای آلترناتیو را در مقابل خود نمی یابند. زیرا نسبی گرائی پست مدرنیستی آنان را از توان سابق انداختە است. و این بە نفع قدرتمداران است. مردم بە مانند سابق نە سوسیالیست می شوند، نە کمونیست، نە اسلامی، نە مسیحی و نە ناسیونالیست. اگر هم بشوند، خیلی سریع بە انتهای راە خود، چە در صورت پیروزی و چە عدم پیروزی می رسند. آشکار شدن تناقضات درونی آنها، عدم پیروزی در برآوردەکردن آنچە می گفتند و می گویند، بلافاصلە آنها را با بحران جدی مواجە می کند.
چنین وضعیتی بدان منجر شدەاست کە بدترین سیستمها هم زیاد نسبت بە آیندە خود نگران نباشند. آنگاە کە آلترناتیو مشکل اساسی دارد، چرا نگران از عمل خود بە مانند سابق بود! برای همین بسیاری حالا شمشیر را از رو می بندند.
اما نسبی گرائی، همین سیستمهای موجود را هم بە زیر سئوال بردەاست. اگر دنیای سیاە ـ سفید قبلی (دوران مدرنیستی) از هویت خود افتادەاست، بە همان میزان سیستمهای موجود هم بە زیر سئوال رفتەاند، اما بحث آنجاست کە سیستمهای موجود بعلت دسترسی بە منابع قدرت از توان بازتولید خود و ادامەکاری بهرەمنداند و بنابراین بە همان میزان خطرات نسبی گرائی پست مدرنیستی از آنان دور می شود.
اگر توان بسیج ایدئولوژیها از بین رفتە است، می توان گفت بە همان نسبت توان بسیج سیستمهای موجود هم از میان رفتەاست و بە این ترتیب دنیا در یک خلسە میان دو یا چند جهانی بە سر می برد کە بیشتر حاکی از عدم اعتقاد قطعی نە بە این و نە بە آن است (و یا اعتقادی جزئی بە این و بە آن، و یا التقاطی از اعتقادها). و این چنین فرد پست مدرن در عدم اعتقاد خود و یا نسبی گرائی اعتقادی خود بە این و آن، می ماند کە نهایتا چکار کند کە در صورت واردشدن بە اعمال نسبی تاریخی، پس فردا احساس نکند کە گول خوردە و پشیمان نشود (این گول خوردگی بیشتر جنبە خودی دارد تا دیگری).
می توان گفت در دنیای پست مدرن، انسانها احساس و درک بیشتری نسبت بە این دارند کە همە چیز بشدت نسبی و گذرا است، و همزمان در یک بی عملی نسبی گرا (و یا عمل نسبی گرا) از توان تغییر قاطع آن بی بهرەاند. از طرف دیگر دارندگان قدرت در چنین دنیائی سعی دارند عناصر مدرنیستی قدرت خود را هم توجیە کنند، هم بیشتر بە آن توان ببخشند، و همین نسبی گرائی را بیشتر بە جریانات آلترناتیو خود تسری بدهند.
می توان گفت پست مدرنیسم همە را در راەاندازی جنبشهای مدرنیستی (در معنای ایجاد دنیای سیاە ـ سفیدی و نیز اعتقاد راسخ بە ایدەها)، تضعیف می کند؛ اما این تضعیف، بیشتر از دارندگان قدرت بە ندارندگان آن تعلق می گیرد. و همین کار را بسیار دشوار می کند.
برخی تصور می کنند کە برای پس راندن دنیای پست مدرن تنها کافیست بە آن اعتقاد نداشت، اما تنها کافیست نگاهی بە وضعیت خود و بە جهان اطرافمان بیاندازیم تا درک کنیم تا چە اندازە در یک دنیای پلورالیستی چە در معنای وجودی و چە در معنای نمودی آن زندگی می کنیم. پارادیمها را نمی توان ارادی کنار زد.
نسبی گرائی پست مدرنیستی، چە بخواهیم چە نخواهیم همە را بنوعی در برگرفتە است، حال در برخی بیشتر و در تعدادی کمتر؛ و این نقطە قدرت بیرون راندەشدگان از قدرت است زیرا همین خصوصیت موجب تضعیف دارندگان قدرت هم می شود. چنین وضعیتی ایجاد توتالیتاریسم را با مشکلات جدی مواجە می کند.
نسبی گرائی پست مدرنیستی همە را بە ایجاد یک مخرج مشترک عمومی فرا می خواند کە در آن با ایجاد یک سیستم پلورالیستی، همە بە نوعی خود را در آن باز می یابند. چنین سیستمی از هر لحاظی پلورال خواهد بود، چە از لحاظ اقتصادی، چە سیاسی و چە فرهنگی.
پست مدرنیسم در ایجاد دنیای مورد نظر خود، بر خلاف مدرنیسم، همە را باهم دارد. و در این همە با هم بودن، آنانی جای می گیرند کە این اصل را قبول داشتەباشند. در چنین دنیائی هر کس نصیبی دارد.