مدرسه فمینیستی: پروفسور نیکی راگوزین کدی (Nikki Keddie)، استاد افتخاری تاریخ ایرانیان در دانشگاه ایالتی کالیفرنیاست. وی در سال ۱۹۳۰ م. در بروکلین نیویورک متولد شد و در سن ۲۵ سالگی از دانشگاه کالیفرنیا _ برکلی در رشته تاریخ خاورمیانه دکترای خود را گرفت. تخصص او تاریخ ایران معاصر است. خانم کدی نزدیک به ۱۰ کتاب به قلم خود و دوازده کتاب با همکاری دیگران و بیش از صد مقاله منتشر کرده است که اغلب آن ها مربوط به ایران و دنیای اسلام است که از جمله یکی از معتبرترین آن ها کتابی درباره سید جمال الدین افغانی (اسدآبادی) است. نیکی کدی پایه گذار و سردبیر مجله «کوتنشن» است که از سال ۱۹۹۱ منتشر شده است. او در عکاسی و تهیه اسناد تاریخ شفاهی تبحر دارد و بخش هایی از عکس های او از یمن و عشایر قشقایی ایران به نمایشگاه ها راه یافته است. تاکنون چند کتاب از کدی به فارسی در ایران ترجمه شده است از جمله «مذهب و شورش در ایران: نهضت تنباکو ۹۲-۱۸۹۱ (امیرکبیر، ۱۳۵۵)، «ریشه های انقلاب: تاریخ تعبیری ایران مدرن» (۱۳۷۰). در سال های اخیر دو کتاب به نام های «ایران مدرن : ریشه ها و نتایج انقلاب» ( انتشارات دانشگاه ییل ؛ ۲۰۰۶) و «زنان در خاورمیانه: گذشته و حال» ( انتشارات دانشگاه پرینستون ؛ ۲۰۰۷) از وی منتشر شده است. نیکی کدی در زمینه تاریخ زنان جوامع مسلمان نیز نوشته های گوناگونی دارد، از جمله زنان در کشورهای با اکثریت مسلمان ، زنان در تاریخ خاورمیانه و بحثی در مورد جنسیت و سکسوالیته. از وی علاوه بر کتاب های متعدد، مقالات بسیاری درباره موقعیت زنان ایران به نگارش درآمده. «موقعیت و تلاش های زنان ایران از انقلاب ۵۷ تاکنون» و نیز «زنان ایران و جمهوری اسلامی» مقالات دیگری از ایشان است که در مدرسه فمینیستی منتشر شده است.
——————————–
نوشتن درباره زنان ایران پس از سال ۱۳۵۷ همواره با تناقضات و چالش های بسیار روبروست به ویژه اگر بخواهم چیزی متفاوت بگویم از آنچه در کتاب های اخیرم با عناوین ایران مدرن و زنان در خاورمیانه و همچنین مقاله پژوهشی دیگری که در دسامبر ۲۰۰۸ در باره موقعیت زنان ایران منتشر نموده ام .
در این مقاله بر اهمیت دو فرهنگ شهر نشینی قرن بیستم ایران در رابطه با زنان تاکید دارم: اول فرهنگ کوچه و بازار، و دیگری: فرهنگ نخبگان و تحصیل کرده ها نسبت به زنان. همجنین تلاش خواهم کرد دلایلی نه چندان خوشایند ــ و البته نه چندان منحصر به فرد ــ را نیز که چرا برخی از مسئولان مملکتی، خواسته اصلاحات درون دولت به نفع زنان، را خواسته و ابزار دست آمریکا قلمداد می کنند، مطرح کنم.
مانند بسیاری دیگر از کشورها هواداران و فعالان حقوق زنان در ایران غالبا از میان طبقه تحصیل کرده و نخبگان جامعه بودند که عامه زنان را بیشتر به عنوان شاگردانی در حوزه کاری خود می پنداشتند تا به عنوان یک همکار. حق انتخاب پوشش، مانند دیگر حقوق زنان، بیشتر توسط زنان نخبه جامعه مطرح می شد و مورد حمایت قرار می گرفت تا اینکه درسال ۱۳۱۴ توسط رضا شاه قانون کشف حجاب تصویب و به مورد اجرا گذارده شد هرچند که برای بسیاری از ایرانیان، تلخ و تکان دهنده بود.
حقوق زنان و فعالیت های دولتی در رابطه با بهبود وضعیت زنان در زمان شاهان پهلوی آغاز شد (بین سالهای ۱۳۰۴ تا۱۳۵۷) که می توان به گسترش سوادآموزی عمومی زنان از طریق احداث مراکز دولتی آموزشی در تمامی سطوح و ایجاد شغل برای زنان و مهم تر از همه در دوران محمدرضا شاه، به اعطای «حق رای» به زنان و اصلاحات عمده قانونی در لایحه حمایت از خانواده در سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۳، اشاره کرد که البته همه این ها همراه با تلاش بی وقفه و فشار گروه هایی از زنان انجام گرفت.
چنین اقداماتی از طرف حکومت خودکامه شاه و نخبگان و پیروی کورکورانه از غرب زمینه مناسبی را برای اعتراض محافظه کاران مذهبی فراهم کرد. به باور آنان عدم تساوی بین زن و مرد کاملا منطبق با نص صریح کتب مقدس و همچنین بر اساس ساختار طبیعی بین زن و مرد است و اینگونه بود که بسیاری از چپ گراها و سکولاریست ها با سر کردن چادر به نیروهای مخالف شاه پیوستند تا با توده مردم و مخالفان مذهبی شاه اعلام همبستگی کنند . آنها فکر می کردند آیت الله روح الله خمینی قدرت سیاسی را در دست نخواهد گرفت و قدرت به دیگر رهبران سکولار خواهد رسید. با وجود این ، با استقرار جمهوری اسلامی بسیاری از قوانینی که به نفع زنان در همان سالهای منتهی به انقلاب تغییر کرده بود ملغا شد و آن روند سیر نزولی به خود گرفت. هر چند امور حقوقی- قضایی، پیچیده تر از آنی بود که تنها بتوان با لغو قانون حمایت از خانواده و یا باز گشت به قوانین شرعی مسئله زنان را به شکل دلخواه حاکمان جدید حل و فصل کرد و آنطور که حاکمان ادعا داشتند بتوان آن روند مثبت را کاملا از میان برداشت، اما بهر حال اتفاقات اولیه پس از انقلاب، سبب تخریب حقوق تازه کسب شده زنان شد.
بسیاری از گروه های زنان از طبقه عام و فرودست، از اصلاحات دوران سلطنت پهلوی منتفع نشده بودند و بسیاری از آنها نسبت به آن ابراز تنفر می کردند چرا که در حوزه شخصی شان به ناچار مجبور به تغییر شده بودند. قبل و بلافاصله بعد از انقلاب ۵۷ ، فمینیست های متمایل به غرب از اولین گروههای پیشتازی بودند که سعی کردند نسبت به تلاش های حاکمیت جدید در جهت وضع مجدد حجاب اجباری و محدود کردن حقوق قانونی زنان اعتراض کنند .اما این زنان به اندازه کافی نسبت به شرایط جامعه ایران آگاهی نداشتند و نمی توانستند دیدگاه های معترضانه ی دیگر زنانی که به طور کامل مدافع غربی شدن نبودند را نیز در چارچوب اعتراضات خود پوشش دهند. در مورد موقعیت زنان در موارد دیگر نیز شکاف های عمیق طبقاتی در دورنمای سیاسی- مذهبی همچنان محکم پابرجا ماند، و تا اندازه زیاد هنوز هم همچنان تداوم یافته، هرچند در طول این سال ها تعداد زنان تحصیل کرده افزایش بسیار یافته و زنان زندگی شهر نشینی را به طور گسترده تری تجربه کرده اند و در نتیجه، خواهان آزادی های بیشتری شده اند.
تلاش های گسترده دولت برای درگیر کردن زنان در مسئله دفاع در سالهای جنگ عراق با ایران، آموزش دختران در مقاطع مختلف تحصیلی و نیز پس از سال ۱۳۶۸ تدوین برنامه هایی برای پیشرفت خانواده ها از جمله برنامه تنظیم خانواده و کنترل میزان زاد و ولد، همه این ها به آگاهی بسیاری از زنان و دختران و آشنایی آنان با ایده های جدید کمک کرد . آنان به طرز فزاینده ای خواهان بازگشت حقوق زنان بودند. به این ترتیب آنچه که در گذشته صرفا در میان افکار طبقه نخبگان در مورد تساوی جنسیتی و حقوق زنان وجود داشت، در میان توده هم رواج یافت و گاه عناوینی مانند «فمینیسم اسلامی» بر خود گرفت. بعضی از زنان مسلمان نیز تعبیرات و تفاسیر متفاوتی مبنی بر تائید برابری حقوق زنان را جایگزین تفسیر های متداول و سنتی کردند.
به طور کلی، دوره قبل از درگذشت ایت الله خمینی دوره تقویت و تثبیت آموزه های ایشان ــ مکتب خمینیسم ــ بود، در حالیکه دهه ۹۰ میلادی را می توان دوره واقع بینی و عمل گرایی در ایران نامید و بعضی اصلاحات در دوره ریاست جمهوری رهاشمی فسنجانی و سید محمد خاتمی کم و بیش با موافقت و مخالفت هایی از سوی برخی از جناح های حاکم روبرو می شد. محدودیت های رایج بر دختران و زنان در اجتماع در رابطه با پوشش شان و نداشتن رسانه های مربوط به خودشان با از سرگیری فعالیت های رسانه ای تدریجا کمرنگ می شد به ویژه در مناطقی که در همسایگی شهرهای بزرگ قرار داشتند.
ظهور مجدد پدیده محافظه کاری مخصوصا در قالب اجرا کردن طرح های کنترل حجاب در خیابان ها از سال ۱۳۸۰ آغاز شد و در دوران ریاست جمهوری نهم، بر شدت آن افزوده شد . آقای محمود احمدی نژاد نماینده جدیدی از نسل نو محافظه کاران است که پیوند عمیقی با نیروهای انقلابی و سرداران جنگ دارد. در دوره ریاست حمهوری ایشان بسیاری از زنان به شیوه های اعتراض فردی روی آوردند هرچند که بعد از آن شاهد گسترش ایده هایی در مورد کسب حقوق زنان ــ فراتر از نخبگان جامعه ــ هستیم، به ویژه در کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین در جهت برابری بین زن و مرد که زنان تحصیل کرده را در میان توده زنان قرار داد تا با هم در مورد مشکلاتشان صحبت کنند، اما بسیاری از فعالان این کمپین دستگیر شدند و نیز به خانه و محل کار خانم شیرین عبادی ، برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق زنان و کودکان و حقوق بشر هجوم برده شد .
پژوهندگان و محققین تاریخ تحولات زنان ایرانی دریافته اند که حتی بیش از آنکه غرب و ایده های غربی تاثیرگذار باشد، زنان ایرانی در پشت صحنه، به مراتب تاثیر گذارتر از آنچه که به نظر می رسد در امور سیاسی فعال بوده اند. این مسئله در بسیاری از کتاب ها مطرح شده است از جمله کتاب زنان و پروسه سیاسی شدن در قرن بیستم ایران از پروین پایدار و سیاست جنسیتی در ایران امروز از ژانت آفاری و نیز در سه کتابی که راجع به زنان در خاور میانه نوشته ام و یا در ویرایش آن ها همکاری داشته ام. بعضی از نخبگان به اشتباه به جای بهره بردن از سنت های ایرانی، به تقلید از غرب، (از پوشاک گرفته تا خوراک) باور داشته اند. اخیرا بسیاری از دختران جوان با تصور اینکه راه غربی را می پیمایند ( که البته آن را فقط از طریق رسانه ها آموخته اند) سعی بر این دارند که مقاومت خود را در برابر قوانین ایران با رها کردن خود در بی بند باری جنسی در حریم خصوصی ابراز دارند. این رفتارها فقط به تحریک محافظه کاران کمک می کند. بسیاری از فعالان زن در حوزه سیاسی شک دارند که این رفتارها بتواند تغییرات مثبتی را برای زنان ایران به ارمغان بیاورد به خصوص این که رفتارهایی از این دست، نه تنها باعث بر انگیختن نیروهای جناح راست و دولت می شود، بلکه باعث مخالفت بخشی از زنانی هم خواهد شد که با اینگونه رفتارها مخالفند .
بحران های اخیر اقتصادی ایران که عمدتاَ ریشه در سوء مدیریت دولت و همچنین افت قیمت نفت و تشدید تحریم های بین المللی دارد مقابله توده های مردم را با حاکمیت افزایش داده است. اگر تغییری را برای ایران بخواهیم متصور شویم علتش نارضایتی اقتصادی خواهد بود و این نارضایتی علت عمده تضعیف حمایت توده ها از دولت وقت خواهد بود. بنابراین مهم است که همان طور که پردیس مهدوی* به درستی بیان می کند نتیجه بگیریم که کارهای تندروانه بخشی از زنان نه تنها رضایت آنها را فراهم نمی کند بلکه باعث از خود بیگانگی دیگر گروه های زنان نیز می شود. به جای چنین برخوردهای رادیکالی زنان می توانند پیرامون کاندیدایی جمع شوند که به آنها تضمین دهد که دست از سرکوب زنان، جوانان و معترضان و کسانی که در این سالها مشخصا زیر فشار بوده اند، بر خواهد داشت. زنان و مردان ایرانی باید برنامه هایی تدوین کنند که بتواند راه حل مشکلات توده مردم ایران باشد و نه صرفا گروه هایی خاص.
پانوشت:
*- به نقل از کتاب Passionate Uprisings: Iran’s Sexual Revolution نوشته پردیس مهدوی
انگلیسی مقاله حاضر را در لینک زیر می توانید ببینید. لازم به یادآوری است که این مقاله پیش از انتخابات ۱۳۸۸ ایران منتشر شده است: