خلاف گورکی، تولستوی نه نویسنده پرولتاریای شهری و نه نویسنده بورژوازی، بلکه نویسنده دهقانان نیمه آزاد روسیه تزاری است. به نقل از گورکی، لنین گفته بود گرچه تولستوی اشرافزاده ولی او دهقان واقعی ادبیات روس است. آثار تولستوی را میتوان پلی میان مزایای زمینداران کلان، روانشناسی دهقانان بی زمین، و جهان اطراف دانست. او در ادبیات جهانی استاد توصیف رفتار و کردار و فرهنگ میلیونها دهقان فقرزده روس بشمارمی آید. وی بیچاره گی روستاها را وارد ادبیات روس نمود.
تولستوی یکی از روشنفکرانی است که از طبقه خود جدا شد تا با کمک مسیحیت غیرکلیسایی بخدمت رعایا بپردازد؛ گرچه آنها به دیده یک ارباب زمیندار سابق به وی می نگریستند. او قبل از مبارزات اجتماعی مائوئیستها گفته بود که روشنفکران باید از دهقانان بیاموزند و نه برعکس. تولستوی در رمانهایش به انتقاد از دولت و کلیسا و نظام بورژوا فئودالی روسیه تزاری و سیستم مالک الرعیتی و تمدن و صنعت سرمایه داری آنزمان پرداخت. او در قفقاز، فقر و بیچاره گی و زورگویی به مردم را نشان داد. داستایوسگی چون دیکنز و بالزاک و آلن پو در باره مردم شهرها نوشت و تولستوی در باره زندگی سخت دهقانان در روستاها قلم زد.
تولستوی در کنار داستایوسکی و بالزاک یکی از نوابغ ادبیات جهان مخصوصا در ژانر رمان است. او از جمله نویسندگان جهانی است که مورد توجه اهل سیاست و نظریه پردازان انقلابی قرار گرفت. وی با انتقاد از جامعه طبقاتی روسیه، تضادهای آشتی ناپذیر آنرا نشان داد. غالب آثار او اتوبیوگرافیک و در چهارچوب رئالیسم منعطف یا واقعگرایی پلاستیکی هستند. او مفسر تضادهای تاریخ آنزمان جامعه خود بود. پیرامون فرق او با داستایوسکی میتوان گفت تولستوی را انقلابی تر از داستایوسکی میدانند چون او شجاعانه وارد مبارزه علنی با دولت و کلیسای رسمی حاکم شد تولستوی تاثیرمهمی روی مکاتب ادبی رئالیسم و ناتورالیسم بعد از خود بجا گذاشت.
مورخی نوشت که نقش تولستوی برای انقلاب روس مانند اهمیت روسو برای انقلاب فرانسه بود. او گرچه در فلسفه اخلاق شاگرد شوپنهاور است ولی از نظر ادبی تحت تاثیر لسینگ، پوشکین و چرنیشفسکی است. از نظر مرامی تولستوی زیر تاثیر افکار روسو بود. اگر ادبیات روس به همت پوشکین هویت ملی یافت، آن با کمک تولستوی و داستایوسکی مشهوریت جهانی پیدا کرد.
تولستوی به پیروی از هگل میگفت رمان شکل مدرن داستانسرایی حماسی است. او از استاندال توصیف ادبی جنگ را آموخت. اهمیت انتقاد تولستوی از دولت و کلیسا و مالکیت خصوصی زمین داران کلان را باید به نویسندگان جوان و روشنفکران امروزی یاد آوری نمود. تولستوی غیر از آشنایی با اندیشه های روسو در سفری به غرب شخصا با مهاجرین و فراریان انقلابی هموطن خود مانند پرودن، تورگنیف و هرتسن آشنا گردید. منقدی پیرامون نقش تولستوی درحوادث روسیه آنزمان نوشت اگر بلشویکها سرآغاز خودکشی اروپا شدند، تولستوی در ابتدا و لنین در انتهای زنجیر آن قرار دارد .
آثار اجتماعی تولستوی بی ارتباط با انقلاب اکتبر نبودند. لنین در سال ۱۹۰۸ مقاله ” تولستوی آینه انقلاب روسیه ” را منتشر کرد. او مینویسد که تولستوی ازموضعی ساده لوحانه به انتقاد و افشای زمینداران کلان پرداخت. لنین قبل از انقلاب اکتبر به مدت سه سال در زمان تبعید طی مقالاتی به نقد آثار تولستوی پرداخت چون آثار او را دارای ارزش اجتماعی و سیاسی برای جنیش اجتماعی میدانست. لنین میگفت حتی سکوت او درمواردی نشانه اعتراض وی به وضعیت شرایطی است. در نظر منقدین چپ تولستوی نه بورژوازی ونه پرولتاریای روس را بطور واقعی شناخت بلکه زمینه کارش توصیف زندگی دهقانان فقرزده و بازمانده از فئودالیسم است. آنها تولستوی را یک اریستوکرات شرمنده و پشیمان نامیدند چون او میخواست جبران ظلمی که طبقه و اجدادش به دهقانان نموده بودند، بنماید.
اگر آثار بالزاک و زولا را، مارکس و انگلس نقد کردند، رمانهای تولستوی را لنین مورد توجه قرارداد. منقدین چپ او را متهم کردند که کوشید تا از این طریق جلو مبارزه طبقاتی سوسیالیستی مارکسیستی جدید زمان خود را بگیرد چون او موضوعات اجتماعی و سیاسی را اخلاقی نمود. گروهی از افراطیون سیاسی هم علت شکست انقلاب روس در سال ۱۹۰۵ را به سبب تبلیغات صلح خواهانه تولستوی گرایان میان دهقانان میدانستند. تولستوی درسال ۱۸۹۸ پیرامون جنبش جوان مارکسیستی نوشت تاکنون سرمایه داران بر خلق حکومت کرده اند و بزودی بوروکراتهای حزبی بنام نماینده طبقه کارگر این کار را ادامه خواهند داد.
تولستوی میان سالهای ۱۹۱۰-۱۸۲۸ زندگی نمود و از سال ۱۸۸۲ زیر نظر پلیس امنیتی دولت تزاری بود. منقدین او اشاره میکنند که تولستوی از جمله هنرمندانی است که بر پایه یک جهانبینی غلط و ذهنی، اثار هنری ارزشمندی آفرید. در تاریخ ادبیات نویسندگانی یافت میشوند که از موضعی ارتجاعی آثار هنری ابدی آفریدند. بعد از مرگ تولستوی، رمان رونالد موجب مشهوریت او در غرب گردید. از جمله نویسندگان دیگری که زیر تاثیر ادبی او بودند میتوان از آندره ژید ، توماس مان و استفان تسوایگ نام برد. در ادبیات جهانی اسامی چون هاپتمن و آنا زگر نیز تحت تاثیر او قرار گرفتند.
نظرات شبه فلسفی تولستوی را گاهی یک آنارشیسم مسیحی عقلگرا یا یک آنارشیسم سیاسی نامیده اند. تولستوی عشق به خدا را موجب عشق به انسان میدانست و پیرامون اوضاع رنجبران گفته بود که تمام خانوادههای خوشبخت شبیه هم هستند ولی هر خانواده بیچاره ای با دیگری فرق دارد و به نوع خاص خود فلک زده است.
او همچون گاندی میگفت مقاومت اجتماعی نباید به خشم و خشونت تبدیل شود. تولستوی نه تنها ترور آشکار و مخفی دولتی را محکوم کرد بلکه اقدامات مسلحانه آنارشیستهای غیرمذهبی را هم سرزنش نمود. از جمله رمانهای او – جنگ و صلح، آناکارینا، رستاخیز، رقص روی کشتی، قزاق ها، اعترافات، قاضی مراد، مرگ ایوان ایلیچ، یک اتوبیوگرافی سه جلدی، قدرت تاریکی، هنرچیست؟ و جنازه زنده، هستند. او قبل از گورکی در کتاب اتوبیوگرافیک خود سه جلد دوران کودکی ،سالهای نوجوانی، و خاطرات جوانی را منتشر نمود.
نصرت شاد
Lew Tolstoi 1828-1910