ما گلهای خندانیم، فرزندان ایرانیم!
روز جهانی کودک بر کودکان ایران و جهان خجسته باد!
در جنگ جهانی دوم کودکان بیشماری گرفتار بلایای جنگ شدند. زندگی در اردوگاهها، معلولیت ناشی از بمبارانها ، از دست دادن والدین و آوارگی و بیخانمانی آنان، جامعهٔ جهانی را بر آن داشت تا برای حمایت از کودکان تدبیری بیاندیشند. پیرو همین تصمیمات در سال ۱۹۴۶ یونیسف برای ارائهٔ کمک به کودکان، نهادی به شکل صندوق بینالمللی و اضطراری تشکیل داد. ده سال پس از آن نیز سازمان ملل برای یونیسف ماموریت مشخص رسیدگی به وضعیت کودکان آسیبپذیر را تعیین کرد. در سال ۱۹۵۹ مجمع عمومی سازمان ملل اعلامیهٔ حقوق کودک را صادر و در سال ۱۹۸۹کنوانسیون حقوق کودک را نیز به تصویب رساند. اعضای این کنوانسیون از ۱۰ نوامبر ۲۰۲۲ به ۱۹۶کشور رسید.
اما! متأسفانه جنگهای نابرابر، سلطهجویانه و امپریالیستی در سطح جهان و به ویژه در میان ملل آسیبپذیرتر همچنان وجود دارد و کودکان همچنان یکی از بزرگترین قربانیان این جنگها را تشکیل میدهند. علاوه بر بمباران و استفاده از سلاح، عواقب ناشی از جنگها، پدیدههایی مانند قحطی ، کمبود دارو و بهداشت عوامل دیگری هستند که سبب مرگ و آزار کودکان میشوند.
در طول ده سال تحریمهای اقتصادی آمریکا و غرب علیه کشور عراق نیم میلیون کودک جان در آن کشور خود را از دست دادند. طبق آمار یونیسف در حملههای عربستان سعودی به یمن طی هفت سال گذشته، تا چند ماه پیش ده هزار و دویست نفر و در دو ماههٔ اول سال ۲۰۲۲ چهل و هفت کودک دیگر جان باختند. کودکان یمنی در معرض قحطی غذا و دارو و امکانات اولیهٔ زندگی روزانه جان میبازند و این کشور در فهرست دائمی کشورهایی است که به کمکهای اضطراری نیاز دارد. در حمله به لیبی صدها کودک جان باختند و به گزارش خبرگزاریها با برپایی بازار بردهفروشان، فروش آنان نیز آغاز شده است. در جنگ سوریه سیزده هزار کودک جان باختند. در اوکراین تعداد نهصد و هفتاد و دو کودک کشته و زخمی شدهاند. در افغانستان سی و سه هزار کودک در جنگ کشته شدند. هزاران نفر در حملات انتحاری به مدارس و آموزشگاهها به خصوص مدارس دخترانه کشته شدند. با استقرار حکومت طالبان و محروم کردن دختران از رفتن به مدرسه حقوق اولیهٔ این کودکان توسط طالبان پایمال شده است. کودکانی که تمام زندگیشان تحت تأثیر مصائب جنگ قرار دارد! زندگی غمانگیز این کودکان آنچنان تیره و تار است که برخی از خانوادهها برای آنکه نمیتوانند شکم کودکان خود را سیر کنند، آنها را میفروشند.
برخی از مفاد کنوانسیون حقوق کودک چنین می گوید: روز جهانی کودک، روز توجه به حقوق کودکان است، هیچ کودکی نباید از تبعیض رنج ببرد،
کودکان حق حیات داشته و باید زندگی کنند. کودکان حق دارند آزادانه عقاید و نظرات خود را ابراز کنند و باید مورد توجه قرار گیرند.
روز جهانی کودک صرفاً برای شادی نیست، بلکه روزی است که باید کودکان را آگاه کرد و خشونت، سوءاستفاده، استثمار و تبعیض علیه کودکان را به گوش مسئولان رساند، باید آگاهیسازی کرد در مورد کودکان کار، کودکانی که به عنوان کارگر مورد سوءاستفادهٔ سرمایهداری قرار میگیرند.
در مجموع هدف از روز جهانی کودک ، طبعاً رسیدن به حقوق کودکان و جلوگیری از اعمال خشونت در برابر آنان است و کشور ما ایران نیز یکی از امضاءکنندگان کنوانسیون حقوق کودک است، اما حکومت خود را ملزم به رعایت بسیاری از مفاد آن نمیداند، چون آنها را با قوانین اسلامی همسو نمیداند. طبق تغییراتی در سال۲۰۱۲ حکم اعدام کودکان زیر ۱۸ سال در ایران موقتاً متوقف شده، اما لغو نمیشود. یعنی اگر کودکی مرتکب جرمی با مجازات اعدام شود، اجرای حکم او تا زمان رسیدن به سن قانونی به تعویق میافتد و پس از آن، در صورتی که اولیای دم گذشت نکنند، کودکی که به ۱۸ سال میرسد، اعدام میشود.
امسال به ویژه در حالی به پیشواز این روز رفتیم که کشور ما دستخوش اعتراضات خیابانی است، بسیاری از این معترضین را کودکان زیر ۱۸ تشکیل میدهند که با توجه به حق آزادی عقیده و نظر، طبق کنوانسیون حقوق کودک، فقط سعی در رساندن صدای خود به حکومت را داشتهاند، اما حکومت جمهوری اسلامی ایران نه تنها صدای این کودکان را نشنید، بلکه به فجیعترین شکل ممکنه با آنان برخورد کرده و دست به ضرب و جرح و کشتار این کودکان زده است.
در استان سیستان و بلوچستان نیز در نماز جمعهٔ زاهدان به دلیل تیراندازی نیروهای نظامی تعدادی از کشتهشدگان، کودکانی بودند که همراه با پدران و مادران خود به مصلا رفته بودند؛ از جمله کودکی ۲ ساله! حکومت نه تنها در خیابان، که در مدارس نیز به آنان هجوم برد هر چند که در قوانین کشور ورود نیروی نظامی به مدارس و آموزشگاهها ممنوع است. طبق مصوبهٔ قانون در سال ۱۳۷۸ حریم دانشگاه به عنوان یک حریم علمی و آموزشی مورد توجه قرار گرفت و مصوب شد که نیروهای نظامی و امنیتی حق ورود و حضور به این حریم را ندارند و طبعاً این قانون در مورد مدارسی که کودکان و نوجوانان در آن آموزش میبینند نیز صدق میکند. دستگیری کودکان و فرستادن آنان به کانونهای اصلاح تربیت یکی دیگر از اجحافاتی است که حکومت ایران در حق این کودکان روا داشته است. آنچه مسلم است وجود چنین کانونهایی در مورد کودکانی موضوعیت یافته است که در حین بزه و جرم آشکار دستگیر شدهاند، نه برای دانشآموزانی که قصد ابراز عقیده و رأی خود را دارند.