مهندس میرحسین موسوی به مناسبت ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر و ۱۲ اردیبهشت روز معلم پیام ویدئویی منتشر کرد. به گزارش کلمه متن کامل این پیام به شرح زیر است:
با سلام به همه کارگران و معلمان کشور
من روز معلم و روزکارگر را به شما عزیزان تبریک می گویم. در آستانه این دو روز بسیار مهم هستیم. فعالیتها و جهتگیریهای قشر کارگر و معلم جزو مهمترین مولفه های اقتدار ملی ماست. آنها تولید کنندگان ثروت، علم، فضیلت و اخلاق در کشور هستند و بدون فعالیت آنها نیل به ارزشهای بنیادی در یک نظام امکان پذیر نیست و بعد از به وجود آمدن دولت – ملت ها نقش این دو قشر اهمیت فراوانی در همه کشورها پیدا کرده و برای همین توجه به سرنوشت، جهتگیری، مشکلات و مسائل آنها بسیار مهم است و همه کشورها سعی می کنند به سرنوشت این دو قشر اهمیت ویژه ای دهند.
روز گارگر که در سراسر دنیا و کشور ما برگزار می شود نشانه توجه به نیروی کار و اهمیت آن است. از اول انقلاب هم رسم بر این بود که به این روز اهمیت داده شود و همین طور روز معلم که اهمیت آن از روز کارگر کمتر نیست و بنده می خواهم دراین پیام مختصر خطاب به شما مسائلی که برای سرنوشت این دوقشر و برای همه مردم ما مشترک هست را عرض کنم.
حقیقت این است که ما در شرایطی به این دو روز مهم نزدیک می شویم که کشور دارای بحران و مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وسیعی است و تک تک این بحرانها در سرنوشت و گذران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد.
بازار داخلی کشور به بیگانگان واگذار شده است
ما وضعیت اقتصادی کشور را می بینیم. تورم، پایین آمدن نرخ سرمایه گذاریها، فساد، رواج دروغ و سوء مدیریت، حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانه ها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانه ها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را در رابطه با کالا، خدمات و سرمایه به بیگانه واگذار کردیم و همه می دانیم که این مساله تا چه اندازه در سرنوشت ملت، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر می گذارد.
مسائل و مشکلات کارگران و معلمان با مسائل عمده کشور در ارتباط است
از سوی دیگر محدود کردن آزادیها را داریم. بستن دهانها، بستن روزنامه ها و پر کردن زندانها و محدود کردن تشکلهای صنفی و سیاسی را داریم که آنهاهم در سرنوشت کارگران ومعلمان اثر می گذارد. به همین علت مهم است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند ( گرچه می دانم می دانند) مسائل و مشکلاتی که در زندگی روزمره لمس و درک می کنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط مستقیم است.
خواسته های کارگران و معلمان خواسته های اساسی و بنیادی کشور است
خواسته یک کارگر و یک معلم اگر با زبان حال گفته شود و خواسته طبیعی این دوقشر باشد باید توجه کنیم که خواسته های بسیار اساسی و بنیادی برای کل کشور است. کارگر و معلم چه می خواهند؟ آنها می خواهند کشور توسعه پیدا کند. توسعه کشور به نفع آنها است. عدم توسعه کشور دودش به چشم همه ملت می رود. از همه مهمتر به چشم کارگران چه در بخش صنعتی و چه خدماتی، چه در سطح روستاها یا هر جای دیگر و همینطور به چشم معلمان هم می رود.
معلمان و کارگران دنبال عدالت هم در سطح معیشتی و هم در سطح توزیع منزلت هستند
آنها آزادی می خواهند چرا که آزادی باعث می شود تشکلهای صنفی و سیاسی خود را تشکیل دهند و فعالیت سیاسی کنند. راهی برای گشایش امور خود و ملت پیدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند. عدالت، چه در سطح معیشتی و اقتصادی و چه در سطح توزیع منزلتهای اجتماعی، باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و یهتر می توانند ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور دفاع کنند و با فعالیت خود در صنعت و بازار و از استقلال کشور دفاع کنند و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور حمایت کنند.
منزلت معلمان از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده اما از نظر ملت تنزل نیافته
اول انقلاب با این ایده شروع شد. یادمان باشد که در مجلس اول اکثر نمایندگان معلم بودند. شهید رجایی و شهید باهنر و شهید مطهری معلم بودند. شریعتی را معلم می دانستیم و معلم هم هست. معلمی به گونه ای بود که باعث می شد فرد مورد اعتماد ملت قرار گیرد. اضافه کنم که اگر این منزلت از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده از نظر ملت تنزل پیدا نکرده است. وقتی ما به گروه های مرجع رجوع کنیم می بینیم که معلمان و کارگران هنوز در رده های بالای گروه های مرجع قرار می گیرند و هنوز مورد اعتماد ملت هستند ولی در کشور اتفاقی افتاده که این منزلت آنچنان که اول انقلاب بود نیست. این منزلتی که اول انقلاب بود اجازه می داد که معلمان فضای نورانی و عمیقی را در ملت ایجاد کرده و یک نسل سرافراز را تربیت کنند و خود و کارگران در جبهه ها فراوان بودند. برعکس هم اکنون می بینیم برخی از معلمان و کارگران در زندان هستند و در آستانه این دوروز خیلی تلخ است که بخواهیم در این مورد صحبت کنیم.
به نفع کارگران و معلمان است که سیاستهای خارجی متعادلی داشته باشیم
طبیعی است که اگر دقت کنیم در مورد آزادی، عدالت، توسعه و یا پیشرفت کشور یا سایر زمینه ها می بینیم به طور مثال همین دو قشر به شدت مخالف فساد هستند. آنها می دانند که وقتی بحث درآمدهای عظیم نفتی می شود و صدها میلیارد که قرار بود سر سفره مردم آورده شود آورده نمی شود و در عوض خبرها یی مبنی بر فساد، ناپختگی و نارسایی در امور اقتصادی کشور می شنوند و می دانند که این به ضرر آنها و منافع آنهاست و به ضرر منافع ملی و به ضرر امنیت ملی و آتیه کشور است. به طور طبیعی، هم صورت آگاهانه و هم به صورت زبان حال به نفع معلمان و کارگران هست که سیاستهای خارجی متعادلی داشته باشیم. آنقدر ماجراآفرینی نکنیم. اینقدر بی برنامه پیش نرویم. اینقدر با بالا و پایین رفتن منافع ملی خود را به خطر نیاندازیم.
اقدامات خلاف تدبیر اثرات خود را سر سفره مردم نشان می دهد
با اسلحه و نیروی نظامی امنیت کشور حفظ نمی شود
بلافاصله این اقدامات خلاف تدبیر، تاثیر خود را روی سفره مردم نشان می دهد. عظمت یک کشور در دلبستگی و دلگرمی مردم نسبت به آینده خودشان است. نگاه و امیدواری که نسبت به آینده دارند. صرفا با اسلحه و نیروی نظامی امنیت یک کشور را نمی شود حفظ کرد. ما در زمان دفاع مقدس نه ارتش داشتیم و نه سپاه. اینها به مرور به وجود آمدند. ارتش که در واقع اول انقلاب از بین رفت و دوباره سازمان داده شد. خود سپاه و بسیج هم بعدا شکل گرفت. آن چیزی که باعث مقاومت ما در آن جنگ هشت ساله شد که یک سانتیمتر از خاک کشور خود را تسلیم دشمن نکردیم یقینا به دلیل اسلحه های زیاد ما نبود. دشمن ما اسلحه بیشتری داشت و بیشتر هم کمک در اختیار داشت و تمام خدمات ابزاری دنیا در اختیارش بود ولی ملت ما از جمله این قشر کارگر و معلم توانست مقاومت کند. این به دلیل دلگرمی مردم نسبت به آتیه نظام بود. ولی وقتی این اعتماد خدشه دار شود و وقتی بحث فساد پیش بیاید که پیگیری هم نشود و در مجلس هم برده شود و هیچ خبری هم نشود و ناگهان بحث آن فروکش کند و همچنین از اینجا و آنجا این مسائل شایع بشود طبیعی است که این باور و این دلگرمی را نسبت به نظام از دست بدهیم.
مسائل کارگران و معلمان جدا از مسائل ملت نیست
شما عزیزان و شما کارگران ومعلمان بدانید که مسائل شما مسائل همه ملت ماست و جدا نیست. شما اگر در تشکیل شوراهای مستقل صنفی مشکل دارید و هر حرکتی که می کنید با محدودیت و دستگیریها روبرو می شوید و در فعالیت خود دچار مشکل هستید. سر کلاس که می روید با خوف و رجا می روید چون نمی دانید که آیا می توانید حرف حق را بزنید و در برابر دانشجویان و دانش آموزان از حق دفاع کنید. با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت دهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و خوف می شوید طبیعی است که این مساله مساله ملی است و مساله همه ماست.
جنبش سبز راهی که در این زمینه در پیش می گیرد بر این اساس است و آن هم این که مسائل ما در گرو بسته ای از فعالیتها است که مشکل حل شود. اینطوری نیست که مثلا یکبار این موضوع را با وعده و وعید حل کنیم و یک موقع با اقتصاد صدقه ای، بالا و پائین آوردن حقوق و یا مثلا موقع انتخابات که می شود فعالیتی کنیم و از این شاخه به آن شاخه بپریم. اینها مشکلات معلمان، کارگران، کارفرمایان و کارآفرینان مارا حل نمی کند.
راهی جز بازگشت به قانون اساسی نداریم
بنده اعتقاد دارم تنها راه، بازگشت به قانون اساسی است. برگشتی که برای تحقق بدون تنازل قانون اسای راهی پیش پای ما نیست. این کم هزینه ترین راه است. راهی است که می توانیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمان را حل کنیم که اینقدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. می توانیم از صنعت ملی خودمان دفاع کنیم برای اینکه در مقابل هجوم بازاهارهای خارجی مدفون نشویم. می توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا روز به روز از کار بی کار نشوند و حقوق معوقه کارمندان روی هم تلمبار نشود. با برگشت به قانون اساسی می توان از فساد جلوگیری کرد و با احیا حقوق مردم می توان مشکلات را برطرف کرد. بدون انتخابات آزاد، غیر گزینشی، رقابتی و بدون آزادی مطبوعات و زندانیها و تشکلها جلوی رویمان راه دیگری وجود ندارد و رفتن به سمت قانون اساسی به نفع همه ملت است. به نفع همه کسانی که دل در گرو ملت خود دارند و عظمت ملت خود را می خواهند.
ما به مردم امضا دادیم قانون اساسی را اجرا کنیم
حقوق مردم فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است
این میثاق ملی ما است و عهدی که مردم و حکومت با هم بستند و هر نوع برگشت از این میثاق یک نوع خیانت در اعتماد مردم است. ما از مردم امضا گرفتیم و امضا دادیم که این قانون را بدون اجتهاد اجرا کنیم. اگر قسمتهایی از آن را ناکارآمد می دانیم باید آنرا اصلاح کنیم. قانون اساسی که وحی منزل نیست. ولی باید باز هم از راه قانون اساسی اقدام کنیم و حقوق مردم که فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است را باید رعایت کنیم که مشکلات یکی یکی حل شود و در آن موقعیت جایگاه معلمان و کارگران ما آنچنان که شایسته است در نظام حکومتی ما و جامعه ما انشالله احیا خواهد شد.
موفق باشید و این دوروز هم برشما و هم بر همه ملت ایران مبارک باشد.